كالبدشكافي مناظره تاريخي حضرت زينب (س) و عبيداللهبنزياد درگفتوگو با آيتالله بياتزنجاني: زينب زيبايي اسلام حقيقي را نشان داد |
آيتالله اسدالله بيات زنجاني در کالبدشکافي يک مناظره تاريخي بين حضرت زينب (س) و عبيداللهبن زياد، به تشريح پشت پرده اين مناظره ميپردازد و آن را ادامه ديالوگي ميداند که پس از رحلت حضرت رسول (ص) آغاز شده است. او که عرفان را بعدي از ابعاد زينب (س) معرفي ميکند، معتقد است که در مناظره حضرت زينب(س)، عرفان اسلامي و زيبايي در مقابل زشتي تجلي کرده است و داستان کربلا، داستان تجلي کمال در مقابل سقوط است. او با انساني، عقلاني و قلبي خواندن ادبيات ائمه (ع)، راز جاودانگي اهل بيت (ع) را در همين گفتماني ميداند که ادبيات همه آزادي خواهان جهان است.
متن گفت وگوي تفصيلي شفقنا با آيتالله بياتزنجاني درباره يک مناظره تاريخي و ريشههاي عرفان اسلامي در ادبيات حضرت زينب (س) را در ادامه ميخوانيد.
نوعي گفت و گو مطرح است که در راس جريان عبيدالله قرار دارد که مظهر شقاوت، عصبيت، جهل و پايمال کردن حق، شرافت و کرامت انساني است و در راس جريان مقابل، زني قرار دارد که اين زن از طرفي برادرانش را کشته اند؛ در بستر تاريخ يک روز شاهد کشته شدن پدر و روز ديگر شاهد کشته شدن برادر بزرگترش بود و امروز هم شاهد کشته شدن عزيزترين عزيزانش - حسين بن علي (ع) و برادران حسين(ع)- بود؛ از طرفي ديگر همراه کارواني است که ابزاري جز مظلوميت و سخن حق ندارد. قدرت و حاکميت ندارند. مظلومند و مظلوميت را صرفاً تصور نکردهاند بلکه مظلوميت را چشيدهاند. زينب همراه دختران حسين(ع) و اسراي ديگر و همراه با امام چهارم است که لقب سجاد مخصوص اوست.
من به بخشي از جهات معنوي و معرفتي اين قضيه که بار عرفاني فوقالعاده بالايي دارد، اشاره اي ميکنم.
حضرت زينب - در بارگاه عبيدالله- که کنار کاروان نشسته است، دستور داد که مرا تنها نگذاريد؛ خواست ابهت خود را به عبيدالله نشان دهد که درست است من اسيرم و به حسب ظاهر شکست خوردهام، اما هنوز هويت و شخصيت خود را دارم. هنوز محبوب القلوبم. اين بچهها شلاق و تازيانه ميخورند اما در عين حال مانند پروانه دورشان ميچرخم.
عبيدالله پرسيد اين کيست؟ زينب فرمود: جواب ندهيد چرا که بايستي تحقير شود. يکي از اطرافيان مطمئنانه گفت:«هذه زينب بنت علي». اين زينب، دختر علي است. عبيدالله مجموع اين تحقير را ارزيابي کرد و خواست که ضربه و شوک روحي به او وارد کند. گفت: ديدي صنع و کار خدا را درباره تو و برادرت؟ ديدي چگونه خداوند عالم، شما را نابود و ريشه کن کرد و از بين برد؟
زينب گفت: هميشه صنع خدا خير بوده و اين هم يکي از صنعهاي خير خدا درباره ماست. ما هميشه از خدا راضي بوديم و الآن هم راضي هستيم. خداوند براي ما شهادت را کرامت قرار داد اما اين کاري که رخ داد دو جهت دارد؛ براي ما شهادت، عزت، کرامت، شخصيت و پيام را به همراه داشت اما براي شما نقمت و ذلت بود زيرا اين کارها را شما انجام داديد. عبيدالله گفت: نخير، خدا اين کار را انجام داد. زينب گفت: بله، هرچيزي سرنوشت الهي در آن مشهود و حاکم، و مقررات الهي در همه آنچه انجام ميگيرد، ساري و جاريست اما شما اين کارهاي زشت را انجام داده ايد و زشتي اش به شما برميگردد. قبح و ننگش براي شماست و عزتش از آن ماست.
در اينجا نکته مهم اين است که سخنان عبيدالله و زينب(س) دو جريان فکري است که بعد از رحلت رسول اکرم(ص) به وجود آمده است.
بله. اين تعارضي که بعد از رحلت پيامبر (ص) رخ داد، دوباره خود را نشان ميدهد؛ اما اين دو جريان چگونه رخ داد؟ يک جريان امامت بود و در مقابل آن جريان خلافت. اين جريان با اين وجود تبعات خودش را گذاشت.
خير تمام نميشود. عبيدالله حرفي زد که آن تفکري که امروز در برخي نقاط دنياي اسلام ترويج ميشود، مظهر آن حاکميت است و مبرز آن امويان بودند و سخنان و رفتارشان تبلور آن تفکر عبيداللهي است. تفکري که ميگويد، خلفا جانشينان خداوند هستند. هرکاري ميکنند همان است که خدا ميخواهد و به عبارتي اين، نوعي بياعتبار قرار دادن، بي اثر قرار دادن نقد، عقل، قدرت تشخيص يا به تعبير ديگر تفکر اشعري گري است که نتيجهاش اين است که امام حسين(ع) را که مظهر حسن و خوبي زمان خويش است، به شهادت ميرساند. به دليل اينکه اين انسان، منتقد و معترض است. آمر به معروف و ناهي از منکر است. به اين دليل که ميگويد حاکميت اشتباه و خطا کرده است.
پس از اعلام خبر هلاکت معاويه، ابي عبدالله(ع) بعد از ارزيابيهاي مختلف به اين نتيجه رسيد که مدينه را ترک کند و به سمت مکه برود. قبل از رفتن ايشان، محمد حنفيه ميگويد که برادرم نرو! من مصلحت نميبينم که شما برويد. سخنان زيادي بين دو برادر رد و بدل ميشود. در اينجا ابي عبدالله(ع) وصيتنامهاي دارد. قلم و دواتي خواست. اولين سخن ابي عبدالله است که به نظر من خط مشي بعدي ايشان هم از همين جا مشخص ميشود. در آنجا بعد از اقرار به وحدانيت خداوند و نبوت پيامبر خاتم و قيامت و همه اصول اسلامي، از «خروج» خودش حرف ميزند. نقطه شروع ابي عبدالله است و از چهار عنوان استفاده ميکند، جنب? سلبي و چند عنوان جنب? ايجابي. ميگويد، من به عنوان أشر خروج نکردهام و عنوان بطر قيام نکردهام و به عنوان ظالم و مفسد اين حرکت را شروع نکرده ام. اينها جنبههاي منفي قضيه است.
ميگويد که حرکت من از روي أشر نيست يعني از باب خودکامگي نيست. بطر نيست يعني اينکه انسان مرفهي نبوده ام که رفاه مرا وادار به خودنمايي کند. پس نه عشر هستم و نه بتر. آدم مفسد هم نيستم و به کسي هم ظلمينکرده ام. من حرکتم حرکت اصلاح طلبانه است. حکومت جديد کار امت جدم را فاسد کرده است؛ يعني طرف مقابل من، مظهر خودکامگي، رفاه، سرمستي و ظلم است و من مُحق هستم و ميخواهم امر به معروف کنم.
اين منطق امامت است. منطق امامت، منطق آزادي است. منطق فهم، منطق نقد و منطقي است که به دنبال فرياد اين مطلب است که انسان عقل دارد. منطق امامت، امنيت و منطق بيدغدغگي و منطق آينده نگري است. اين حرف زينب کبري (س) است. اين درست تبلور کرده است و در برابر عبيدالله ميگويد، منطقت چيست؟ قدرت، حاکميت، نژاد، من، خود، شخص!
ابي عبدالله از مدينه به سمت مکه حرکت کرد. 20 ماه رمضان نامه اي به اهل کوفه نوشت و در آنجا همان وصيت نامه را با يک بيان ديگر ذکر ميکند. ميگويد اگر من بيايم مانند خود شما خواهم بود. زندگي خانوادهام امتيازي به شما ندارد. اين منطق امامت است. سخنان زينب (س) تبلور اين تفکر است. حرف ابي عبدالله(ع) اين است که شما از عدم امکانات مردم، از ضعف و بي پناهي مردم سوءاستفاده کردهايد، بنابراين اين مکالمه نوعي تقابل دو طرز تفکر در دنياي اسلام است.
يک تفکر از آزادي انسان حرف ميزند و ديگري از جبر. يکي از کرامت انساني ميگويد و ديگري از قدرت و زورگويي. يک تفکر ميگويد که هرآنچه خداوند ميگويد، راست است و تفکر ديگر ميگويد که هرچه ما بگوييم راست است. يکي ميگويد چون از خدا حرف ميزنم راست ميگويم، به حرف من اعتماد کنيد و آن يکي ميگويد به هرچه که من ميگويم، اعتماد کنيد.
راه خوبي را براي بررسي واقعه بازگو کرديد. راز اينکه دين محمد(ص) باقي مانده است را اينگونه تبيين ميکنم که اهل بيت(ع)، هميشه با دل مردم کار داشته اند. دل چند خصوصيت دارد و از جمله مرکز گرايشها دل آدميان است. هرکسي که با دل سر و کار دارد، ماندگار ميشود. آن کسي که با بدن، با اجسام، با ابعاد ظاهري و بعد فيزيکي قضيه سر و کار دارد، قابل تغيير و تبديل است ولي دل ماندگار است. دل مرکز حب و بغض است. رسول اکرم و علي(ع) با دل کار دارند. علي(ع) ميفرمايد: «ما امتيازاتي داريم که بقيه ندارند. امتيازات ما اين است که پيامبر فرمود که من و تو در دل مومن جا داريم. شما اگر بر سر مومن کوه فرود بياوريد تا مرا دشمن فرض کند، اين کار را نخواهد کرد.»
چون من با فطرت سالم کار دارم. من با انسانهاي معتدل کار دارم. من با انساني کار دارم که روح او دست نخورده و سالم است و به همين دليل بعد از روز عاشورا رهبري قضايا به عهده کسي سپرده ميشود که قلب مجسم است. زينب کبري (س) فاطمه کوچک است، محمد کوچک است. زينب(س) خلاصه حب محمد، علي، فاطمه و حسنين است. مانند علي سخن ميگويد و مانند محمد گام بر ميدارد. محمد(ص) در دل مردم جاي دارد که مورد ايمان مردم است. ايمان حب است و کفر، بغض. ايمان، دوست داشتني است. وقتي کسي يک نفر را دوست دارد يعني به او ايمان دارد. وقتي ميگويم به خدا و پيامبر ايمان دارم يعني چه؟ يعني خدا و پيامبر را دوست دارم. پس سرّ اينکه زينب کبري، رهبري را به عهده ميگيرد، اين است که وقتي زينب حرف ميزند، يعني قلب تجسم يافته سخن ميگويد. يعني قلب انسان در قالب يک انسان لطيف، داراي بيان زيبا و دل نشين است. نداهايش از عمق جان است. سخني که از عمق جان برآيد، در عمق جانهاي ديگر اثر ميگذارد و شايد علل اينکه داستان ابي عبدالله هميشه تازه است، سرو کار داشتن اين جريان با قلب انسانها است. قلب انسانها تازه است چون در بودن و نبودن اند. اگر زيبايي را در قالب يک انسان در بياوريم ميشود فاطمه(س).
نکته خوبي را اشاره کرديد. من اينگونه تعبير ميکنم که عرفان هم بعدي از ابعاد زينب (س) است ولي همه زينب نيست. اگر ما بگوييم زينب (س) عارفه است، مانند سخن دکتر شريعتي است که ميگويد فاطمه دختر پيامبر(ص) است اما هيچ کدام فاطمه فاطمه است، نميشود. زينب، عارف است، مومنه و مجتهده است. هرکدام يکي از ابعاد زينب را شرح ميدهد. در سخنان زينب (س)، عرفان شيعي و اصيل مشهود است که آن را عرفان علوي ميناميم.
عرفان به معني تام در علي (ع) تجلي کرد. علي، عرفان و معرفت مجسم است. علي اسماء تشخص و تعين يافته الهي است اما وقتي زينب کبري به جايي ميرسد که امام سجاد (ع) ميگويد «انت عالمة غير معلمة». اين وصف يک انسان کامل است. در انسان کامل صفات واجب و صفات ممکن با هم تلفيق ميشوند. ممکن، رنگ واجب به خود ميگيرد و واجب درشکل ممکن خودش را نشان ميدهد.
بنابراين اگر کسي بخواهد خداي متعال را به صورت محدود شهود و حس کند، بايد به محمد (ص) و علي (ع) نگاه کند و در زنها به فاطمه (س) و زينب (س).
آدميکه در مقابل مصيبت به آن عظيمي تکان نميخورد و قرص، مقاوم، صبور و حتي اميد دهنده است، مايه اميد ديگران است. هرکس گريه ميکند به سراغ زينب ميرود. اين زني است که تمام خصوصيات يک مرد کامل را با لطافت زنانه تلفيق کرده است.
تمام خصوصيات يک شيرمرد را همراه با خصوصيات و جمال يک زن و لطافتش دارد. زينب تمام خصوصيات يک انسان عارف واصل را دارد. عارف ثابت است. عارف شاهد است. عارف ميبيند مانند داستان ابي الخير و ابن سينا که ابي الخير ميگويد من ميبينم. ابن سينا ميگويد، من ميفهمم. بين فهميدن و ديدن تفاوت بسياري است. زينب (س) هم ميبيند هم ميفهمد. هم ميايستد هم گريه ميکند اما گريه اش از ضعف نيست بلکه از شوق است. زينب کبري (س) تجلي و تبلور يک انسان محمدي است، يک انسان کامل است. عبيدالله، مبرز و مصداق يک انسان وارونه و دست خورده و مسخ شده است. هردو انسان هستند اما اين کجا و آن کجا!
به نظر من زينب کبري(س) دو رسالت دارد؛ يکي اينکه واقعيات مشهود خود را به نسل بعدي برساند و مردم، جريان کربلا را دهان به دهان بازگو کنند. اين قضيه بايد در قالبهاي مختلف به صورت سخن و بيان يا دعا ورد زبان مردم شود. وقتي که قضيه از فرد به جامعه منتقل شود، ماندگار ميشود. وقتي که مردم به عنوان ورد زبان يک مساله را بيان کنند، ادبيات و فرهنگ شکل ميگيرد. مردم در زمانهاي مختلف عکس العملهاي متفاوتي نشان ميدهند و همين باعث ميشود که اين قضيه، نسل به نسل منتقل شود و مردم با جهت گيريها و فرهنگهاي مختلف با فرهنگ عاشورا و امام حسين(ع) آشنا شوند.
زينب کبري (س) تربيت شده مکتب رسول خداست. از طرفي تربيت شده مکتب علوي و از طرف ديگر تربيت شده مکتب فاطمه(س) است. از يک طرف معناي عصمت و از طرف ديگر معناي سياست را درک کرده است. آدمياست که ميفهمد فرد سياسي چگونه بايد صحبت کند. او معتقد است که امروز مسووليت يک انسان ناجي اين است که خودش و طرف مقابلش را معرفي کند و بگويد که براي چه چيز آمده و به دنبال چه چيزي بوده است و طرف مقابلش چه ميخواهد. يزيد همان کسي است که از فرصت استفاده و بنيهاشم را بازيگر معرفي کرده است. او رسول خدا (ص) را بازيگر معرفي کرد. وحي و قرآن را زير سوال برده و ميگويد که از آخرت و قيامت خبري نيست. او ميگويد که بنيهاشم و فرزندانش بازيگر سياست و به دنبال حکومت بودند؛ بنابراين در نگاه او مبناي حقانيت، قدرت و حکومت است. او ميگويد امروز مبنا، حکومت و قدرت است و وقتي ما در راس قدرت هستيم پس حق داريم.
زينب (س) احساس ميکند که بايد طرف مقابل را معرفي کند که اينها مقابل حسين (ع)، زينب (س)و سجاد(ع) نيستند؛ اينها مقابل پيامبر اکرم (ص) هستند. با پيامبر(ص) به عنوان بنيهاشم مخالف نيستند بلکه به عنوان رهبر ديني و رسول الهي مخالف اند.
پس يک رسالت اين بود که زينب(س) طرف مقابل را خوب معرفي کرد و به طور غير مستقيم گفت که ما بازيگر نيستيم، بلکه شما بازيگريد. به صورت مستقيم نگفت چراکه ميدانست که غيرمستقيم گفتن، اثرگذارتر است.
او براي معرفي از ابزارهاي مختلفي استفاده کرد؛ يکي از اين عناصر عاطفه بود. اسير و مظلوم است و اطرافيانش زنان بيپناهند. از طرف ديگر مقابلش شمشير دارد. کتک ميزند و شکنجه ميکند. اينها ابزار معرفي مخالف است اما او به اين فشاري که تحمل ميکند اکتفا نميکند و حرف ميزند. با حرف زدن خود آن همه فشارها را جهت دهي ميکند و ميگويد ما کتک ميخوريم به اين دليل که از مردم دفاع ميکنيم. از حق و از دين دفاع ميکنيم و آنها به اين علت، ما را ميزنند چرا که خواهان قدرت و خواهان معاويه اند و زور و ظلم را ميخواهند.
امام علي (ع) ميفرمايند: من أشر نيستم؛ من سرمست رفاه نيستم؛ من با رفاه زندگي نکرده ام؛ من عادت به زور ندارم؛من اهل فساد نيستم؛ من ابزارم علم، ادب، فهم و معرفتم است. چگونه ميشود جريان ابي عبدالله (ع) را تحليل کرد زماني که فرزند کوچکش را در آغوشش مورد هدف تير قرار دادند. دشمن تير دارد و به گلوي کودک تيراندازي ميکند. دشمن ارتش سراپا مسلح دارد و ابي عبدالله (ع) پشتوانه اش زنان مظلوم بي پناه است.
او فرزند کوچکش را آورد تا بگويد که اين کودک تشنه است و خودتان آبش دهيد. اين ابزار ابي عبدالله (ع) است اما دشمن به جاي آنکه سکوت کند و بازگردد، به تير متوسل ميشود. آيا اين ابزار ماندني نيست؟ آيا اين ابزار امروز و ديروز دارد؟ آيا مربوط به شرق و غرب است؟
گفته ميشود که تير از اين گوش تا آن گوش کودک را پاره کرد و از گلوي تيرخورده خون ميچکيد. عرفان اسلامياينجا تجلي ميکند.
بي عبدالله(ع) خون را در دست ميگيرد و به خون و به آسمان نگاه ميکند. نگاه به خون، مظهر تعلق به فرزندش است چرا که پدر است و قلب و عاطفه دارد. اگر نگاه نکند قساوت است اما انسان عارفي که امام معصوم و الگو و مدل حيات بشريت است، خون را سمت آسمان گرفت و گفت: اين هديه من به خداست. اين جمله بسيار والاست. فرمودند خدايا اين هديه من است. ميبيني؟ کافيست براي من؟ همين که تو ميبيني کافيست براي من. اين مظهر معاشقه و دلدادگي است. اين مظهر معامله و مبادله يک عشق متعالي است. عاشق با معشوق مبادله ميکند. معشوق، خداست و عاشق، حسين (ع) است. در اين معامله، مبادله اي وجود دارد؛ از خدا، خشنودي و از حسين (ع) دادن فرزند. اين نمونه ظهور يک عرفان است.
افتاده است روي خاک کربلا؛ توانايي خم شدن ندارد. پيکرش تکه تکه شده است. پيشاني را روي زمين ميگذارد و ميگويد خدايا به رضايت تو راضي ام. خودم مطرح نيستم، تو مطرحي.زينب (س)، خواهرش است. زينب (س) همان حسين (ع) است اما عاطفي تر و لطيف تر. زينب مرد است اما عجين شده با لطافت و جمال يک زن.
اما امروز چگونه ميتوانيم از اين موضوع استفاده کنيم؟ من ميگويم که اين حرکت حسين و زينب و اين مناظره، امروز راهگشاست. نشان ميدهد که اين جريان، مبارزه زيبايي با زشتي است. مبارزه کرامت با رذالت است، مبارزه انسانيت و شرارت است. امروز دعوا بر سر همينهاست. امروز يکسري آدمها هستند که حسيني اند. فرزند علي ابن أبي طالب هستند اما از حيث معنا؛ حسين سمبل است، زينب سمبل است، حسين راه است، بشر هميشه نيازمند راه است. يکسري آدمهايي هستند که مانع راهند و آدمهايي هم هستند که راه گشايند،هادي اند. زينب (س)هادي است. آناني که از دين، از اسلام، از جريان عاشورا تنها آمدند کشته شدن را معرفي کردند، حسين (ع) و زينب (س) را نشناختند.
امروز تکليف من و شما اين است که ما حسيني امروزي باشيم، زينبي امروزي باشيم. اتفاقاَ امروز زمانه و زمان زينب (س) است. يعني امروز همه ما بايد نقش زينب را ايفا کنيم. بايد به اين نکته توجه کرد که حاکميت آن روز، تحت عنوان دفاع از تفکر خواست و اراده خدا، با اهل بيت پيامبر(ص) آن رفتار را کرد. بايد دقت کرد.
داستان ديالوگ بين زينب(س) و عبيدالله زياد، داستان دو خداست. عبيد الله از خدا ميگويد، امام حسين هم از خدا ميگويد. اما کدام خدا؟ خداي زيبايي، خداي رحمان، خداي رئوف، خداي کريم، خداي عقلانيت، خداي ادب، خداي کمال يا خداي خشن و خدايي که هميشه جبار است؟
امام حسين (ع) ميگويد من مدل هستم، عبيدالله هم ميگويد من مدل هستم. آن مدل دين خشونتي است، اين يکي مدل دين محمدي است. هر دو دين اند. يکي دين علوي است و ديگري دين امويست. هر دو از خدا حرف ميزنند. فرعون چه ميگفت از خدا؟ موسي هم از خدا حرف ميزد. دعواي دو خدا بود. دعواي دو آدم بود. اما يک آدم مصداقش حسين است که وقتي که برادرش کشته شد و همه عزيزانش رفتند، دوباره آمد و گفت من براي هدايت شما آمده ام، من آمده ام شما را نجات دهم و طرف مقابلش چه گفت؟ گفت تو فرزند علي هستي. علي پدران ما را کشت. ما آمديم که انتقام بگيريم.
يکي دم از انتقام ميزند و ديگري از رافت، رحمت، برکت و هدايت ميگويد. زينب (س) در مناظره ميگويد، من به دنبال جميلم. خودم جميلم و مظهر جمال. خدا جميل بود کار کربلايش هم جميل بود. اما طرف او در مناظره چه ميگويد؟ ميگويد من قدرت دارم، قادرم، قدرتنمايي ميکنم. من انتقام بدر و احد را از شما ميگيرم. بنابراين اگر بياييم و بگوييم در مناظره زينب(ع) عرفان اسلاميتجلي کرده درست است؛ زيبايي در مقابل زشتي تجلي کرده است. داستان کربلا داستان تجلي کمال در مقابل سقوط است. در يک طرف ادب، هنر، کمال و فضيلت گذاشته شده است و در طرف ديگر قلدري، فساد، بي اخلاقي، بي بند و باري و رذيلت خود را به نمايش گذاشته است
|
- می گویند : با دوستان مروت با دشمنان مدارا
- هاشم آقاجری: خلاء معنوی نباید با خرافه پر شود
- آیا مسیح، متأهل بوده؟
- بزرگمهر که بود؟
- انحصارطلبی از نظر ما مردود است
- عقلانيت انتقادي رازي
- سفرنامه حج سید علیرضا بهشتی شیرازی : قدر احرامم را ندانستم
- احتجاج با مروّجان بهائیت در پرتو آزادی عقیده و آزادی بیان / برگرفته از سایت اکبر اعلمی
- هزینه برگردن ایرانیان ، بهره وری برای بیگانگان
- بازگشت دوم خرداد با کارگزارانیهای جدید؛ یک رمزگشایی ساده از یک پرونده
- تحريفات عجيب و شگفت آور درباره واقعه نينوا
- درنگی بر مشکلات فراروی ایران؛ چه باید کرد؟ گام نخست چیست؟
- گفتاری از مصطفی ملکیان حسین بن علی(ع)؛ قدیس و قهرمان اخلاقی
- عاشورا در برابر بدعتها / محمد تقی فاضل میبدی
- گمشدهای به نام قانون / حمیدرضا شکوهی
- جامعه چندصدایی ؛ با قانون یا بی قانون / مهدی راستی
- علوی تبار در مصاحبه تفصیلی با ایلنا مطرح کرد: ضرورت تشکیل "شورای عالی تصمیمگیری" برای اصلاح طلبان
- موسی غنینژاد اتهامات به طرفداران بازار رقابتی را رد کرد / نسبت آزادیخواهی و عدالت
- دکتر اعوانی درگفتگو با روزنامه اعتماد : علوم انساني حكمناپذير است
- مروری بر چند سطر از قانون اساسی در حکومت جمهوری اسلامی ایران
- عالمان بی حلم و زاهدان بی علم آفت دین و دنیای مردم؛ حکایت این جماعت !
- علی اکبر گرجی در کافه خبر مطرح کرد: هیچ تناسبی بین اختیارات و مسئولیتهای رئیس جمهور در قانون اساسی وجود ندارد
- محمدرضا تاجیک در بهار نوشت : سیاست سیاه، سفید و خاکستری در جامعه امروز ایرانی
- آرایی نژاد در گفتگو با فرارو : برخی در حال فرصت سوزی هستند
- "در بیصفتترین دوران سیاسی قدم میزنیم"
- عضو شوراي مرکزي حزب «مردمسالاري» : پايگاه اجتماعي اصولگرايان ضعيف شده است
- بازخواني تخريب ساختارها از سوي دولتيها نويسنده : محمد سرکاميان
- چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد ... جناب آیت الله! انصاف را ! - مصطفی فقیهی
- آیتالله هاشمی رفسنجانی : اداره كشور با ديدگاه سياه و سفيد غيرممكن است
- اصرار عسگراولادی بر مواضع اخیر خود : موسوی و کروبی مجرم نیستند / آنها که بر مرکب احساس سوارند در آن دنیا نمیتوانند جواب مرا بدهند
- احمدینژاد ، پدیدهای غیرقابل پیشبینی و 3 حرف کلیدی در باره کاراکتر او !
- مصباح یزدی :خیال میکنند رایدادن حقمردم است !
- فاز دوم هدفمندي ؛ كليد پيروزي در انتخابات ؟
- چرا علوم انسانی در ایران توسعه نیافته است؟ ضرورت آزاداندیشی و نقد عالمانه
- مفاهیم: توسعه پایدار چیست؟
- عسگراولادی : آفتاب لب بامم؛ موسوی و کروبی مجرم نیستند؛ خوابی هم ندیدم
- در باره انتخابات نظام پزشكي : نامه شكوريراد به حسين شريعتمداري
- غفوریفرد : نمیدانم کسانی که به خاتمی تهمتها زدهاند چطور میخواهند پاسخ خدا را بدهند
- آیتالله هاشمی رفسنجانی : بايد انتخابات با حضور سلايق گوناگون برگزار شود / اگر از تخريب و تهمت بپرهيزيم، بسياري از اختلافات مرتفع خواهد شد
- خشایار دیهیمی افشاگری؛ هیولایی که دامن همه را میگیرد
- بر اثر صبر، نوبت ظفر آید / در تمرین دموکراسی، تندروي فاجعهآور است
- دکتر حاتم قادری در مصاحبه با روزنامه شرق : تفاوت خرداد 1376با خرداد 1392
- دکتر علی شریعتی / خودسازی انقلابی : انسان فقط و فقط یک چیز بیشتر نیست و آن و همه ی ارزشها از آن زاییده میشوند و آن اختیار و ازادی مطلق توست.
- لطفالله میثمی : چرایی 28 مرداد / مصدق قانون انتخابات را به صورتی تنظیم کرد که قدرتی که به دربار منتقل شده بود، به ملت و مجلس شورای ملی و مردم بازگردد.
- خاستگاه و علل پیدایش سکولاریسم
- شرایط امکان تداوم اعتدالگرایی در عرصه سیاسی / محمدجواد غلامرضاکاشی
- آزادی بیان رکن اساسی دموکراسی + آزادی بیان و خطوط قرمزش
- :. برخاستن چپ از دنده راست .::منبع: ماهنامه مهرنامه، شماره 30
- پیام انتصاب علی شمخانی چیست ؟
- سخنی با دوستان اصلاح طلب : آیا به اصولگرایان ثابت نمیشد که در یک فضای آرام، اصلاحطلبان حاضر و حتی مشتاق به همکاری با اصولگرایان شایسته هستند
- آنسوی خط با شمسلنگرودی : ادبیات چپ پاسخگوی نياز جامعه امروز نيست
- راهکار دکتر محمود سریعالقلم، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران برای توسعه آزادیها
- کشوری توسعه یافته و پیشرفته چه کشوری است ؟
- دکتر صادق طباطبایی : داشتن نگاه بدبینانه به آمریکا تنها مانع برقراری روابط نیست
- مهدی شجاع : ضرورت پذیرش مسئولیت اجتماعی توسط روشنفکران
- مناظره اکبر اعلمی و قدیریابیانه در باره آمريكا : در دنیای امروز ديگر نميتوان فضائی فکر کرد
- آرمان هاي اصلاحات سر جايش است / گفت و گو با محمد رضا خاتمي درباره انتخابات 24 خرداد و ماه هاي پس از آن
- حمزه جهانگیری در بهار نیوز نوشت : در نقد بودجه نئو لیبرالی دولت / اقتدارگرایان چگونه دوباره به قدرت می رسند ؟
- مدل «عارف- ناطق» به جاي «عارف – روحاني» تجربه انتخابات رياست جمهوري نقشه راه اصلاح طلبان
- مهمترین هدف سیاست تحقق خیر عموم مردم است، و کنش فضیلت مندانه در این عرصه قطعاً تابعی از تحقق این خیر خواهد بود.
- میلاد پیامبر پاکی بهانهاي برای نزدیکی قلوب / از وحدت در «لفظ» تا وحدت در «عمل» از وحدت در «لفظ» تا وحدت در «عمل» اسماعیل حسینپور
- دکتر ابراهیم یزدی : به نظر من هیچ راهی جز ادامه اصلاحطلبی برای ایران نمانده است.
- مگر قرار است1000سال با آمریکا ارتباط نداشته باشیم؟ روایت رفیقدوست از نظر امام درباره رابطه با آمریکا
- نگاهي به «راه طي شده» مهندس بازرگان تا... انقلابایران؛ دو حرکت و دو چالش در 35سالگي/ علیرضا کفایی
- در نکوهش «بداخلاقی و ریاکاری سیاسی»؛ سخنی با حامیان فصلی «کرامت انسانی، عزت ملی و آزادی بیان»
- شمسالواعظین در گفتگو با سلام نو: در مثلهای ایرانی میگویند که تجربه شکستهای گذشته را باید چراغ راه آینده کرد.
- دکتر ابراهیم یزدی: ما با انتخاب جمهوری اسلامی و قبول اصل حاکمیت ملت در واقع دموکراسی را پذیرفتیم اما بارها گفتیم که دموکراسی یادگرفتی است
- هر عمل تشكيلاتي و حزبي را به فال نيك بگيريم/ تنگنظري در اصلاحطلبي جايگاهي ندارد/ سردبیر سایت بهارنیوز
- ملت رشید ایران در انتخابات سال92 ریاست جمهوری به تفکر اعتدال و میانه روی،راستگویی، اخلاق ورزی، خردجمعی و دوری از تنشهای حزبی و جناحی روی آوردند.
- طرح 2 دیدگاه متفاوت راجع به مرحوم شیخ فضل الله نوری و حوادث مشروطیت از موسی نجفی و دکتر صادق زیباکلام
- حسامالدین قاموس مقدم کارشناس ارشد حقوق کیفری و خبرنگار: آنچه از «اسید» سوزانندهترست و سوزناكتر!
- عدالت اجتماعی پیشنیاز توسعه همه جانبه است/ عطا افشاریان
- تفاوت اصولگرایی و اصلاح طلبی دقیقا در چیست؟/ رسول جعفریان
- نشست بررسی وضعیت قانون مطبوعات؛ مطبوعات قانون نمیخواهند؛ آزادی میخواهند
- بالندگي فرهنگ سياسي در پرتو احزاب سياسي/ موج ناپايدار احزاب در جوامع توسعه نيافته
- نظام سياسي ایران باید فرصت تاریخی بزرگ را قدر بداند و با ایجاد روابط صحیح با غرب بخصوص آمریکا، امنیت منطقه را در دست بگیرد./ عطا افشاریان
- ریشه های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی ( نقش و ارباب و دهقان در روند نوین سازی)”، برینگتون مور، ترجمه یوسف نراقی
- جامعه بسته به سرزمین فرصتها مبدل نميشود/ جامعه آزاد خلاق است، جامعه بسته خلاقيتسوز
- دکتر علیرضا بهشتی مدرس فلسفه سیاسی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس: نقد اصلاح طلبان؛ چرا انتخابات محوری به جای جامعه محوری؟
- هاشمی و یزدی، تفاوت آشکار میان دو تفکر| سید هادی طباطبایی
- صادق زیباکلام "تفاهم لوزان": آیندگان از این بیانیه به عنوان ایران اسلامی بعد از تفاهمنامه لوزان یاد خواهند کرد
- آلن ایر به خبرگزاری فارس: این کتاب شهید مطهری را بخوانید
- درباره «ملت و دولت؛ همدلی و همزبانی» الزامات وصول به راهبرد همدلی و همزبانی/ دکتر هوشنگ عطاپور
- وجوه تمایز جریان اصلاحطلبی با اصولگرائی/ اصلاحطلبی یک گفتمان است؟ یک روش است، یا یک هدف؟
- شهبانویی که روزگاری نگران فقر و فاقه مردم بود، حالا کارگردان جشن هایی است که آشکارا به اعتقادات آنان دهن کجی می کند
- در آستانه 11 اردیبهشت روز جهانی کارگر- کارگری در ابرها/ روی خط خطر/ اینجا طبقه 18+، کارگران با مشکلات فراوان مشغول کارند...
- توسعه سیاسی و خوانش چالشهای ساختاری و رسوب یافته آن در ایران/ مصطفی مطهری *
- دکتر رضا داوری اردکانی: انقلاب کردیم که به اخلاق برسیم؛ اما شاهد فساد، دروغ و تهمت هستیم.
- نماد توسعه را باید در رفتارهای اجتماعی ما جستجو نمود و میزان احترام و امنیتی که جامعه و افراد برای یکدیگر قائل هستند...
- نتیجه مقاومت در مقابل تکنولوژی چه خواهد بود؟ اینترنت و برخوردهای غلط با آن در ایران/ عطا افشاریان
- «چرا ملت ها شکست می خورند؟» نحوه نگاه و درک شما را نیست به جهان دگرگون می کند.
- انديشه سياسي شهيد بهشتي در گفت و گو با عليرضا بهشتي: پدرم به نظام تكحزبي قائل نبود
- لازمه حیات بشری و حرکت به سمت دولت خرد است. دولت خرد، بطور حتم دولتی است که بر مبنای اندیشه سالم و "ما ینطق عن الهوی " ایجاد خواهد شد
- رفیقدوست: امام گفت مگر قرارست 1000سال با آمریکا رابطه نداشته باشیم؟
- در بحث موسیقی هم باید مواظب بود با احتیاطات مردم علی الخصوص جوانان را به دین بدبین و دین را در نظر ایشان دشوار و غیرفطری جلوه ندهیم.
- با «مرتضی رحمانی موحد» معاون گردشگری کشور: برنامه دولت برای بازاریابی و تبلیغات گردشگری چیست؟
- آشنایی با انجمن علمی گردشگری ایران/ ارتقای دانش و گسترش پدیده صنعت گردشگری و بهبود امور آموزشی و پژوهشی
- سید محمد بهشتی ریاست پژوهشگاه میراثفرهنگی را برعهده گرفت
- حالِ جایگزین نفت خوب نیست! صنایع دستی کالایی زیبا و برگرفته از روح انسانی و ذوق و سلیقه ای ایرانی است
- مسعود سلطانی فر، معاون رییس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری: روزهای درخشان فراروی گردشگری ایران
- درآمد گردشگری ایران از زبان رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور
- مرکز خدمات تخصصی روانشناسی و مشاوره جهاددانشگاهی مشهد برگزار میکند: همایش انتخاب رشته کنکور سراسری 94 ویژه داوطلبان
- رئیس پژوهش گاه میراث فرهنگی در گفت و گو با ایلنا: احیای بافت تاریخی مانند زرگری است و نیازمند به کار مینیاتوری و ظریف دارد
- شهردار نیشابور: هر گردشگر با خود 15 شغل میآورد
- اگر کارشناسان این نهاد تایید کنند و وزارت ارشاد هم مجوز بدهد، گروههای موسیقی میتوانند در اماکن تاریخی کنسرت بدهند.
- رییس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تربت جام گفت: خانه صنایع دستی با هدف تعامل هرچه بیشتر هنرمندان و بازدید عموم در شهرستان گشایش یافت.
- برنامههای توسعه گردشگردی با مشارکت شهرداریها و بخش خصوصی تصویب شد
- رئیس مرکز آموزش علمی- کاربردی ورزش و جوانان خراسان رضوی از آغاز ثبتنام این مرکز در 18 رشته ورزشی خبر داد.
- گردشگری؛ اولویت اول برنامه ششم/ ابراهیمبای سلامی عضو شورای عالی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
- مدير كل ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري خراسان رضوي گفت: بر اساس برنامهريزيهاي انجام شده اتحاديهها و تشكلهاي مرتبط با صنعت گردشگري در پايتخت معنوي ايران در برنامهريزيها براي مشهد 2017 مشاركت فعال خواهند داشت.
- گردشگري داخلي موتور محرکه توسعه اقتصادي/ جاي خالي سند توسعه گردشگري
- نوروز در خطه خراسان رضوی، طنازی بهار در صفحه ای از فرهنگ، هنر و تاریخ
- منطقه ییلاقی شاندیز در ۳۸ کیلومتری غرب مشهد واقع شده است. رودخانهها و درههای گوناگون شاندیز و اقلیم متنوع و چشمانداز طبیعی آن منظره دلنشین را برای گردشگران طبیعت پدید آورده است.
- حسین زارع صفت، مدیرکل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی: در امر گردشگری مجبور به تغییر نگرش، رویه و رفتار هستیم و برندسازی امری ضروری است.
- حمله به کنسولگری عربستان، شوک به اقتصاد مشهد بود/ گزارشی از رکود گردشگری در مشهد/ کاهش 80 درصدی زائران خارجی
- نماینده یونسکو در تهران از شهرام ناظری، این خواننده پیش کسوت موسیقی سنتی کشورمان قدردانی کرد.
- استاندار خراسان رضوی در نشست کنفرانس بین المللی گردشگری و معنویت مشهد: برای گردشگری پاک و توام با معنویت برنامهریزی میکنیم
- مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خراسان رضوی از ثبت 47 اثر میراث طبیعی،فرهنگی و گردشگری شهرستان قوچان خبر داد.
- مشهد و مسئولیت شهردار/ ابراهیمبای سلامی- عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری