نام شما:
ایمیل مقصد:

 آزادي انديشه و بيان از منظر قرآن كريم/ موحدی ساوجی، عضو هیات علمی پژوهشی مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید

آزادي انديشه و بيان از منظر قرآن كريم/ موحدی ساوجی، عضو هیات علمی پژوهشی مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید


گروه: گفتگو و تعامل تمدن ها و ادیان
تاریخ درج: 1393/7/21
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 0


به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ با عنوان«آزادي انديشه و بيان از منظر قرآن كريم» توسط حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن موحدي ساوجي (عضو هیات علمی پژوهشی مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید) درتالارگفتگو برگزارشد. این نشست به همت مرکز مطالعات قرآن و انجمن علمی دانشجویی علوم سیاسی دانشگاه مفید برگزار شد.

وی به تحلیل سه موضوع: کتب ضاله، ارتداد و جهاد پرداخت و ارتباط آن با آزادی اندیشه و بیان در اسلام را تبیین نمود.

آزادي اندیشه و بیان از منظر قرآن کریم
اصل آزادي مذهب و عقيده در معاهدات و اسناد متعدد بين‌المللي انعكاس يافته است. ازجمله در ماده ۱۸ اعلاميه جهاني حقوق بشر بر آزادي فكر، وجدان، مذهب، عقيده و ايمان و نيز تغيير آنها تأكيد شده است.
اين اصل پيش از آن‌كه در اسناد بين‌المللي به شكل امروزين انعكاس يابد، در آموزه‌هاي اديان آسماني، به‌ويژه دين اسلام مورد تأكيد قرار گرفته است. قرآن كريم به صراحت اكراه بر پذيرش دين و اجبار نسبت به عقايد حقّه را مردود دانسته و حوزه عقيدتى را حوزه‌اى شمرده كه بايد همراه با آزادى عمل و انتخاب آگاهانه صورت پذيرد؛ و ايمانى را كه از روى اختيار و پذيرش قلبى تحقق نيافته باشد، نكوهش مى‌كند و برخى از مصاديق آن را بر «نفاق» تطبيق مى‌دهد. اصرار بر آزادى عمل در انتخاب دين و آگاهانه بودن اين انتخاب، در آيات متعددى از قرآن كريم مورد تأكيد قرارگرفته است؛ ازجمله:

۱. آيه شريفه: «لااِكراهَ فِى‌الدّين.» (بقره: ۲۵۶): «در دين هيچ اكراه (و واداشتني) نيست.»
اين آيه شريفه ـ‌چه مفاد آن، قضيه خبرى و حكايت از يك امر واقعى و تكوينى بوده و يا حكم انشائى و تشريعى باشد‌ـ در ردّ و بطلان اكراه در دين، صراحت دارد. علاوه‌بر اين‌كه شأن نزول‌هاي بيان‌شده براي آن نيز مويد همين مطلب است. (ر.ك: طبرسي، ۱۳۷۹ق: ۳۶۳/۲)

۲. آيه شريفه: «وَ لَو شاءَ ربُّكَ لآمَن مَنْ فِى‌الاَرضِ كلُّهُم جميعاً؛ اَفَأنتَ تُكره النّاسَ حَتَى يكونوا مؤمنين.» (يونس:۹۹): «اگر خداى تو بخواهد تمام كسانى كه روى زمين زندگى مى‌كنند ايمان مى‌آوردند؛ آيا تو مردم را اكراه مي‌كني تا باايمان گردند؟.»
اين آيه دلالت بر اين دارد كه سنّت ازلى خداوند چنين بوده است كه افراد در ايمان آوردن آزاد و مختار باشند؛ و اگر بنا بود بدون اختيار ايمان بياورند، خداوند مى‌توانست آنان را به‌گونه‌اى خلق كند كه قهراً بدون خواست و اراده خود ايمان آورند؛ اما خداوند از ازل چنين چيزى را اراده نفرموده است. همچنين نفي ايمان‌آوري همراه با اكراه در شيوة عملي پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله از آيه شريفه به‌خوبي فهميده مي‌شود.

۳. آيه شريفه: «قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروُا مِن قَومِهِ لَنُخرجَنَّكَ ياشُعَيبُ وَالّذينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَريَتِنا اَو لَتَعُودُنَّ فى مِلَّتِنا؛ قالَ اَوَلَو كنُّا كارهينَ.» (اعراف:۸۸): «گروهي كه كبر ورزيده بودند از قوم او (به شعيب) گفتند: تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده‌اند، از ديارمان بيرون مى‌كنيم يا بي‌ترديد به دين و آيين ما بازمي‌گرديد! (شعيب به آنها) گفت: هرچند ما (نسبت به دين شما) اكراه داشته باشيم؟!... .»
شعيب عليه‌السلام مى‌خواهد بفرمايد مگر ممكن است ما به دين و آيين شما بگرويم در‌حالى‌كه نسبت به آن اكراه داريم؟ به‌عبارت ديگر مگر ايمان به دينى با اكراه قابل جمع است؟ و اين‌كه كلام شعيب عليه‌السلام را خداوند نقل و تأييد فرموده، نشان از اين است كه از ديدگاه قرآن كريم، دين قابل اكراه نيست.
از سوى ديگر قرآن كريم در آيات فراوانى، خود را مصداق بيّنات و رشد و هدايت و نور معرفى مى‌نمايد؛ (بقره: ۲ و ۲۵۶؛ مائده: ۱۵؛ يونس: ۱۵) و در‌واقع راه تفكر و شناختِ با دليل و منطقِ جهان هستى و مبدأ آن را براى همگان بيان مى‌دارد. چنين شيوه‌اى نمى‌تواند با زور و اكراه براى كسى مطرح شود؛ و معمولاً در امور اعتقادي اكراه و اجبار در جايى است كه منطق و استدلال در كار نباشد. در ذيل آيه كريمه: «لااِكراهَ فى‌الدّين» (بقره: ۲۵۶) در مقام تعليل اين كه چرا دين اكراه پذير نيست، فرموده است: «‌قَد ‌تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىَّ» (بقره: ۲۵۶) يعنى علت اين كه در دين اكراه نيست ـ‌علاوه بر اين كه اصولاً و عقلاً دين قابل اكراه نيست‌ـ اين است كه حق و باطل، كه دين فرقان آن دو مى باشد، واضح و روشن است؛ و چيزى كه واضح و روشن است نيازى به زور و اكراه ندارد. «رشد» در آيه فوق به معناى راه حق و هدايت است؛ و «غىّ» ـ‌چنان‌كه در «الميزان» بيان شده (طباطبايي: ۱۳۹۷ق: ۳۴۳/۲)‌ـ گمراهى از هدف و مقصد بدون توجه و تذكر است، در مقابل «ضلال» كه گمراهى از روى عمد و توجه به هدف است.

فتني است آزادي مذهب و عقيده از ديدگاه اسلام، شامل آزادي بيان عقيده و نشر آن نيز مي‌گردد؛ به‌دليل اين‌كه:
اولاً: در آيات متعددي از قرآن كريم، مخالفان به گفتگو دعوت شده‌اند؛ و اقتضاي هرگفتگويي، بيان عقايد طرفين و استدلال پيرامون آن است.
ثانياً: در آياتي ديگر، قرآن مخالفان خود را تحدّي كرده يا آنان را به مناظره فراخوانده است. ازجمله مي‌فرمايد: «ام یقولون افتریه قل فآتوا بعشر سورِ مثله ی مفتریتِ و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صدقین» (هود: ۱۳) كه تعبير به «من استطعتم» بيان‌گر آزادي مخالفان اسلام در مناظره با مسلمانان، بلكه در تلاش جهت تقويت و نشر و غلبه عقايد خود مي‌باشد. همين مفاد از عبارت: «فأتوا بكتاب» در آيه شريفه: « فأتوا بکتب من عند الله هو أهدی منهما أتبعه إن کنتم صدقین.»(قصص: ۴۹) فهميده مي‌شود. 
و ثالثاً: اعطاي اين آزادي تنها به شعار و اعلام محدود نگشته، بلكه در مقام عمل نيز مخالفان عقيدتي و سياسي در تبليغ انديشه‌هاي خود آزاد بودند و با مسلمانان احتجاج مي‌كردند؛ هرچند به‌خاطر شيوه‌هاي نادرست احتجاج مورد نكوهش واقع مي‌شدند: «Ÿیأهل الکتب لِم تحاجّون فی إبراهیم و ما أنزلت التوریه والانجیل إلاّ من بعده ی أفلا تعقلون هأنتم هو لاء حججتم فیما لکم به ی علمُ فلم تحاجّون فیما لیس لکم به ی علمُ و الله یعلم و أنتم لا تعلمون.  (آل‌عمران: ۶۴-۶۵)
                        
اين آزادي تا بدانجا گسترش يافته بود كه موجب تجرّي مخالفان گشته، به تبليغ مخالفان اسلام عليه اعتقادات مسلمانان نيز سرايت مي‌كرد: «ودّت طائفه من اهل الکتاب لو یضلّونکم» (آل‌عمران: ۶۹)؛ اما تا آنجا كه مخالفت‌هاي آنان مصداق محاربه يا نقض عهد با مسلمانان نبود، برخورد قهري حكومت اسلامي را درپي نداشت. پيشوايان معصوم اسلام عليهم‌السلام نيز در عمل با مخالفان عقيدتي خود به بحث و استدلال مي‌پرداختند و مخالفان با آزادي و بدون ترس عقايد ضدّديني خود را مطرح مي‌كردند. (ر.ك: كليني، ۱۴۰۵ق: ۷۲-۸۲/۱)

 

بستن http://www.modarair.com/news/گفتگو/موحدی-ساوجی.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498302     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: