نام شما:
ایمیل مقصد:

بازخواني تخريب ساختارها از سوي دولتي‌ها  نويسنده : محمد سرکاميان

بازخواني تخريب ساختارها از سوي دولتي‌ها نويسنده : محمد سرکاميان


گروه: میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع.
تاریخ درج: 1391/10/24
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 0

 

در طول چند سال گذشته همواره يک شبهه در ذهنم وجود داشت اما جوابش را نمي‌دانستم و اين قضيه ذهنم را آزار مي‌داد. شبهه اين بود انگشت شمار افرادي از نزديکان احمدي‌نژاد در دولت و مجلس که به دنبال تخريب و خدشه‌دار کردن شخصيت آيت‌الله هاشمي رفسنجاني هستند هدفشان چيست؟ براي پيدا کردن جواب اين سوال به گزاره‌هاي مختلفي فکر مي‌کردم. با خودم مي‌گفتم اين افراد از هاشمي چه مي‌خواهند و تخريب هاشمي متضمن کدامين منافع و مصالح اين جماعت قليل است؟ چرا با وجود اينکه افراد بسيار زياد ديگري از اينها انتقاد مي‌کنند اما اينها ترجيح مي‌دهند عليه هاشمي موضع‌گيري کنند؟ چرا با وجود اينکه هاشمي از اين‌ها اسمي نمي‌برد اما اينها... چرا با وجود اينکه حيطه فعاليت هاشمي نقش، تاثير يا ارتباطي با حيطه فعاليت، عملکرد و تصميم‌گيري اينها ندارد اما اينها... چرا با وجود سوابق درخشان و بي‌بديل هاشمي اما اينها... چرا با وجود مخالفت تمامي دلسوزان، بزرگان، علما و صاحب‌نظران نسبت به تخريب هاشمي اما اينها... چرا با وجود اعلام برائت حتي نزديکان و همفکران سياسي اين افراد با تخريب هاشمي اما اينها... چرا... و چرا... تامل در تمامي اين گزاره‌هاي پرسشي، پيدا کردن يک جواب منطقي براي اين سوال را هر چه بيشتر سخت مي‌کرد اما اين را هم مي‌دانستم که در عالم فعل و انفعالات سياست هيچ سوالي بدون جواب نيست. خلاصه اين تحير و سردرگمي ادامه داشت تا اينکه چند روز پيش به مناسبتي قرين موضوع سخت به فکر فرو رفته بودم اما اينبار هنگام غوص در مسائل عرصه سياست کشورمان و همزمان با مرور بسياري از کنش‌ها و واکنش‌هاي سياسي در چند سال اخير به گزاره‌هاي جديدي دست پيدا کردم. آري غواص ذهن در اين ماموريت خود ديگر دست خالي برنگشت بلکه در عمق درياي سياست،گزاره‌هايي به دست آورد که در محک منطق و استدلال تاييد مي‌شدند و اينگونه بود که براي شبهه خودم جواب پيدا کردم و اينک اگر شما مخاطب گرامي هم با چنين شبهه‌اي مواجه بوده يا هستيد پيشنهاد مي‌کنم بخوانيد گزارش اين تحقيق و تفحص فکري را چرا که انسان ذاتا از حل شدن معماهاي ذهني و فکري خود خرسند مي‌گردد. 1- پروژه «تلاش براي تخريب شخصيت آيت‌الله هاشمي رفسنجاني» در چارچوب مقوله رقابت‌ها و کشمکش‌هاي معمول عالم سياست قابل تبيين و تحليل نيست. دلايل اين مدعا روشن است. در واقع هيچگونه موضوع يا مبحث مورد اشتراک يا مورد دعوا بين هاشمي و مسببان تخريب ايشان در عالم خارج وجود ندارد وانگهي اين واقعيت را مي‌توان به وضوح کامل در ماهيت و جنس گزاره‌هاي تخريبي اين افراد در نوشته‌‌ها و گفته‌هايشان ملاحظه کرد.
2- پروژه تلاش براي تخريب شخصيت آيت‌الله نشات گرفته از يک نگرش سياسي ساده لوحانه و فريب خورده نيست. در ميان دلايل فراوان اين مدعا مي‌توان گفت جريان فکري‌اي که از طرف بسياري از سياسيون متهم به عوام فريبي است خود نمي‌تواند در موضع‌گيري سياسي اينقدر ساده لوح يا فريب خورده باشد که بديهيات و مسلمات را وارونه جلوه دهد.
3- اين پروژه در دايره بدبيني‌ها، سوءنيت‌ها و عقده‌هاي شخصي نيز تعريف ناپذير است چرا که اولا آيت‌الله هاشمي نه در گذشته و نه در حال با اين افراد مناسبات خاصي نداشته ثانيا جنس گزاره‌هاي ناشي از عقده و بدبيني‌ با گزاره‌هايي که اينها به کار مي‌برند متمايز است ثالثا رفتار يا گفتار ناشي از عقده يا سوءنيت از طرف شخص صادر مي‌شود اما اينها به صورت جرياني براي تخريب هاشمي در تلاشند، رابعا کم نيستند افرادي که به هر دليلي از دلايل ايدئولوژيک گرفته تا دلايلي مثل اخراج شدن از دولت همواره بر طبل انتقاد از عملکرد مديريتي اينها مي‌کوبند بنابراين اگر محور موضع‌گيري‌هاي اين افراد براساس اين عامل باشد قاعدتا مي‌بايست عليه منتقدين سرسخت خود چنين موضع‌گيري مخربانه‌اي مي‌داشتند اما اينها همچنان ترجيح مي‌دهند که نوک پيکان تهمت و توهين‌شان به سمت آيت‌الله هاشمي رفسنجاني باشد.
4-بسياري از مخالفان و منتقدان اين جريان فکري خاص و نوظهور گمان دارند که مقصود و هدف نهايي عوامل و مسببان پروژه «تلاش براي تخريب شخصيت آيت‌الله هاشمي» صرفا گلاويز شدن سياسي با اين شخصيت بزرگ و در نتيجه مطرح شدن در جامعه و در نهايت کسب شهرت و موقعيت سياسي است اما گزارش تحقيق و تفحص فکري ما براساس دلايلي محکم بر اين فرضيه هم خط بطلان کشيده و اعتقاد دارد که حتي اين قضيه هم نمي‌تواند تبيين کننده هدف افراطيون مخالف هاشمي باشد. در اين مورد منطق مي‌گويد اولا امروزه با اين همه پيشرفت اطلاعاتي و ارتباطي و با اين همه افزايش در شناخت و آگاهي مردم ديگر جايي براي توجيه اين مطلب باقي نمي‌ماند که حتي يک فرد عادي بي‌سواد دور از اجتماع هم بخواهد با گلاويز شدن با يک شخصيت مشهور اجتماعي به دنبال بزرگ شدن باشد چرا که به خصوص در جامعه فرهنگي ايران چنين تلاشي نه تنها منجر به بزرگي و اشتهار نمي‌شود که برعکس موجب ذلت و خواري هم مي‌گردد و البته عوامل اين جريان فکري هم به خوبي بر اين موضوع واقف هستند چرا که حداقل در طول اين سال‌ها ده‌ها بار از جانب سياسيون به تلاش براي بزرگ شدن از طريق گلاويز شدن با بزرگان متهم شده‌اند.
با اين وجود اما پروژه تلاش براي تخريب شخصيت آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني اساسا يک پروژه مستقل و با هويت واحد و مشخص نيست بلکه اين پروژه بخشي است از يک رويکرد سياسي انحرافي که نسبت به بسياري از اصول، مباني، روش‌ها، سوابق، تجارب، دستاوردها، اهداف، داشته‌ها و سرمايه‌هاي انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي ابتناي بر حذف، تخريب، تضعيف، نفي و انکار دارد.
واقعيت اين است که در طول چند سال گذشته متوليان و واضعان اين رويکرد سياسي انحرافي که عبارتند از بعضي دولتمردان و همفکران انگشت‌شمارش، در راستاي پياده کردن اهداف و اغراض سياسي خود مشکلات متعددي را براي کشور به وجود آورده‌اند. اينها يک روز سازمان مديريت و برنامه‌ريزي را دست و پاگير دانستند و آن را منحل کردند و روز بعد همين بلا را بر سر شوراي پول و اعتبار آوردند، يک روز گفتند شوراي اقتصاد نمي‌خواهيم، يک روز گفتند مجلس در راس امور نيست و روز ديگر ساختار جا افتاده و تکامل يافته بودجه و بودجه‌نويسي را به هم ريختند. بارها در مقابل قانون ايستادند و گفتند اجرا نمي‌کنيم و بارها سوابق انقلابي و عملکرد مديريتي مديران و مسوولان را در دوره‌هاي گذشته زير سوال بردند و بارها با طرح مباحث و موضوعات چالشي و جنجالي فضاي سياسي و اجتماعي کشور را غبارآلود و متشنج کردند و البته موضع‌گيري مخربانه و توهين‌آميز در مقابل آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني تنها و تنها يکي از عملکردهاي اين جريان فکري خاص، نوظهور و انحرافي است. به نظر شما مخاطب گرامي چقدر تفاوت وجود دارد بين ماهيت و هدف اين گزاره که«سازمان مديريت و برنامه‌ريزي را نمي‌خواهيم» با ماهيت و هدف اين گزاره که «هاشمي‌رفسنجاني را نمي‌خواهيم». به جرات عرض مي‌کنم ريشه و منشا اين گزاره‌ها يکي است و نه تنها اين دو بلکه تمامي گزاره‌هاي مبتني بر حذف، تخريب، نفي و انکار نسبت به داشته‌ها و سرمايه‌ها همگي ريشه و منشا واحد دارند. ريشه و منشا ماجرا اينجا است که بعضي دولتمردان بعد از تکيه زدن بر مسند قدرت تصميم گرفتند که هر طوري که دلشان مي‌خواهد حکومت کنند و براي رسيدن به اين هدف تصميم گرفتند که تمام موانع و عوامل محدود کننده را از پيش پاي بردارند. بنابراين با وجود اينکه تمام کارشناسان و صاحب‌نظران از سازمان مديريت به عنوان قلب تپنده يا مغز متفکر اقتصاد نام مي‌برند اما اين سازمان توسط همين جريان فکري منحل شد چرا که با وجود اين سازمان تخصصي، نظارت‌کننده و برخوردار از بدنه کارشناسي و مجرب اينها نمي‌توانستند منابع مالي کشور را به دلخواه خود هزينه کنند و در همين راستا بود که احمدي‌نژاد بحث در راس امور نبودن مجلس را پيش مي‌کشيد چرا که مي‌خواست با به چالش کشيدن جايگاه اين ارگان مهم و نظارت‌کننده راه را براي به فعليت رساندن روش خودش هموار کند و اگر اينها که به زعم خودشان قانونمندترين دولت تاريخ کشور بودند اعداد و ارقام را از لايحه بودجه حذف کردند و آن را از چند صد صفحه به چند ده صفحه و آن هم پاره‌اي توصيفات و کليات تقليل دادند باز هم به همين دليل بود که مي‌خواستند خود را از قيد هرگونه عامل محدودکننده، کنترل‌کننده و نظارت‌کننده فارغ کنند و البته هدف اينها از تلاش براي تخريب و خدشه‌دار کردن شخصيت و جايگاه ملي آيت‌الله هاشمي در همين راستا است چرا که هاشمي يک شاخص است و اينها وجود اين شاخص را در کشور بر نمي‌تابند. هاشمي هم به اعتبار سوابق انقلابي و عملکرد مديريتي درخشاني که در طول انقلاب دارد و هم به اعتبار هويت شخصي‌اش چه به لحاظ جايگاهي که نزد علما، سياسيون و نخبگان و عموم مردم دارد و چه به لحاظ درک عميق و شناخت درست نسبت به مسائل کلان سياسي، اجتماعي اقتصادي و مديريتي کشور، به واسطه نقش کم‌نظيري که در تمام صحنه‌ها و عرصه‌هاي مختلف انقلاب داشته و به واسطه 8 سال فرماندهي جانانه و موفقيت‌آميز در دوران دفاع‌مقدس و به ويژه 8 سال عملکرد مديريتي و اجرايي مجاهدانه و مدبرانه در دوران سازندگي و خلاصه به دليل تجربه عيني که خواص و عوام از موفقيت‌هاي ايشان در آزمون‌هاي مختلف انقلاب و نظام دارند به مثابه يک الگو و شاخص عيني و يک آيينه تمام‌نماي عمل مي‌کند که مردم و نخبگان عملکرد و سوابق و ديدگاه‌هاي اين شخصيت را همواره به عنوان يک معيار و ملاکي براي سنجش و ارزيابي عملکرد ساير مديران و کارگزاران مورد توجه قرار مي‌دهند.
و علي‌رغم تلاش گسترده و بي‌وقفه اين افراد براي تخريب هاشمي، ليکن در عالم حقيقت تمام دستاوردها ماحصلات اين تلاش براي متوليان و بانيان آن جز وزر و خباثت و براي آيت‌الله هاشمي جز محبت و محبوبيت هيچ چيز ديگري نبوده و نخواهد بود.
بستن http://www.modarair.com/news/میراث/ساختارها.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498292     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: