نام شما:
ایمیل مقصد:

تقويت کار جمعي در کشور فرآيند توسعه را تسريع مي کند

تقويت کار جمعي در کشور فرآيند توسعه را تسريع مي کند


گروه: مدیریت اقتصاد، رشد و توسعه
تاریخ درج: 1391/8/21
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 0
کمابيش براي همه ما پيش آمده است وقتي در جمع، از کارگروهي، نظم و همراهي افراد براي رسيدن به هدف مشترک و پيشرفت جامعه صحبت مي کنيم، کشور چشم بادامي را مثال مي آوريم که مثلاً در قضيه سونامي ژاپن يا در نظام تعليم و تربيت شان چگونه با هم همراه و همدل هستند و نظم را همگي در کنار هم اجرا مي کنند. کلي هم از اين همه همدلي بين مردم اين کشور ابراز شعف و تعجب مي کنيم. البته ژاپني ها واقعاً نمونه خوبي براي يکدلي و کار گروهي هستند به ويژه آن که افراد بسياري که به اين سرزمين سفر کرده اند، شيفته نظم و احساس مسئوليت آن ها شده اند. اين در حالي است که در اسلام به مشارکت اجتماعي و همکاري تأکيد فراواني شده است. اما متأسفانه مانند بسياري از موارد ديگر اين آموزه هاي ديني آن قدر کم رنگ شده است که گاه فراموش مي کنيم آن چه در ديگر کشورها براي ما جزو نکات جذاب و مثال زدني است، در دين مان با صراحت و دقت بيشتر به آن پرداخته شده است.
در سفري که مهرماه سال جاري رهبر معظم انقلاب به استان خراسان شمالي داشتند مقوله اي را مطرح کردند که ريشه تمام کاستي ها و بي توجهي هاي ما به شرايط جامعه کنوني است. آيت ا... خامنه اي فرمودند: فرهنگ زندگي، متأثر از تفسير ما از زندگي است و هر هدفي را براي زندگي تعيين کنيم، سبک خاصي را به همراه مي آورد. مقام معظم رهبري سخنان خود را با نوعي آسيب شناسي مطرح کردند و به طرح سوالات متعدد پرداختند که همه اين سوالات به نوعي به ضرورت پرداختن به موضوع سبک زندگي تأکيد داشت.
يکي از اين سوالات که توسط رهبر معظم انقلاب طرح شد اين است که چرا فرهنگ کار جمعي در ايران ضعيف است؟ موضوعي که با بررسي دقيق حيطه هاي مختلف زندگي اجتماعي، به خوبي قابل درک است.
روحيه فردگرايي هم چنان ادامه دارد
وقتي به سياست، اقتصاد، فرهنگ، ورزش و بسياري از جنبه هاي ديگر زندگي جمعي ايران مي نگريم، مي توانيم دغدغه رهبري را به خوبي درک کنيم. واقعاً چرا فرهنگ کار جمعي در ايران ضعيف است؟ چرا ايرانيان به فعاليت هاي جمعي بي ميل هستند؟ ريشه هاي اين مسئله به چه زماني برمي گردد و اصولاً چرا در سال هاي گذشته براي اصلاح اين فرهنگ قدمي برداشته نشده است؟
دکتر امان ا... قرائي مقدم، عضو هيئت علمي دانشگاه و جامعه شناس، در اين باره مي گويد: در جامعه ما به دلايل تاريخي، سرمايه اجتماعي که شامل همياري، همفکري، همدلي، اعتماد و همبستگي است ضعيف است. زيرا در طول تاريخ حکومت ها اجازه نداده اند مردم با يکديگر همکاري و پيوستگي و يکدلي داشته باشند. اين پيوستگي و يکدلي مردم، براي حکومت ها همواره زيان بار بوده است. از همين رو حکومت ها در طول تاريخ کوشيدند افراد را به يکديگر بدبين و بي اعتماد کنند و آن ها را دور از يکديگر نگاه دارند. به همين دليل فردگرايي را ترويج کردند. اين روحيه متأسفانه در طول تاريخ به ما رسيده است و هنوز هم ادامه دارد.
گسترش کار جمعي با حذف رئيس بازي
دکتر مجيد ابهري، آسيب شناس و متخصص علوم رفتاري، نيز در اين خصوص مي گويد: با توجه به اين که در طول تاريخ همواره فعاليت هاي هدفمند امکان توفيق داشته است، مکتب آسماني اسلام نيز نگاه ويژه اي به هماهنگي با همنوعان، براي تحقق اهداف اقتصادي جامعه داشته است. به نحوي که تعاون که امروز اصلي ترين بخش قانون اساسي جمهوري اسلامي است، مورد تأکيد قرآن کريم، حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و بزرگان دين بوده است. وي ادامه مي دهد: علاوه بر اين، مردم يک جامعه همواره براي رشد و تعالي اقتصادي، براي تحقق اهداف مثبت و انساني به تعاون فرا خوانده شده اند. وي خاطرنشان مي کند: با توجه به زيربناي فکري اسلام به موضوع گردهم آمدن جمعيت حتي در برگزاري نماز به عنوان رکن عبادت در جامعه، مي توان چنين نتيجه گرفت که فردگرايي در مسير تلاش هاي انساني مورد قبول نيست اما متاسفانه بنا به دلايل مختلف در جامعه ما، فرهنگ کارهاي جمعي ضعيف است.
ابراهيم رحمت پناه، کارشناس علوم اجتماعي نيز بالا بودن تب مديريت در ايران را عاملي براي از هم پاشيدن گروه هاي اجتماعي و اقتصادي عنوان مي کند. وي مي گويد: جامعه ايراني هزاران سال با نظام پادشاهي و رياستي خو گرفته است. هنوز هم متاسفانه نگاه بالا به پايين در بسياري از گروه هاي اجتماعي ما وجود دارد؛ در واقع وجود چنين طرز تفکري باعث شده است تا تلاش براي رياست گروه، همواره به يک پاشنه آشيل احتمالي براي به نتيجه نرسيدن کارگروهي در ايران تبديل شود. به اعتقاد وي حذف رئيس بازي، نخستين گام براي گسترش کارجمعي است. به عبارتي بايد به مردم آموزش داد که مي توان خيلي از کارهاي گروهي را انجام داد، بدون آن که رئيسي وجود داشته باشد. حتي مي توانيم گروهي جديد تاسيس کنيم، ولي براي گروه مان هيچ رئيسي انتخاب نکنيم.
روحيه جمعي مهم ترين سرمايه اجتماعي
يکي ديگر از نکات قابل توجه در اين خصوص بحث توسعه کشور است. کارشناسان علوم اجتماعي در اين زمينه بر اين باورند که مهم ترين عامل توسعه در هر کشوري، ابزار، فناوري و پول نيست، بلکه شاخص ترين محور توسعه در هر کشوري، نيروي انساني است زيرا اتحاد و همکاري اين نيروها مي تواند موانع پيشرفت و آباداني را سريع تر و با زحمت کمتري از سرراه بردارد، اما در جامعه ما، به کارگروهي هم چنان با ديده شک و ترديد نگريسته مي شود.
دکتر قرائي مقدم در اين مورد با بيان اين که اصولاً همبستگي در جامعه ما همبستگي ارگانيکي نيست توضيح مي دهد: آن چه در جامعه ما وجود دارد، همبستگي مکانيکال است. يعني ما مانند ماشين صرفاً کنار هم کار مي کنيم. در حالي که در همبستگي ارگانيکي هر مشکلي که براي هر سلول بدن پيش بيايد، تمام سلول ها بسيج مي شوند تا مشکل را برطرف کنند. وي ادامه مي دهد: بر اساس نظر دورکيم، در جامعه توسعه يافته همبستگي بين افراد ارگانيستي است، بر خلاف جامعه سنتي که اين همبستگي مکانيکي است. کشورهايي مانند ژاپن، کره، سوييس، آلمان، انگليس و فرانسه جامعه ارگانيکي هستند. در اين کشورها هر فرد کار خودش را مهم مي داند و با شوق و علاقه آن را انجام مي دهد و مي داند اگر يک نفر در کارش کوتاهي کند، به کل جامعه مربوط مي شود. در نتيجه در اين گونه جوامع ميزان روحيه جمعي و همکاري گروهي که مهم ترين عامل توسعه يافتگي است، بالاست. اين متاسفانه برخلاف آن چيزي است که در جامعه ما ديده مي شود. اين جامعه شناس روحيه جمعي در هر کاري را مهم ترين سرمايه اجتماعي برمي شمارد و مي گويد: جامعه ما دراين زمينه ضعيف است و تا اين معضل برطرف نشود نبايد به توسعه يافتگي اميد داشته باشيم.
به جاي «من» بگوييد«ما»
قرائي مقدم با اشاره به اين که اگر چه در دين اسلام بر همکاري گروهي و جمعي تاکيد شده است اما متاسفانه در عمل به اين تاکيدات توجهي نمي شود توضيح مي دهد: اگر مردم و مسئولان و به ويژه مسئولان با هم همکاري داشته باشند همه همکاري و همراهي گروهي را مي آموزند ولي وقتي تفرق هست و هر کس ساز خودش را مي زند، نمي توانيم شاهد چنين موضوعاتي باشيم. حتي بنا به نظر مقام معظم رهبري نه تنها بين مردم بلکه بين سازمان هاي دولتي و حکومتي، همکاري و همدلي وجود ندارد. هر وزارتخانه اي ساز خودش را مي زند وبا شانه خالي کردن از زير بار مشکلات مي گويد: «اين موضوع به من مربوط نيست». وقتي هم مشکلي رخ مي دهد هر کس آن را به گردن ديگري مي اندازد واين احساس وجود ندارد که شما جزيي از جامعه هستيد. وي خاطرنشان مي کند: اساس توسعه يافتگي روحيه جمعي، همکاري مشترک و جمعي، اعتماد، همدلي و همياري است. جامعه شناسان مطرحي چون فوکوياما، کلمن، ژاکوب، بنتام، نيز در نظريات خود بر همين مسئله تاکيد دارند که اساس توسعه يافتگي، همکاري جمعي و مشترک و يکي دانستن خود است. به کار بردن کلمه «ما» به جاي استفاده از کلمه «من» مهم است. «رابرت ردفيلد» در اين خصوص معتقد است بايد به جاي کلمه من از کلمه ما استفاده شود. اين جمله يعني مشکل صرفاً به فرد تعلق ندارد بلکه مشکل متعلق به همه است و همه بايد براي برطرف کردن آن تلاش کنند. به همين دليل است که گفته مي شود اساس توسعه يافتگي همکاري جمعي و متقابل، اعتماد، همدلي، همياري، همبستگي و اتحاد است. درست همان چيزي که در سازمان ها و دستگاه هاي ما وجود ندارد.
آموزش کودکان ژاپني و کودکان ايراني!
«در مهد کودک هاي ايران ۹ صندلي مي گذارند و به ۱۰ بچه مي گويند هرکسي نتواند سريع براي خودش جايي بگيرد باخته است! بعد ۹ بچه و ۸ صندلي و ادامه بازي تا يک بچه باقي بماند. بچه ها هم همديگر را هل مي دهند تا خودشان بتوانند بر صندلي بنشينند. اما در مهد کودک هاي ژاپن ۹ صندلي مي گذارند و به ۱۰ بچه مي گويند اگر يکي روي صندلي جا نشود همه باخته اند. لذا بچه ها نهايت سعي خودشان را مي کنند و همديگر را طوري بغل مي کنند که کل گروه ۱۰ نفره روي صندلي جا شوند و کسي بي صندلي نماند. بعد ۱۰ نفر روي ۸ صندلي بعد ۱۰ نفر روي ۷ صندلي و همين طور تا آخر».
اين ۲ ماجرا دقيقاً اتفاقي است که در ايران و کشور ژاپن رخ مي دهد به عبارتي با اين بازي ما از بچگي به کودکان خود آموزش مي دهيم هر کسي بايد به فکر خودش باشد، اما در سرزمين آفتاب، چشم بادامي ها با اين بازي  به بچه هايشان فرهنگ همدلي و کمک به همديگر و کار گروهي را آموزش مي دهند. اما چرا اين فرهنگ سازي در کشورما به ويژه از دوران کودکي جدي گرفته نمي شود؟
ابهري در اين خصوص خانواده را اصلي ترين مکتب آموزش همدلي و تعاون معرفي مي کند و مي گويد: وقتي در يک خانواده هر فردي تنها به فکر خود باشد تربيت اوليه با خودمحوري آغاز مي شود. علاوه بر اين مي بينيم که بيشتر بازي هاي موجود براي کودکان ونوجوانان بازي هاي فردي است. تا جايي که ۸۶ درصد از فرزندان ما با بازي هاي سنتي آشنايي ندارند. به همين دليل بازي هاي کامپيوتري يکي از علل بروز رفتارهاي فردي در جامعه است. متاسفانه در نظام تعليم و تربيت ما و در مدرسه معدل و شاگرد اول شدن، فرزندان جامعه را از کارهاي گروهي باز مي دارد. در اين رقابت تحصيلي هر کس به فکر بيرون کشيدن گليم خود است. در حالي که اگر در مدارس بناي فعاليت هاي علمي بر اساس کارهاي گروهي گذاشته شود و ملاک هوشمندي معدل فردي نباشد، فرزندان مي آموزند چگونه با همکلاسي هاي خود هماهنگ و همدل شوند.
وي تصريح مي کند: براي تقويت فرهنگ کارهاي گروهي بايد از سطح مهد کودک ها و مدارس تربيت فرزندان جامعه را آغاز کرد. بايد روحيه فعاليت هاي گروهي در مدارس و دانشگاه ها به جوانان آموخته و تمرين شود. سپس بازسازي سبک زندگي و روش هاي گذران عمر بر اساس همدلي و همسويي با انسان هاي ديگر، در فيلم ها، سريال ها، داستان ها و کتاب ها تاييد شود. وي خاطرنشان مي کند: ما بايد ابتدا از خانواده و سپس از دوره مهد کودک شروع کنيم. انجام بازي هاي جمعي در اين دوره مي تواند براي ايجاد فرهنگ همکاري گروهي آموزش خوبي باشد. اين روش مي تواند در دوران مدرسه با انجام بازي هاي گروهي وگروه هاي آموزشي نيز ادامه يابد. ما حتي مي توانيم در مدارس گروه هاي چند نفره ايجاد کنيم و معدل اين گروه را براي ارزيابي پاياني در نظر بگيريم.
قرائي مقدم در اين خصوص معتقد است آموزش مشارکت دانش آموزان در کارهاي گروهي را بايد از کتاب هاي درسي دانش آموزان آغاز کرد. وي مي گويد: يکي از کارهاي خوبي که در سطح مدارس آغاز شده است اجراي برنامه «شهردار مدرسه» است. اما اين موضوع نبايد صرفاً در يک دوره اجرا شود و وقتي دانش آموز وارد جامعه شد، با شرايطي مخالف آن چه در مدرسه ديده است مواجه نشود. به عبارتي بايد بين مدرسه و جامعه هماهنگي وجود داشته باشد.
اين جامعه شناس خاطرنشان مي کند: بايد از طريق آموزش وپرورش و انجام کارهاي مشترک و جمعي و عمل به آن چه مسئولان در جامعه مطرح مي کنند، روحيه همکاري و همراهي در جامعه نهادينه شود. همان طور که ژاپن از دهه ۱۹۴۸ اين کار را کرد.
اقدامي که کره جنوبي و يا هند بعد از گاندي انجام داد يا ترکيه در حال انجام آن است.
منفعت طلبي
اين روزها تب و تاب مشکلات اقتصادي براي بسياري از اقشار جامعه آزاردهنده است. شايد براي شما هم پيش آمده باشد که با شنيدن قيمت جديد يک کالا، از خريد آن منصرف شده باشيد. متاسفانه گاهي افزايش نرخ کالاها به زياده خواهي هاي افراد و بي توجهي به منافع ديگران برمي گردد. پويا اميري را در يکي از داروخانه هاي مرکزي تهران مي بينم که در حال بحث با فروشنده است. اين شهروند مدعي است شامپويي که خريداري کرده ۸ هزار تومان گران تر از داروخانه ديگر است.
درگيري لفظي او با فروشنده به جايي نرسيد و سرانجام او بدون آن که موفق شود کالاي بهداشتي خود را پس بدهد و يا مازاد پولي را که پرداخت کرده پس بگيرد از داروخانه خارج مي شود.
ابهري نگاهي اقتصادي به اين موضوع دارد و مي گويد: در جامعه اقتصادي امروز هر کس به فکر منافع مالي خود است و منافع ديگر کم تر مورد توجه قرار مي گيرد. به عبارتي افراد به جاي دلسوزي و در کنار هم بودن، به سود و منفعت شخصي خود مي انديشند.
وي ادامه مي دهد: در بخشي گسترده تر نيز تعاوني ها مظلوم ترين و فراموش شده ترين بخش اقتصاد جامعه هستند. در بسياري از کشورهايي که اساساً آشنايي عقيدتي با تعاون ندارند، شرکت هاي اقتصادي سوابق صدساله و بيشتر دارند. اما متاسفانه در کشور ما عمر متوسط شرکت ها ۳ سال است. يعني حتي ۳ يا ۵ نفر که براي اهداف بازرگاني و اقتصادي يا هر مورد ديگر با يکديگر توافق و همکاري کرده اند، به خاطر «روحيه خودگرايي» و «من محوري» نمي توانند به کار ادامه دهند.
وي خاطرنشان مي کند: متاسفانه آن چه موجب رخ دادن چنين شرايطي شده است، حاکم شدن روحيه فرهنگ زير آب زني در بعضي از ادارات و سازمان ها ميان کارکنان است که باعث شده است روحيه کار جمعي بين افراد فاصله بيندازد و فرهنگ تملق و چاپلوسي، مانع اصلي براي تحقق اهداف تعاون و همدلي شود. به عبارتي هر کس تلاش مي کند زير آب ديگري را بزند تا کار خودش را پيش ببرد.
وي در پاسخ به افرادي که در اين گونه موارد ايران را با کشور ژاپن مقايسه مي کنند مي گويد: مردم ژاپن به کار فردي و جمعي اهميت زيادي مي دهند. در اين کشور زماني که يک نفر مسئوليتي را مي پذيرد اصلاً فکر نمي کند آيا اين کار براي او منافعي به همراه دارد يا خير، تفکر اين فرد اين است که اگر براي من منفعت نداشته باشد ولي براي ديگران منفعت دارد. ولي در جامعه ما موضوع شکل ديگري دارد. در جامعه ما اگر کاري انجام مي شود که براي «من» منفعت ندارد ولي براي يک کشور نفع داشته باشد در برخي موارد به خوبي انجام مي شود.
وي تصريح مي کند: متاسفانه ما فرهنگ ايثار را فراموش کرده ايم و هر کس در پي نفع شخصي خودش است. اين مشکل حتي در بين اقشار تحصيل کرده و دانشگاهي هم ديده مي شود.
دکتر هادي حسيني مدرس دانشگاه و حقوقدان نيز درباره گرايش مردم ايران به فعاليت هاي انفرادي و گريز از اقدامات جمعي مي گويد: اگر در مباحث حقوقي مردم تلاش کنند نفع همديگر را در نظر بگيرند، کمتر حق هم را ضايع خواهند کرد و در پي طرح دعوي نخواهند رفت. وي خاطرنشان مي کند: متاسفانه در کشور ما و در تعامل بين مردم ديده مي شود که حتي انعقاد قراردادهاي خصوصي در بسياري از موارد، به اختلاف برمي خورد.
وي اخلاق و اعتماد را لازمه بهبود شرايط بر مي شمارد و مي گويد: ما بايد در زمينه مسائل قراردادي وتعامل بين مردم، فرهنگ سازي کنيم. احساس مسئوليت نکردن در به عهده گرفتن وظايفي که بر دوش افراد است و نداشتن اعتقاد راسخ به لزوم اجراي قراردادهايي که نفع آن به ديگري مي رسد، باعث مي شود يک مدير اموال دولتي را يا به جيب خودش بريزد يا در حراست از اموال عمومي دقت نکند يا وظايفي را که بر عهده دارد آن گونه که شايسته است انجام ندهد. به عنوان مثال در شرايط کنوني جامعه مي بينيم که در پروژه هايي که توسط يک فرد انجام مي شود، قراردادها آن طور که از يک جامعه مترقي و قانونمند انتظار مي رود اجرا نمي شود. با رانت خواري هايي هم که انجام مي شود، در عمل نفع جمعي به خاطر نفع فردي تضييع مي شود.
رحمت پناه با اشاره به حادثه زلزله اخير ژاپن خاطرنشان مي کند: براي ما ايراني ها، الگوي همکاري، نظم و فداکاري در کارهاي گروهي ژاپني ها، نمونه بسيار خوبي از يک همکاري تنگاتنگ و منظم است؛ شما در زلزله ژاپن شاهد بوديد وقتي انفجار در نيروگاه هاي هسته اي اين کشور در مرز يک فاجعه انساني پيش مي رفت، گروهي متخصص ژاپني با ترک نکردن محل رآکتورها و به خطر انداختن جان شان، نمايشي فداکارانه از کارگروهي را براي جهانيان به اجرا گذاشتند. بنابراين بايد بپذيريم يک کارجمعي و مشترک، زماني به بار مي نشيند که هر فردي در گروه، حاضر باشد براي رسيدن به اهداف مورد نظر فداکاري کند.
وي افزايش اعتماد بين مردم را عاملي تاثيرگذار بر گسترش فرهنگ کار جمعي عنوان مي کند و مي گويد: تا وقتي دايره اعتماد مردم از خانواده به جامعه گسترش پيدا نکند، نمي توان به بارور شدن فرهنگ کار جمعي در ايران اميد داشت. ضمن آن که مردم بايد با نمونه هاي موفق همکاري آشنا شوند. در واقع بايد اين اعتمادسازي را بين اقشار مختلف جامعه ايجاد کنيم که فرهنگ کارگروهي به آ ن ها ضربه نمي زند.
بر اين اساس به نظر مي رسد اگر در جامعه اي اعتماد وجود نداشته باشد، اعضاي آن جامعه به فعاليت جمعي اقبال نشان نمي دهند. اعتماد به اين معناست که افراد جامعه اطمينان داشته باشند که نفع کاري که انجام مي دهند، به صورت يکسان به همه مي رسد. موضوعي که متاسفانه در جامعه ما چندان به چشم نمي آيد.
چکيده گزارش

وقتي به سياست، اقتصاد، فرهنگ، ورزش و بسياري از جنبه هاي ديگر زندگي جمعي ايران و بي ميلي مردم براي انجام فعاليت هاي گروهي و جمعي بنگريم، مي توانيم دغدغه رهبري را به خوبي درک کنيم که فرمودند در اين مورد بايد آسيب شناسي انجام شود که چرا فرهنگ کارگروهي در ايران ضعيف است؟ به نظر مي رسد فرهنگ   سازي براي گسترش اين روحيه به ويژه از درون خانواده، مهد کودک و مدرسه ضرورتي است که بايد با جديت بيشتري پيگيري شود

بستن http://www.modarair.com/news/مدیریت-و-اقتصاد/فرآيند-توسعه.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498388     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: