نام شما:
ایمیل مقصد:

 به بهانه معرفی یک کتاب : نگاهی نو به اقتصاد ایران

به بهانه معرفی یک کتاب : نگاهی نو به اقتصاد ایران


گروه: مدیریت اقتصاد، رشد و توسعه
تاریخ درج: 1391/7/20
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 1

موسی غنی نژاد :
کتاب اقتصاد ایران در تنگنای توسعه نمونه موفقی است از کاربرد نظریه نهادگرایی جدید در تحلیل اقتصاد ایران. این کتاب در حجم نسبتا کم، دانش زیاد و بینش منسجمی را در اختیار خوانندگان علاقه مند قرار می دهد، و این دستاورد اندکی نیست.
کتاب های جدی و مفید درباره اقتصاد ایران اندک شمارند. اغلب نوشته ها در این خصوص ، در بهترین حالت، صرفا توصیفی اند و در بد ترین حالت، بیانیه های سیاسی بی محتوا و فاقد استدلال. در این نوشته ها ، مسائل اساسی اقتصاد ایران عمدتا به عوامل بیرونی نسبت داده می شود به طوری که خواننده ، در نهایت، این گونه نتیجه می گیرد که اگر ایران به حال خود گذاشته می شد حتما مسیر ترقی را می پیمود و به جامعه پیشرفته ای از لحاظ اقتصادی تبدیل می شد.
 البته این رویکرد خاص نویسندگان ایرانی نیست و عمدتا ریشه در ایدولوژی های چپ و برخی نظریه های توسعه وارداتی دارد. پیوند میان نوعی مارکسیسم لنینی عقب مانده و ناسیونالیسم بیگانه ستیز در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به ایدولوژی غالب در میان کشورهای توسعه نیافته، به ویژه مستعمرات سابق، که در پی استقلال سیاسی بودند، تبدیل شد. طبق این ایدئولوژی، غارت و استثمار توسط کشورهای صنعتی استعمار گر و ثروتمند عامل اصلی فقر در جهان سوم است. گویی فقر و بدبختی با سرمایه داری و استعمار آغاز شده و پیش از آن چنین مشکلی وجود نداشته است.
واقعیت این است که وضعیت طبیعی همه جوامع بشری در طول تاریخ اساسا فقر بوده و ثروت و رفاهی که برخی جوامع در شرایط خاصی از آن برخوردار می شدند ناپایدار و زودگذر بود. تنها با شکل گیری اقتصادهای مدرن مبتنی برنظام بازار بود که توسعه پایدار امکان پذیر شد و حدیث علم اقتصاد ، در واقع ، توضیح همین پدیده شگرف است. مارکسیستها و جهان سوم گراها از این نکته مهم غفلت می کنند که فقر نیازی به توضیح ندارد چرا که وضعیت انسان رها شده در طبیعت است. آنچه فوق العاده است و نیاز به توضیح دارد چگونگی تولید ثروتی است که به خودی خود در طبیعت یافت نمی شود. با گسترش نظام بازار در اروپای غربی و فراگیر شدن آن در همه حوزه های زندگی اقتصادی، رشد مداوم و دراز مدت پدیدارشد وانسانها توانستند روز به روز بر ثروت و رفاه خود بیافزایند. امروزه، در میان اهالی علم اقتصاد، اجماع وسیعی وجود دارد مبنی بر این که تولید ثروت و رفاه پایدار بدون تکیه بر نظام بازار رقابتی امکان پذیر نیست. اختلاف نظرها، در میان اقتصاددانان، بیشتر به این موضوع برمی گردد که برای حاکمیت بخشیدن به اقتصاد رقابتی در یک جامعه توسعه نیافته چه راههایی مناسب تر است. عده ای بر انتقال سخت افزارها مانند سرمایه فیزیکی و تکنولوژی تاکید می ورزند و عده ای دیگر تغییرات نرم افزاری درونی یعنی تحول در نهادها را در اولویت می دانند. نهادگرایان جدید، که از سه دهه پیش به طور جدی در محافل علمی اقتصادی مطرح شده اند، از گروه اخیرند.
به عقیده نهادگرایان جدید ، به صرف انتقال سرمایه، دانش فنی، علم ومهارتهای اداری و مدیریتی به یک جامعه فقیر و توسعه نیافته نمی توان انتظار معجزه پیشرفت اقتصادی را داشت زیرا همه این امکانات بدون وجود نهادهای مناسب توسعه همانند پاشیدن بذر در شوره زار است. جامعه ایران، همانند اکثریت قریب به اتفاق جوامع توسعه نیافته، مصداق بارزی است در تایید این نظریه. بیش از یک سده انتقال انواع سخت افزارهای پیشرفته نتوانسته گره از کار فروبسته ما بگشاید. طرفه این است که بسیاری از پژوهشگران تاریخ اقتصادی ایران، از چپ و راست، به راحتی از کنار این مسئله مهم می گذرند و همچنان با چسبیدن به تئوریهای منسوخ و نامربوط، توسعه نیافتگی اقتصادی جامعه ما را به عوامل خارجی و یا کمبود سرمایه، تکنولوژی و توان مدیریتی نسبت می دهند. سیاست زدگی رویکرد چپ گرایان، از یک سو، و نزدیک بینی تکنیک محور بسیاری از اقتصاددانان، از سوی دیگر، آفتهای بزرگ تاریخ نگاری اقتصادی ما است.
در این آشفته بازار تحلیل های اقتصادی تاریخ ایران، انتشار کتاب حاضر غنیمت است. فضیلت بزرگ نویسندگان جوان و خوشفکر این کتاب، پرهیز از داوری های احساساتی سیاست زده، و توجه دقیق وهوشمندانه به اهمیت نهادها است. آنها از همان آغاز ، به روشنی رویکرد نظری خود را بیان می کنند و به خوانندگان هشدار می دهند که با ابزار تحلیلی متفاوتی از آنچه رایج است، به تبیین اقتصاد ایران اهتمام خواهند ورزید. در این کتاب ارزشمند، اقتصاد ایران از منظر نهاد گرایی جدید، که توضیح آن در بخش نخست آمده، مورد بررسی قرار گرفته است. اتخاذ چنین رویکردی موجب شده که نویسندگان از داوری های شتابزده وساده انگارانه رایج درخصوص معضلات بنیادی اقتصاد ایران، به ویژه مسئله نفت، بپرهیزند.
درآمدهای بادآورده نفتی و دولت رانتیر موضوع مورد علاقه برخی چپ گراهای فعلی یا سابق و نادم است که با این مفاهیم به راحتی مسئله توسعه نیافتگی ایران را توضیح می دهند. از کرامات این حضرات این است که بدون داشتن تئوری دولت، از دولت رانتیر حرف می زنند و به راحتی تاریخ اقتصاد سیاسی ایران را می نویسند. شکی در این نیست که رانت نفتی اقصاد دولتی را دولتی تر و نظام اداری ناکارآمد را ناکارآمد تر می کند. اما مسئله مهمی که اغلب از آن غفلت می شود این است که منشا مشکلات ایران رانت نفتی نیست. درآمدهای نفتی دولت نروژ، در مقایسه با جمعیت آن بسیار بیشتر از ایران است اما این رانت نفتی عظیم در آنجا نه تنها مشکل ایجاد نکرده بلکه سطح رفاه شهروندانشان را بالاتر هم برده است.  نویسندگان نکته سنج کتاب به درستی بر این نکته بسیار مهم تاکید می ورزند که مسئله اصلی اقتصاد ایران صرفا اتکا به درآمدهای نفتی نیست ، بلکه این است که دولتمردان رویکرد سازنده ای نسبت به سیستم اقتصادی و نظام بازار ندارند. در واقع آنچه که رانت نفتی را می تواند به مصیبت یا موهبت تبدیل کند عبارت است از سیستم اقتصادی حاکم و نحوه تخصیص منابع حاصل از رانت نفتی.( صص.3و 83)
با توجه به رویکرد نهادگرایانه کتاب، لازم است برای جلوگیری از سوئ تفاهمی که ممکن است رخ دهد نکاتی را متذکر شویم. فروپاشی پر سر و صدای نظام های اقتصاد سوسیالیستی موجب عقب نشینی گسترده اما موقتی مدعیان اقتصاد سوسیالیستی و طرفداران برنامه ریزی متمرکز شد.داما دیری نپایید که این مدعیان با تغییر ظاهری چهره دوباره در صحنه حاضر شدند و با اعلام شکست سوسیالیسم و البته سرمایه داری، "راه سوم" را مطرح ساختند، که البته سخن جدیدی نبود. در ایران، برخی از هواداران مردد شده ی آن ایدئولوژی، با بازسازی مواضع و نقطه نظرهای خود در چارچوب آرمان "جدید" راه سومی، مدتی است که نظام بازار رقابتی، یا به اصطلاح خودشان سرمایه داری لگام گسیخته، را با تمسک به "نهادگرایی" مورد حمله قرار می دهند. پر واضح است که این نهادگرایی ایرانی هیچ ربطی به نهادگرایی جدید که در کتاب حاضر مورد استناد قرار گرفته ندارد. نهادگرایان ایرانی که علاقه چندانی  به روشن کردن سرچشمه ها و منابع علمی تئوری خود ندارند ، مدعی اند که اصلاحات نهادی باید به ابتکار دولت و نظارت و صلاح دید سیاستمداران "متعهدی" که منافع عمومی را مد نظر دارند صورت گیرد تا نظام سرمایه داری که صرفا منافع خصوصی را مد نظر دارد، مهار شود. مدعیان ایرانی نهادگرایی ظاهرا توجه ندارند که مهم ترین نهاد اقتصادی همان بازار رقابتی است و تئوری های نهادگرایی جدید در واقع دغدغه استقرار و استمرار این نهاد را دارند و نه محدود کردن و ناکارآمد کردن آن با دخالتهای دولتی.

کتاب حاضر نمونه موفقی است از کاربرد نظریه نهادگرایی جدید در تحلیل اقتصاد ایران.  این کتاب در حجم نسبتا کم، دانش زیاد و بینش منسجمی را در اختیار خوانندگان علاقه مند قرار می دهد، و این دستاورد اندکی نیست

بستن http://www.modarair.com/news/مدیریت-و-اقتصاد/اقتصاد-ایران.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498296     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: