نام شما:
ایمیل مقصد:

گفت‌وگوی عاشقانه‌ی \

گفت‌وگوی عاشقانه‌ی "خسرو و شیرین" به زبان آلمانی


گروه: گفتگو و تعامل تمدن ها و ادیان
تاریخ درج: 1391/7/23
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 1
نزدیک به سی سال است که خواننده‌ی آلمانی زبان از راز عشق "خسرو و شیرین" با خبر است. این راز را یوهان کریستف بورگل با ترجمه‌ی درخشان خود از این دومين منظومه‌ی شاعر بزرگ ایران، نظامی گنجوی برای آنان فاش کرده است.

روی جلد منظومه‌ی "خسرو و شیرین" به آلمانی
"خسرو و شيرين"، این دومين منظومه‌ی شاعر بزرگ ایران نظامی گنجوی، درست ۸۰۰ سال پس از سرودن آن، در سال ۱۹۸۰ به آلمانی ترجمه شد و در دسترس خوانندگان این زبان قرار گرفت. اين منظومه‌ی شش هزار و چند صد بيتی که بی شک یکی از آثار جاودان زبان فارسی است، از سوی مترجم زبردست، یوهان کریستف بورگل (Johann Christoph Bürgel)، به آلمانی برگردانده شده است. چندی پیش ترجمه‌ی بازبینی شده‌ی او به مناسبت هشتصدمین سال‌گرد درگذشت نظامی گنجوی در انتشارات مانسه (Manesse) منتشر شد. در این رابطه با یوهان کریستف بورگل گفت‌وگو کرده‌ایم:
دویچه وله: چه انگیزه‌ای باعث شد که به ترجمه‌ی خسرو و شیرین بپردازید؟
یوهان کریستف بورگل: من بیش از هر چیز مجذوب نیروی تخیل شاعرانه ‌در اشعار نظامی شدم؛ نیرویی که خواننده را با زبان شاعرانه‌ی پرتصویر خود به یک دنیای واقعی ـ خیالی می‌برد. هنگام خواندن این اشعار من از نظر زبان تصویری به آثار ژان پل، از نظر پرداخت تصویری واقعیت (مثلاً در هفت پیکر) گاهی به کارهای ا. ت. ه. هوفمان و از نظر ساختمان تراژیک درام آن‌ها، بعضاً به شکسپیر یا شیللر فکر می‌کردم.
افزون بر این شخصیت "شیرین" در حماسه‌ی "خسرو و شیرین"، از شگفت‌آورترین و جذاب‌ترین شخصیت‌های ادبیات است. خواننده با زنی روبرو می‌شود که سری پر شور و غرور دارد و از جایگاهی والا برخوردار است. شیرین جسور و آزاده است، به خسرو انتقاد می‌کند و در عین‌حال پر از عشق و از خود گذشتگی است. او شخصیتی، فوق‌العاده است. کار آفریننده‌ی او هم، فوق‌ا‌لعاده و شگفت‌آور است که با جادوی واژه‌ها به این شخصیت جان بخشیده است.
در آوریل سال ۲۰۰۸ کتاب‌خانه‌ی ملی شهر وین، مراسم خوانشی از روی خسرو و شیرین برگزار کرد. هنرپیشه‌ی با استعداد وینی، نادیا کایالی از روی ترجمه‌ی من، خط اصلی داستان را که عشق بین خسرو و شیرین، یک شاهزاده‌ی دوره‌ی ساسانی و یک پرنسس ارمنی است، به شکل گفت‌وگو به اجرا در آورد. این مکالمه‌‌ی عاشقانه را نوای دلنشین موسیقی ایرانی همراهی می‌‌کرد. در این مراسم بیش از دویست نفر حضور داشتند و به شدت تحث تأثیر قرار گرفته بودند...
منظومه‌ی "خسرو و شیرین" از نظر غنایی دست‌کمی از درام مشهور "رومئو و ژولیت" شکسپیر ندارد، ولی شهرت جهانی آن به پای این اثر نمی‌رسد. دلیل آن چیست؟ آیا این به‌خاطر رواج محدود زبان فارسی است که کمتر از انگلیسی صحبت می‌‌‌شود، یا به برخورد "خود مرکزبینانه‌ی" جهان غرب مربوط می‌شود؟
"خسرو و شیرین" در کشورهای فارسی زبان و نیز در کشورهای اسلامی ‌آسیای مرکزی که تحت ثأثیر ادبیات ایران هستند (ولی نه در کشورهای عربی)، همان ‌اندازه شهرت دارد که "رومئو و ژولیت" در جهان غرب. این منظومه از سوی پرآوازه‌ترین مینیاتوریست‌های این کشورها به تصویر کشیده شده است و الهام‌بخش شاعران بسیاری در این خطه است که آثارشان را به زبان‌های فارسی، ترکی و هندواسلامی می‌نوشتند. ولی در کشورهای غربی تا آستانه‌ی قرن پیش همان اندازه مورد بی‌اعتنایی واقع شده بود که "رومئو و ژولیت" در کشورهای اسلامی.

پرفسور یوهان کریستف بورگل که برخی از آثار نظامی گنجوی را به آلمانی برگردانده است

پرفسور یوهان کریستف بورگل که برخی از آثار نظامی گنجوی را به آلمانی برگردانده است
ولی در "زمانه‌ی نو"، که با "نفوذ غرب" در کشورهای شرقی همراه بود، هنگامی فرارسید که آثار غربی در کشورهای شرقی ترجمه شدند، به چاپ رسیدند و گاه نیز، از سوی برخی از هنرمندان این کشورها مورد تقلید قرار گرفتند. در این زمان نه تنها "رومئو و ژولیت"، بلکه بسیاری دیگر از آثار ادبیات غرب، به فارسی و عربی برگردانده شدند و در نتیجه این ادبیات مثلاً در ایران شناخته شد.
تقریباً هم‌زمان، و حتی در برخی موارد زودتر از این هم، در غرب دوره‌ای آغاز شد که ادبیات، هنر و علوم شرق مورد توجه قشر خاصی قرار گرفت و رشته‌ی "شرق‌شناسی" در برخی از دانشگاه‌ها ایجاد شد. مثلاً دیوان حافظ در سال ۱۸۱۲ ـ ۱۸۱۳ با برگردان مترجم وینی هامر ـ پورگ‌اشتال (Hammer-Purgstall)، به زبان آلمانی انتشار یافت و گوته در سرودن دیوان شرق ـ غرب خود از آن الهام گرفت. هامر ـ پورگ‌اشتال، سپس اولین "تاریخچه"‌ی ادبیات فارسی را با عنوان "تاریخ هنرهای زیبای سخن‌وری در ایران" در سال ۱۸۱۸ در وین منتشر ساخت و در آن حدود ۲۰۰ تن از هنرمندان معاصر آن زمان ایران را با نمونه‌هایی از متن‌های آنان معرفی کرد. با این اثر، بسیاری از شاعران ایرانی در غرب شناخته شدند. به همین ترتیب گوته، با نظامی نیز آشنا شد....
فریدریش روکرت (Friedrich Rückert)، شاعر، مترجم و شرق شناس آلمانی که از ۱۷۸۸ تا ۱۸۶۶ می‌زیست، بخش بزرگی از شاهنامه را به آلمانی ترجمه کرد، ولی جسارت برگرداندن آثار نظامی را نیافت. به این ترتیب این شاعر بزرگ تا اواسط قرن بیستم در آلمان و به‌طورکلی در غرب ناشناخته ماند.
این امر ولی، کمتر به گرایش‌های خودمرکزبینانه‌ی اروپا مربوط می‌شود تا دشواری‌هایی که یک مترجم برای ترجمه‌ی آثار نظامی و برگرداندن آن به نشانه‌های قابل فهم اروپایی با آن‌ها روبروست. چون برای برگردان منظومه‌ها‌ی نظامی نه تنها باید با زبان فارسی آشنایی ژرف داشت، بلکه هم‌چنین باید از استعداد ادبی درخوری نیز برخوردار بود. شمار ایران‌شناسان در آن زمان و اکنون نیز هنوز اندک بود و هست. در حال حاضر تنها تعدادی از دانشگاه‌ها هستند که در این رشته دانشجو می‌پذیرند. از آن گذشته، شمار ایران‌شناسان بااستعداد، هم در گذشته و هم در حال حاضر، به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد.
شما چه مدت وقت صرف ترجمه‌ی "خسرو و شیرین" کردید؟

من جز در چند مورد استثنایی هیچ‌وقت فرصت این را نداشتم که تنها به کار ترجمه بپردازم. برگردان آثار ادبی به آلمانی را من همواره در زمانی انجام دادم که از ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۵ کرسی پرفسوری دانشگاه را داشتم. از این‌رو تنها هنگام تعطیل دانشگاه‌ها یا وقتی دانشگاه‌ها باز بودند، شب‌ها وقت داشتم به امر ترجمه برسم. کارم اغلب به‌خاطر وظایفی که شغلم ایجاب می‌کرد و می‌بایست انجام بدهم، متوقف می‌شد. در نتیجه نمی‌توانم دقیق بگویم، چه مدت روی ترجمه‌ی ‌‌"خسرو و شیرین" کار کردم

بستن http://www.modarair.com/news/گفتگو/خسرو-و-شیرین.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498262     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: