نام شما:
ایمیل مقصد:

«ارتقای کیفیت زندگی شاخصی برای توسعه اجتماعی»/ امیریوسف وحدانی

«ارتقای کیفیت زندگی شاخصی برای توسعه اجتماعی»/ امیریوسف وحدانی


گروه: مسائل اجتماعی و فرهنگی
تاریخ درج: 1394/6/2
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 2

چکیده

امروزه اکثر کشورهایی که از آن ها به عنوان کشورهای توسعه یافته نام برده می شود، در مسیر رشد و توسعه خود به شاخص های توسعه توجه زیادی داشته اند، به طوری که ارکان سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های آنان را تشکیل می داده است. یکی از مهمترین این شاخصه ها کیفیت زندگی و ارتقای آن در سطح جامعه است که مستقیما با زندگی مردم آن جامعه در ارتباط است. کیفیت زندگی عنصری کلیدی در سیاست گذاری ها و بررسی سیاست های حوزه عمومی به حساب می آید. از ویژگی های آن می توان به پویایی و چند بعدی بودن آن اشاره کرد. وجه غالب مواردی که در بررسی کیفیت زندگی مطرح بوده و همچنان هست، بعد ذهنی و عینی آن است. مانند رشد اقتصادی، رفاه و بهزیستی اجتماعی«ثروت بیشتر به خوشبختی بیشتر می انجامد» و بعد ذهنی آن مانند؛ احساس آرامش در جامعه و در زندگی شخصی و احساس شادکامی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر این است یکی از مهمترین شاخصه های توسعه اجتماعی یعنی کیفیت زندگی و ابعاد مرتبط با آن، بررسی شود.
کلید واژه ها: کیفیت زندگی، توسعه اجتماعی، توسعه یافته، بعد ذهنی و عینی.
درآمد
کیفیت زندگی مفهوم جدیدی نیست. این مفهوم سابقه در یونان باستان دارد و ارسطو در بحثی از شادکامی به آن اشاره کرده است. هم چنین در دوران جدید فیلسوفانی چون “کیرکگارد”، “سارتر” و دیگران به آن توجه داشته اند. روان شناسان کیفیت زندگی را در قالب اصطلاحاتی هم چون رضایت مندی و یا شادکامی بررسی کرده اند. در اقتصاد مفهوم کیفیت زندگی تحت عنوان مطلوبیت گرایی مطرح می شود. مفهوم کیفیت زندگی از دهه های پایانی قرن بیستم وارد مباحث توسعه شد که این اتفاق در پی بروز پیامدهای منفی حاصل از توجه صرف به رشد اقتصادی و بعدها برجسته شدن جنبه های اجتماعی توسعه، مطرح شد.
به طور کلی سه برش تاریخی در زمینه کیفیت زندگی مطرح است:
۱- در آغاز وجه غالب اکثر برنامه های توسعه بر رشد اقتصادی متمرکز بود و کیفیت زندگی اساسا معطوف به انگاره های مادی و پیامدهای رشد اقتصادی در نظر گرفته می شد. سطح کشورها با توجه به رشد ناخالص داخلی آن ها محاسبه می شد.
۲- از دهه ۱۹۷۰ به بعد و در دهه ۱۹۸۰ در نتیجه ظهور آثار منفی حاصل از رشد اقتصادی از سویی و پیدایش نظریات توسعه پایدار از سوی دیگر، کیفیت زندگی ابعادی اجتماعی تر پیدا کرد و مباحثی هم چون توزیع پیامدهای حاصل از رشد، حفظ منابع طبیعی و محیط زیست، و…. مورد توجه قرار گرفتند و به طور جدی به عنوان هدف اصلی توسعه وارد مباحث برنامه ریزی شدند. اما در این دهه به رغم طرح این اهداف، به علت شیوع بحران های اقتصادی، روی کار آمدن احزاب محافظه کار و تاکید بر سیاست های مالی انقباضی، از به کارگیری شاخص های اجتماعی کاسته شد.
۳- دهه۱۹۹۰ سرآغاز بحث از کیفیت زندگی با تاکید بر سازه های اجتماعی چون سرمایه اجتماعی، همبستگی اجتماعی، عدالت اجتماعی و… بود. با مطرح شدن اهداف توسعه هزاره که اغلب به مسایل اجتماعی هم چون آموزش،بهداشت، فقرزدایی، محیط زیست، برابری جنسیتی و مشارکت در توسعه تاکید داشتند، تغییر چارچوب توسعه از بحث اقتصادی به اجتماعی تقویت شد. در نظریه های جدید توسعه، در نظر گرفتن خواست جمعیت هدف، اهمیت پیدا کرده و شاخص های کیفی و مسایل اجتماعی مدنظر قرار گرفته است.
تعریف کیفیت زندگی
در تعاریف کیفیت زندگی با تعدد تعاریف و به نوعی با یک ابهام روبرو هستیم. این تعدد تعاریف ناشی از عوامل مختلفی است از جمله :چند بعدی بودن(اقتصادی،اجتماعی، سیاسی و…)، کاربرد در حوزه های حرفه ای و رشته های متفاوت(مطالعات توسعه،پزشکی،اقتصاد و..)،سطح تحلیل(عاملان،ساختار، موقعیت و…).کیفیت زندگی از این جهت مبهم است که از یک سو در سطح خرد و از سوی دیگر در سطح کلان مطرح است. در سطح خرد بر اساس ادراک ذهنی و ارزش های زندگی از دیدگاه فرد تعریف می شود و در سطح کلان مباحث مسکن، اشتغال، آموزش و… مطرح می شود.
تعریف به مثابه رضایت از زندگی
در این جا این مفهوم در ارتباط با میزان رضایت مندی از زندگی مورد تاکید قرار می گیرد و در مولفه های رضایت ناشی از داشتن امکانات کافی، رضایت ناشی از ارتباط، رضایت ناشی از بودن و در نهایت رضایت ناشی از اقدام و عمل، مورد بررسی قرار می گیرد.
تعریف بر اساس وجوه چندگانه
تعریف ذهنی: که بر اساس دیدگاه شخصی و ذهنی هر فردی کیفیت زندگی وی سنجش می شود.
تعریف عینی: که در واقع بر اساس آن چه که نمایانگر ستانده های اقتصادی و اجتماعی است، سنجش می شود.
تعریف ذهنی- عینی: که از یک طرف بر افراد و توانمندی آن ها تاکید می شود و از طرف دیگر بر محیط و فرهنگ و چگونگی ارضای نیازهای جامعه توجه می شود.
با در نظر گرفتن معیارهای مختلف،کیفیت زندگی عبارت است از: شرایط بهتر زندگی که در آن توازن، هماهنگی، مطلوبیت و برابری عادلانه نهادینه شده یا زمینه های لازم برای زندگی همراه با سلامت، امنیت، آسایش، آرامش، نشاط، خلاقیت و زیبایی پدید آمده باشد.
شاخص های کیفیت زندگی
برای بررسی کیفیت زندگی شاخص های مختلفی مطرح شده اند که در زیر شاخص هایی که واحد اکونومیست در بررسی خود بکار برده است، مطرح می شوند:
*رفاه مادی: میزان درآمد و تولید
*بهداشت: میزان موفقیت نظام های بهداشتی
*امنیت: وجود امنیت عاملی برای رفاه
*زندگی خانوادگی: بسترهای مناسب اجتماعی و اقتصادی برای یک زندگی
*آب وهوا: جغرافیای مطلوب
*زندگی اجتماعی:اهمیت رخدادهای اجتماع برای افراد
*امینت شغلی: شغل مناسب و درآمد مکفی
*آزادی سیاسی: آزادی بیان و مشارکت مردمی
*برابری جنسیتی: داشتن حقوق تساوی زن و مرد
رویکردهای مختلف در زمینه کیفیت زندگی
رویکرد عاملیتی و کیفیت زندگی
رویکرد عاملیتی مبتنی بر فردگرایی روش شناختی است و جامعه را نه به عنوان یک کلیت بلکه به عنوان جمع جبری افراد جامعه مورد توجه قرار می دهد. این نوع تبیین هر چند می پذیرد که عوامل فرا فردی برای تبیین مفید هستند، اما این عوامل را همچنان به زمینه های فردی فرو می کاهد و بر نقش کنشگری فرد در شکل دهی به فرایند ها تاکید دارد. به نوعی همان تعریف ذهنی از کیفیت زندگی است.
رویکرد ساختاری و کیفیت زندگی
این رویکرد نسبت به رویکرد عاملیتی برخوردار از دو ویژگی متمایز است؛ نخست آن که مفهوم کامل و فراگیری از کیفیت زندگی ارایه می دهد و دوم آن که جامعه را به عنوان یک کلیت می بیند. در این رویکرد برای کیفیت زندگی عناصر سازنده و عومل ایجاد کننده ای تعیین می شود. این عناصر به طور عام عبارتند از خودمختاری، شناخت، وابستگی متقابل و برابری که عواملی مانند امنیت، شهروندی و دموکراسی را برای محقق شدن نیاز دارند.
رویکرد کیفیت اجتماعی
در این چارچوب کیفیت زندگی عبارت است از دامنه ای که شهروندان قادر به مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه شان باشند، تحت شرایطی که بهزیستی و توانایی بالقوه آن ها بهبود می یابد. کیفیت اجتماعی که از سوی شهروندان تجربه می شود مبتنی بر شرایط زیر است:
۱- درجه تامین اجتماعی- اقتصادی
۲- دامنه ادغام(شمولیت) اجتماعی
۳- دوام و شدت همبستگی و انسجام اجتماعی بین نسل ها
سطح خود مختاری و توانمندسازی شهروندان
یک جامعه با کیفیت بالا،جامعه ای است که در آن شهروندان می بایست از سطح قابل قبولی از تامین اقتصادی و ادغام اجتماعی و زندگی در جماعات منسجم که به آنها امکان تحقق کامل توانایی هایشان را می دهد، دست یابند. رویکرد کیفیت اجتماعی نسبت به سایر رویکرد ها واقع بینانه تر است و حتا اگر ساختار را هم نادیده بگیریم، کنار هم آمدن امنیت اجتماعی- اقتصادی، ادغام اجتماعی، همبستگی اجتماعی و توانمند سازی به عنوان مراحلی در توانمند ساختن شهروندان برای مشارکت، تحت شرایطی که منجر به ارتقا سطح رفاه و توانایی فردی آن ها می شود، نوعی اعتماد در رابطه با فهم عمومی از کیفیت زندگی را هم برای افراد و هم برای جوامع به همراه خواهد داشت.
رتبه و جایگاه ایران
این مطالعه بر اساس شاخص هایی که مطرح شد، انجام گرفته است. در این مطالعه که بر اساس واحد اکونومیست در سال ۲۰۱۳ صورت گرفته، رتبه ایران ۵۸ بوده و نمره ۷۸/۵ را در بین ۸۰ کشور کسب کرده است. فاصله کم بین کشورهای رده بالاتر با رده های پایین تر نشان می دهد که کشورهای جهان از لحاظ امکانات و رفاه در حال نزدیک شدن به هم هستند.اما نکته مهم این است که خوشبختی و احساس رفاه برای هر انسانی در یک کشور در مقایسه با کشورهای دیگر بسته به طرز تلقی و احساس تعلق به جامعه است، نمی توان همه را یکسان سنجید و برای همه یک نسخه واحد پیچید و باید برای هر جامعه متناسب با شرایط و وضعیت آن برنامه ریزی نمود.
برآمد
با توجه به مطالب فوق می توان گفت که؛ بحث کیفیت زندگی و ابعاد آن از شاخصه های توسعه اجتماعی محسوب می گردد، که ارتباط تنگاتنگی با زندگی آحاد جامعه دارد. امروزه از کشورها و دولت هایی به عنوان کشورها و مدیران موفق یاد می شود که، جمعیت آن از بعد کیفیت ذهنی(آرامش درونی و روانی) و کیفیت عینی(رفاه مادی) در وضعیت مناسبی قرار گرفته باشند. بنابراین در جامعه ما هم، اگر مدیران و مسوولان می خواهند میزان رضایت مردم و اثر بخشی عملکرد خود را بسنجند؛ باید به این امر توجه داشته باشند که؛ آیا اقدامات آنان در راستای ارتقای کیفیت زندگی آحاد جامعه بوده است؟ و تغییر مثبت ملموسی در ابعاد ذهنی و عینی در وضعیت مردمان آن جامعه صورت گرفته است، یا خیر؟
پیش نهادها:
* بررسی اثرات مثبت و تاثیر گذار ارتقای کیفیت زندگی بر عملکرد حوزه عمومی و اجتماع،
* بومی سازی الگوها و تجربه های کشورهای توسعه یافته در ارتباط با توسعه و کیفیت زندگی و پیاده سازی آن بر اساس جامعه اسلامی ایران،
* حرکت فعال مدیران و مسوولان در جهت افزایش کارایی و نشاط جامعه، به ویژه نسل جوان و بهبود کیفیت زندگی آنان،
* توجه جدی و کافی به اقشار ضعیف و نیازمند جامعه در جهت ارتقای کیفیت زندگی و تامین معیشت پایدار آنان؛
* عنایت به همه جنبه های کیفیت زندگی(هم ذهنی و هم عینی)،چون لازمه بهبود کیفیت زندگی هم آرامش و رفاه مادی و هم آرامش و رفاه ذهنی است.
منابع:
-رستمی، آرین و صالحی، مسعود(۱۳۸۷)، کیفیت زندگی و مفهوم آن، سمینار کیفیت زندگی، دانشکده پرستاری.
- رضوانی، محمد رضا و منصوریان، حسین(۱۳۸۷)، «سنجش کیفیت زندگی: بررسی مفاهیم، شاخص ها، مدل ها و ارائه مدل پیشنهادی برای نواحی روستایی»، فصلنامه توسعه و روستا، شماره۳: ۲۶-۱٫
- شیخاوندی، فرزانه(۱۳۸۸)، بررسی تاثیر مولفه های توسعه پایدار بر روی پایگاه اقتصادی – اجتماعی زنان سرپرست خانوار: مطالعه موردی، زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امام خمینی و بهزیستی شهرستان تبریز، پایان نامه کارشناسی ارشد گروه جامعه شناسی، داشگاه شهید بهشتی.
- عنبری، موسی(۱۳۸۹)، بررسی تحولات کیفیت زندگی در ایران(۱۳۶۵ تا ۱۳۸۵)، فصلنامه توسعه روستایی:شماره۲: ۱۸۱- ۱۴۹٫
- غفاری، غلامرضا و امیدی، رضا(۱۳۸۸)، کیفیت زندگی شاخص توسعه اجتماعی،تهران: نشر شیرازه.
بستن http://www.modarair.com/news/مسائل-اجتماعی/چکیده.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 494648     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: