نام شما:
ایمیل مقصد:

توسعه از سطح فردي / نويسنده : علي اسلامي

توسعه از سطح فردي / نويسنده : علي اسلامي


گروه: مدیریت اقتصاد، رشد و توسعه
تاریخ درج: 1391/9/11
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 0

 

توسعه به معناي حرکت از تقديرگرايي، بي‌سوادي، خشونت، جنگ، فقر، انزوا و... به سمت صلح، آرامش، ثروت، عقلانيت و تمدن مي‌باشد. هر يک از اين واژگان در هر روايت تمدني، بار معنايي خاصي مي‌گيرد. ايران يکي از کشورهايي است که در آسيا پيشگام توسعه مي‌باشد اما امروزه بسياري از استانداردهاي توسعه در کشورهاي آسيايي از ايران جلوتر است. در يک قرن و اندي ايرانيان در سطوح فکري و عملي پيشگام توسعه بوده‌اند اما اکنون ايران با تمرکز‌گرايي شديد، توليد ملي اندک، وابستگي شديد به نفت، انزواي ديپلماتيک، طبقه متوسط ضعيف، شهروندان ناراضي، درآمد سرانه کم، سفرهاي خارجي پايين، سرمايه و تکنولوژي خارجي اندک و... مواجه است که باعث شده بسياري از پتانسيل‌هاي ايران شکوفا نشود. اينکه ايران در فرآيند توسعه به بسياري از آرزوهاي خود نرسيده است را مي‌توان در چند علت جستجو کرد. 1- فرهنگ: بسياري از سياستمداران و انديشمندان سياسي، فرهنگ ايراني را عامل اساسي عقب‌ماندگي و در‌جا زدن ايران مي‌دانند. توسعه فرآيندي است که با ذهنيت شهروندان ارتباط مستقيم دارد و تا زماني که شهروندان خواهان تغيير سازه‌هاي ظالمانه، تقديرگرا و در‌جا زننده نباشند هيچ تغيير واقعي صورت نمي‌گيرد. فرهنگ ايراني به شدت عرفاني و صوفيانه‌ است. از فارابي تا ملاصدرا به انديشه معاش و دنيا توجه نشده است. ايرانيان در عين حال مي‌دانند که ثروت، قدرت و لذت بسيار جذاب است اما در ذهن و فرهنگ جمعي خود دنياستيز و ضد واقع‌گرا مي‌باشند. سازه‌هاي ذهني ايرانيان با واقعيت مشکل دارد و نمي‌خواهد آنچه را که انسان‌ها هستند قبول کند. ايرانيان به انسان و شهر آرماني اعتقاد دارند و فرآيند تاريخ را در نهايت ايجاد کننده فرهنگ يوتوپيايي مي‌دانند. ذهنيت جمعي ايرانيان به شدت تقديرگراست و عرفان نوعي آرمان‌گرايي را ايجاد کرده است که ضد دنيا باشند. اينکه همه مي‌خواهند خدمت کنند و معيار استخدام‌ها و انتخاب کارشناسان تعهد و ارزش‌هاي کيفي مي‌باشد نوعي سياست آرماني را مشکل مي‌دهد که ضمانت اجرا جهت کنترل و مديريت آن وجود ندارد. بنابراين در يک قرن و اندي گذشته ايرانيان آرماني جهان را ديدند و پيوند فرهنگ استبدادي، پدرسالارانه و عرفاني توسعه را به شکست انجاميد.2- ساختار: برخي از محققان و سياستمداران بر علل ساختاري تاکيد دارند و مي‌گويند ايرانيان هرگاه خواسته‌اند که به سمت دموکراسي، اقتصاد شکوفا و آباداني کشور ايران حرکت کنند عوامل ساختاري وجود داشته است که باعث بازگشت به جاي اول شده است. به عنوان مثال برخي بر منافع ابرقدرت‌ها و کشورهاي بزرگ اشاره دارند که ارتباط نابرابر و امپرياليستي و استعماري آنها ايران را عقب‌مانده کرده است. برخي نيز ساختار اقتصادي ايران به خصوص تک‌محصولي بودن و رانتي بودن آن را دليل عقب‌ماندگي مي‌دانند. بي‌نيازي دولت از شهروندان باعث شده که روندها و توالي‌هاي تخصص‌گرا و آزمون محور کنار برود و هر فردي که در بالا قرار مي‌گيرد احساس قدرت کامل مي‌کند و شهروندان چون گداياني هستند که هميشه نيازمند توجه حکومت مي‌باشند. ساختار جغرافيايي ايران نيز هميشه همسايگاني تهاجمي و فقير و جنگ‌طلب را در کنار ما قرار داده است که نمي‌گذارند ايران پيشرفت کند.3-توسعه در سطح فردي: تمام عوامل بالا و علل فرهنگي و ساختاري در سطوح کلان درست است اما اگر بيش از اندازه به آنها بها داده شود نوعي جبرگرايي شکل مي‌گيرد که امکان توسعه را ناديده مي‌گيرد. ايران به هر حال پيشرفت کرده است و همه دولت‌ها و حکومت‌ها به سهم خود در جلو بردن ايران خدمات بسياري داشته‌اند. آنچه اهميت دارد توجه کردن به نقش تک‌تک شهروندان و مخاطب قرار دادن آنهاست.
اينکه افراد خواهان تغيير باشند و براساس روايت‌هاي ملي، مذهبي، اصلاحي، انقلابي، فردي يا جمعي خود به يکديگر احترام بگذارند، تغيير و توسعه ايران از سطوح کوچک امکان‌پذير است. دستورات اخلاقي و هنجارهاي ملي و مذهبي و غربي که در سطح خانواده، کوچه، دانشگاه، کارخانه و... مي‌تواند پياده شود و نياز به تئوري‌هاي کلان و ابرروايت‌هاي ايدئولوژيک ندارد. توسعه ايران امکان‌پذير نيست مگر اينکه شهروندان، کشور خود را دوست داشته باشند.
بستن http://www.modarair.com/news/مدیریت-و-اقتصاد/توسعه.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 497605     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: