اگر آرزوی صلح دارید عدالت کشت کنید/ Si vis pacem, cole justitiam |
چکیده :«اگر آرزوی صلح دارید، عدالت کشت کنید.» (Si vis pacem, cole justitiam) این جمله روی ساختمان اصلی سازمان بینالمللی کار (ILO) در ژنو نوشته شده که ملهم از منشور این سازمان است.... روزنامه شهروند: «اگر آرزوی صلح دارید، عدالت کشت کنید.» (Si vis pacem, cole justitiam) این جمله روی ساختمان اصلی سازمان بینالمللی کار (ILO) در ژنو نوشته شده که ملهم از منشور این سازمان است. قطعا شکمهای خالی مردم، اجازه اندیشیدن به صلح را به آنها نمیدهد. غذا، بهعنوان اصلیترین مولفه زندگی بیولوژیک انسان است که بدون آن زندگی انسانها، ناممکن خواهد بود؛ و به طریق اولی، صلح. امروزه اما مولفههای پیشنیاز دیگری نیز برای صلح در جهان، برمیشمارند؛ عدالتاجتماعی، آزادی و لوازم اینها. نمیتوان بدون فراهمآوردن پیشنیازهای ضروری صلح، از صلح و نوعدوستی سخن گفت. اگر هم بتوان سخنی از آن گفت، گوش شنوایی نخواهد بود. ترجمه ذیل، بخشی از سخنرانی ١١ دسامبر ١٩٧٠ دیوید مورس، مدیرکل ILO (سازمان بینالمللی کار) است که بهدنبال دریافت جایزه صلح نوبل، ایراد شده است.
انقلاب سبز، آرامش و انسانیت
تمدن، آنچنان که امروز شناخته میشود، بدون منابع کافی غذایی، نه میتواند باقی بماند و نه تکامل بیابد. هنوز غذا یکی از چیزهایی است که همه رهبران جهان آن را مسلم میدانند، با این وجود، واقعیت این است که بیش از نیمی از جمعیت جهان، گرسنه هستند. ظاهرا انسانها بر نادیدهگرفتن درسهای تاریخ، اصرار میورزند.
زندگی انسان، از زمان آدم و حوا تا اختراع کشاورزی، بهدلیل عجز انسان برای تضمین منابع غذاییاش، پرمخاطره بوده است. در طی دوران طولانی، مبهم و تاریک پیش از تاریخ، زمانی که انسان بهعنوان یک شکارچی سیار و جمعکننده غذا زندگی میکرد، کمبودهای غذایی مکرر، باید مانع توسعه تمدن روستایی شده باشند. در چنین شرایطی، رشد جمعیت انسانی بهطور خودکار توسط محدودیتهای منابع غذایی، محدود شد.
اختراع کشاورزی، در هر حال، بهطور دایمی نتوانست بشر را از ترس کمبود غذا، گرسنگی و قحطی رها کند. حتی در زمان ماقبل تاریخ، رشد جمعیت، غالبا توانایی انسان را برای تولید غذای کافی، تهدید کرده است. سپس زمانی که خشکسالی و شیوع بیماریها، حشرات و آفات، محصولات گیاهی را ویران کرد، موجب قحطی و کمیابی شد.
اما امروزه، ما باید خیلی هوشیارتر باشیم؛ با کمک خداوند و دانش و علممان، نهتنها باید منابع غذاییمان را افزایش دهیم، بلکه باید آنها را در مقابل فجایع بیولوژیکی و فیزیکی بهوسیله تلاشهای بینالمللی جهت فراهم آوردن انبارهای ذخیره غذا برای زمان نیاز، بیمه کنیم. همچنین این انبارهای ذخیره غذا، باید برای همهکسانی که به آن احتیاج دارند و پیش از وقوع قحطی و کمیابی، نه پس از آن، در دسترس باشند. انسانها میتوانند و باید جلوی قحطی را بگیرند و نه مانند گذشته که بعد از قحطی و کمیابی، به حال انسانهای از بین رفته، تاسف بخورند. اگر رفتار سهلانگارانه ما در آینده باعث وقوع مصایب و مشکلات شود، گناه یک جنایت بزرگ بر گردن ما خواهد بود. انسانیت نمیتواند چنین قصوری را تحمل کند.
آلفرد نوبل نیز درمورد اهمیت غذا، بسیار هوشیار بوده است. روزی نوشت: من ترجیح میدهم به شکمهای گرسنه اهمیت بدهم تا اینکه به شکوه و عظمت بناهای تاریخی بهجا مانده. سرنوشت تمدن جهان، وابسته به فراهمکردن زندگی استاندارد برای همهانسانها است. اصول اساسی برنده جایزه نوبل ١٩۶٩، سازمان بینالمللی کار (ILO)، در منشور این سازمان بیان شده است: «صلح پایدار و جهانی، تنها بر پایه عدالت اجتماعی میتواند بنا شود. اگر آرزوی صلح دارید، عدالت کشت کنید.» این سخن بسیار فوقالعادهای است. هیچکس نمیتواند با این قاعده بزرگ، مخالف باشد.
تقریبا بهطور قطع میتوان گفت که ضروریترین مولفه عدالتاجتماعی، غذای مناسب و کافی برای همه انسانهاست. غذا، حق مسلم و اخلاقی هرکسی است که در این دنیا متولد شده است؛ اگرچه امروز هنوز ۵٠درصد جمعیت جهان، بهسمت گرسنگی پیش میروند. بدون غذا، هیچ انسانی نمیتواند بیشتر از چند هفته زندگی کند؛ و بدون غذا، سایر مولفههای عدالتاجتماعی، بیمعنا هستند. بنابراین احساس میکنم که قاعده گفته شده را باید به این صورت بخوانیم: اگر مشتاق و خواهان صلح هستید، عدالت کشت کنید؛ و همزمان، مزرعهها را کشت کنید تا نان بیشتری تولید کنیم؛ در غیراینصورت، هیچصلحی وجود نخواهد داشت.
بحث از گرسنگی و نزاعهای اجتماعی مرتبط با آن، موضوع جدیدی نیست. در کتاب عهد قدیم (تورات) نیز شواهدی برای این موضوع وجود دارد: «…اگر شرایطی بیاید که آنها گرسنه باشند، به هم اخم و ترشرویی میکنند و پادشاهشان و بعد خدایشان را لعنت میکنند…»
شاید هیچکس در زمانهای متاخر به رادیکالی «لرد جان بوید اُر» ارتباط میان غذا و صلح را بیان نکرده است. لرد جان اُر، جنگجوی بزرگ خطمقدم درمقابل گرسنگی و اولین مدیرکل سازمان غذا و کشاورزی در سخنرانی معروف خود گفت: «نمیتوانید صلح را برپایه شکمهای خالی بنا کنید!» این سخنان که ٢١سال پیش (درسال ١٩۴٨) گفته شده، برای شرایط امروز هم صحیح است. معنای این سخنان را زمانی که جمعیت جهان بهشدت افزایش یافت، بهتر خواهیم فهمید. زمانی که شلوغی و ازدحام و فشارهای اجتماعی و استرس، بیشتر شود. نشنیدهگرفتن سخنان «لرد اُر»، باعث اختلال و هرج و مرج اجتماعی خواهد شد. چراکه این، یک قانون اساسی بیولوژیکی است و زمانی که زندگی موجودات، بهدلیل کمبود موادغذایی در معرض تهدید قرار بگیرد، آنها برای بهدست آوردن مایحتاجشان، به خشونت، رومیآورند. ما باید این واقعیت را باور کنیم که غذای مناسب و کافی، تنها اولین نیاز زندگی انسان است. برای زندگی نجیبانه و انسانی، باید همچنین شرایط خوبی را جهت تحصیل، اشتغال، خانههای راحت، لباسهای خوب و مراقبتهای پزشکی دلسوزانه و موثر فراهم کنیم. در غیر اینصورت، انسان، خیلی زودتر از آنکه از گرسنگی، نابود شود، از بیماریهای زیست محیطی از بین خواهد رفت.
حکومت، قدرت، عصمت
اشتراک
یکشنبه, ۷ تیر, ۱۳۹۴
چکیده :در نظام اسلام، حکومتی که آهنگ تشنگی قدرت، جاه و جلال، کبریا و عظمت داشته باشد، حکومت اسلامی نیست. این حکومت طبیعتش، ماهیتش، بقایش، همه چیزش خودبهخود ضد اسلام است...
بخشی از سخنرانی منتشرنشده شهید آیتالله دکتر بهشتی
با تشکر از مردم با ایمان و پرمهر و صمیمی نیشابور شهر تاریخی ایران اسلام، شهر یادگار نوشتن و قلم و قلمدان و ضبط حدیث و تشکر از آقایان علماء اعلام این شهر و لطف آنها و همه قشرهای دیگر و عذرخواهی از اینکه بیش از دو جا فرصت نشد پیاده شوم و از برادران عزیزی که محبت کرده بودند و به استقبال آمده بودند از نزدیک همانجا دیدار و تشکر و قدردانی کنم. موضوع عرایض امروز من حکومت، قدرت، عصمت است. حکومت در میان جامعههای مختلف آهنگ و رنگ گوناگون دارد. معمولاً در جامعههای بشری در نظامهای گوناگون حکومتها بیشتر تجسم تشنگان قدرت بودند قدرت به صورت یک تمنا و هوی و هوس برای بسیاری از انسانها جاذبه دارد. خیلیها دلشان برای قدرتمندشدن و ریاست لک میزند.
بسیارند مردمی که همه بهرهمندیها و تمتعات دیگر زندگی را حاضرند فدای قدرت کنند اما بت آنها، مقصود آنها قدرت و ریاست است. انگیزه قدرتطلبی، رئیس بودن، شکوه و جلال داشتن. برای حکومتکنندگان سرزمین ما در طول تاریخ چندین هزارسالهاش به عنوان انگیزه درجه اول شناخته میشود. کسانی بودهاند که تشنه قدرت بودند، کسانی بودهاند که عشق و علاقه به هوسبازی و هوسرانی داشتند و چون مسند حکومت را برای دستیابی بر ثروتهای بربادآورده زحمت نکشیده و رسیدن به تمنیات نفسانی و هوسهای پلید دیگرشان مسند مناسبی مییافتهاند، تلاش کردهاند، حتی قهرمانی کردهاند تا به مسند حکومت و قدرت برسند و از آن راه به تمنیات دیگر خود نائل آیند، ولی در بیشتر موارد ما میبینیم کسانی بودهاند که احیاناً از راههای دیگر هم میتوانستند به ثروت و پول برسند، میتوانستند بساط عیش و عشرت بگسترانند با این حال از همه اینها صرف نظر کردند و تلاش کردهاند و شب و روز زحمت و رنج تحمل کردهاند تا به حکومت برسند. من به اینها لقب «تشنگان قدرت» میدهم. میگویم اینها کسانی هستند که هیچ چیز جز جاه و جلال و جبروت قدرت و ریاست ارضاءشان نمیکند. در میان اینها به چهرههایی برخورد میکنیم که حتی ناموسشان را در راه دستیابی بر ریاست و قدرتشان دادهاند، فضیلتهای اخلاقیشان را بر سر راه کسب قدرت قربانی کردهاند، همه چیز در این عبادتگاه و معبد شیطانی قدرتپرستی، در راه این مقصود قربانی شده است.
در نظام اسلام، حکومتی که آهنگ تشنگی قدرت، جاه و جلال، کبریا و عظمت داشته باشد، حکومت اسلامی نیست. این حکومت طبیعتش، ماهیتش، بقایش، همه چیزش خودبهخود ضد اسلام است. علی(ع) در آن خطبه معروف حقوق مردم بر والی و حقوق والی بر مردم انگشت روی این نکته ضعف حکومتکنندگان میگذارد و میفرماید: وای بر آن حاکمی که قصد بزرگی فروختن، بزرگی به خود گرفتن در لباس و تشریفات عظمت و جلال و کبر یا ظاهر داشتن را داشته باشد، حکومت کننده و والی که در برابر مردم با ژست بزرگی و عظمت و جبروت و جاه و جلال نمایان شود و بساط تشریفات حکومتکنندگان طاغوتی دنیا را بگستراند، این مشرک است، این موحد نیست، چرا؟ برای اینکه عظمت و کبریا در این هستی مخصوص ذات لایزال خداوندی است، خداست که عظیم است.
مسلمان! تو که با کمال خلوص هر روز حداقل ۱۷ بار رکوع میکنی، خم میشوی و میگویی «سبحان ربیالعظیم و بحمده» والا و پاک باد خدای من، باید بدانی که بالانشینی مخصوص خداست. خدا گواه است اگر در نظام جمهوری اسلامی ما این اصل خدشهدار شود، هر یک از ما که مسئولیتی را از جانب امت و امام بر عهده داریم، هوس پیدا کنیم که ما نیز دارای جاه و جلال و جبروت باشیم ولو به تعداد بسیار کم، آنوقت زاویه انحرافی از خلق متعالی توحیدی اسلامی در جامعهمان پیدا شده و باید نگران کیلومترها انحراف از مسیر پاک و مقدس و نورانی اسلام باشیم.
در این سفرها مکرر با این برادران عزیز سپاه پاسداران برادران خدوم پلیس شهربانی این نکته را ناچار شدهام بگویم، برادران! ماها وقتی در جامعه میآییم و میرویم، قلبمان دوست دارد همان طلبهای باشیم که هستیم، با همان شیوه در جامعه آمد و نشر داشته باشیم، تشریفات ولو به اندازه سر سوزن برای آمد و شد ما قائل نشوید، گاهی به این برادران برخورده است، خیال کردند که ما اینها را از خودمان نمیدانیم میخواهیم کنارشان بگذاریم، اینطور نیست.
عزیزان! ما باید از همین سپیدهدم جمهوری اسلامی اگر دو تا چشم داریم ده چشم دیگر هم قرض کنیم، مواظب باشیم دچار انحراف نشویم. در اسلام، حکومت در خط اشباع و ارضاء میل به قدرت حرام است، گناه است و عقاب دنیا و آخرت را به همراه دارد. در اسلام حکومت در هر حدی، در هر منصبی، در هر درجهای، در هر جایی تنها و تنها بار سنگینتر را بر دوش کشیدن است. حکومت یعنی شرایط و امکانات بیشتر خدمت را در اختیار گرفتن، هر کسی شرایط و امکانات بیشتر خدمت در اختیارش بگذارند، وظیفه و مسئولیتش در جهت خدمت به مردم خودبهخود سنگینتر میشود.
برادرها و خواهرها! انقلاب در درجه اول، انقلاب ارزشهاست و در آن هدف نهایی هم انقلاب ارزشهاست و الا از دگرگونی شکلها کاری ساخته نیست. ما باید مواظب باشیم به عمر کوتاه باقی مانده همه ضد ارزشهای طاغوتی که در جامعهمان رسوباتش هنوز باقی مانده پایان بدهیم و جای آنها را به ارزشهای متعالی اسلام بسپاریم. برای ماها در این مقطع زمانی یک معماست که وقتی حرکت میکنیم، وقتی ماشینمان حرکت میکند، برادران عزیزی از روی مهر و علاقه و صمیمیت همراه ماشین حرکت کنند، گاهی ماشین سرعت داشته باشد بدوند، چه کنیم، ماشین را نگه میداریم و در جمع آنها پیاده میشویم باز هم قلبمان آرام نمیگیرد. همهشان را سوار یک ماشین کوچک کنیم، امکان ندارد. به مهر و لطفشان بخواهیم کمترین کمتوجهی کنیم، این هم انحراف از اسلام است، هم انحراف از انسانیت است، اما معما را باید یک روزی با همت همه شما مردم حل کرد.
عدیبن حاتم طائی یکی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی عرب است (پسر حاتم طائی معروف) عدی در شمال شبه جزیره عربستان با طایفهاش زندگی میکند، پس از آنکه مجاهدان باایمان و جانباز اسلام برای نشر دعوت اسلام و برداشتن همه مواضع تحمیلی از سر راه گسترش این دعوت به سمت شمال میروند، میرسند به جایی که قلمرو حکمرانی و سالاری و شیخوخیت عدی بن حاتم بوده، عدی زن و بچه و بستگان نزدیکش را بر میدارد و به شام میبرد، اما خواهری داشته که او در آنجا میماند. خواهر با مجاهدان به قلمرو حکومت و حاکمیت پاک پیغمبر اسلام میآید، خواهر عدی میبیند در میان مسلمانها زندگی کردن بهتر است تا در میان دیگران زندگی کردن و حقانیت و نورانیت اسلام را در عینیت نظام اجتماعی اسلام درک میکند، برای عدی بن حاتم پیغام میفرستد: عدی! اولاً من تو را مرد نمیدانم! اگر تو احساس میکردی که این سپاهیان اسلام و مجاهدان اسلام، مردمی متجاوز و خونخوارند، تو با کدام مردانگی و غیرت خواهرت را گذاشتی و فرار کردی؟ و اگر فکر میکردی که اینها منادیان حق و عدالتند، چرا از برابر منادیان حق و عدالت گریختی؟ من به هر حال به این گریز و فرار تو اعتراض دارم. حالا هم به تو یک نصیحت میکنم، به کجا رفتی؟ بیا به مدینه پاک و منور اسلام، بیا نزدیک شو به پیامبر اسلام، بیا از نزدیک او را ببین، بیا ندا و دعوت اسلام را از همینجا بشنو، بیا تو هم مثل من نورانیت و عدالت اسلامی را تجربه کن و تصمیم بگیر که یا مسلمان شوی و در میان مسلمانان زندگی کنی یا برگردی؟ روش پیغمبر این بود که اگر اینگونه افراد مسلمان میشدند آنها را مجدداً به قلمرو حکومت و حکمرانیشان میفرستاد و میگفت همچنان حاکم آنجا باشید. عدی دید انگار نصیحت خواهرش، نصیحت خوبی است، حرف حسابی میزند، تصمیم گرفت از شام حرکت کند و به مدینه بیاید، حرکت کرد و وارد مدینه شد. سراغ پیغمبر را گرفت، گفتند پیغمبر در مسجد است، به سوی مسجد آمد، وقت نماز بود، تازه نماز پیغمبر تمام شده بود و از مسجد بیرون میآمد به عدی برخورد، گفت: با هم برویم منزل، این نکات ظریف که در سیرهی پیغمبر است برای یادگرفتن و عمل کردن یکیک ما مخصوصاً روحانیت که همواره به این شیوه عادت داشته، باید این شیوه را همچنان ادامه بدهد ولی اعضای حکومت قبلاً خیلی عادت نداشتند، اینها باید ارزشهای خود را ارزشهای اسلامی کنند.
عدی با پیغمبر روانه خانه شد، در راه پیرزنی رسید و سلام کرد و پیغمبر را صدا کرد، پیغمبر با عدی ایستاد، پیرزن درد دل داشت، مطلبی داشت، مشکلی داشت، پیغمبر خوب گوش کرد، گاهی اوقات هم پیرزنها و پیرمردها پرچانه میشوند و خیلی حرف میزنند. مطلبی را که میشود در دو جمله بگویی در دویست جمله میگویند، باز هم پیغمبر حوصله کرد. تعبیری که در سیره آمده این است که پیغمبر ساعتی ایستاد البته در اصطلاح آن موقع معنایش ۶۰ دقیقه نبوده اما نشانه یک توقف طولانی است. در مقابل لحظه ساعت گفته میشود. پیغمبر مدتی ایستاد، خوب به حرفهای این پیرزن گوش کرد او را تسلی داد، آرامش بخشید و حرکت نمود، با عدی وارد منزل شدند، عدی میگوید دیدم پیغمبر یک اتاق دارد کف آن حصیر است، یک تشکی هم دارد، این تشک به اندازه یک نفر جا دارد نه به اندازه دو نفر، پیغمبر و عدی هر دو روی آن تشک جایشان نمیشد پیغمبر به عدی گفت بنشین روی این تشک و خود پیغمبر روی حصیر نشست، پیغمبر روی حصیر است عدی بن حاتم روی تشک نشسته است. از عدی احترام کرد، تکریم کرد، به او محبت کرد، نشست پای صحبت عدی، تعدادی از معارف اسلام را برای عدی خواند، عدی جزء اعرابی بود که به کیش مسیحیت درآمده بود، پیغمبر آیاتی از قرآن را در ستایش از نبیاکرم، عیسی مسیح سلامالله علیه و در ستایش از مریم صدیقه پاک برای عدی خواند. عدی به آیات گوش داد، دید آیاتی است که براساس آن تعالیم پاک که او در آیین مسیحیت یافته است، استوار است. دید اسلام پشتیبان و تأییدکننده و تأکیدکننده آن بخش از تعالیم پاک است که در آیین مسیحیت آموخته است. از نظر آموزش و از نظر بینش احساس کرد که پیغمبر آورنده تعالیمی است که فروغ الهی از آن میتراود. بعد در رفتار پیغمبر دقت کرد دید رفتار پیغمبر، رفتاری است متناسب با پیامبران و حکومتکنندگان عاشق خدمت نه تشنه قدرت، بعد پیغمبر به او فرمود، عدی کجا فرار کردی؟ به کجا رفتی؟ تو فرزند عربی، تو فرزند حاتمی، تو سابقه افتخار و شرف داری، تو سابقه مکرمت و فضیلت داری، کجا رفتی؟ و کجا میخواهی بروی؟ آیا فکر کردی که این حکومت جوان اسلامی ما زیر دست و پای ابرقدرتهای شرق و غرب (روم و ایران) له میشود، بنابراین پناه بردی به دنبالههای مزدور حکومت روم و ابرقدرت غرب؟ رفتی در سرزمین و قلمرو قدرت غثانیان زندگی کنی و آنجا به امنیت برسی؟ پس عدی به تو میگویم که این اسلام و این قرآن و این جامعه اسلامی به یاری خداوند چنان رشد خواهد کرد و چنان به عظمت خواهد رسید که در سرزمین پهناور اسلام خواهی دید دیگر هیچ فقیر بینوا پیدا نشود (تکبیر مستمعین) پرداختکنندگان زکات باید این طرف و آنطرف بدوند تا یک آدم مستحق زکات پیدا کنند و به زحمت گیرشان خواهد آمد و عدی به تو بگویم، سرزمین اسلام چنان ایمنی و امنیت به دست آورد که زن تنها از سرزمین عراق پیاده به حجاز بیاید و در این بیابانها احساس امنیت و ایمنی کند. عدی وقتی که این داستان را برای ثبت در تاریخ نقل میکند، میگوید روزی که من با پیمبر از مسجد به خانه آمدم، روی یکیک جزئیات رفتار پیغمبر دقیق بودم، آنوقتی که در راه به آن پیرزن رسیدیم دیدم پیغمبر که حاکم و فرمانروای جامعه نوبنیاد اسلامی است با آن دلسوزی و محبت و تواضع و فروتنی به حرفهای طولانی این پیرزن گوش میدهد. با خودم گفتم این یک نشانه، نشانه چیست؟ (حالا بعد که دومی را هم نقل میکنم عرض میکنم که نشانه چیست؟) وقتی به خانه وارد شدیم، دیدم که پیغمبر آن تشک را به من داد گفت تو روی مسند بنشین و خودش روی حصیر نشست گفتم، این هم نشانی دوم، نشانه دوم چی؟ نشانه آن که این مردی که قیام و انقلاب کرده و به پا خاسته تشنه قدرت و ریاست نیست. فهمیدم انگیزه این مرد باید انگیزهای برتر از انگیزههای مادی باشد و وقتی پیغمبر در اتاق سادهاش شروع کرد آیات قرآن را بر من خواندن، گفتم این هم نشانه دیگر، برای اینکه پیغمبر حالا که من آنجا نشستم دائماً از قدرت و جبروتش سخن نمیگوید، نمیگوید آی عدی تو کجا رفتهای من هزاران لشکریان شمشیر بر کف و جانباز دارم. این حرفها را به رخ من نمیکشید، حالا که با من نشسته دارد رسالت اصلیاش را انجام میدهد.
رسالت اصلی پیغمبر چه بود؟ انسان ساختن در پرتو نورانیت ایمان به خدا و معاد و وحی خدا، این رسالت پیغمبر بود. پیغمبر در این برخورد با عدی نمیخواهد یک خانی را تابع قدرت بزرگ خودش کند، میخواهد یک انسانی را به راه خدا بیاورد. ای مسئولان جمهوری اسلامی! خطاب به خودم که یکی از شما هستم، و خطاب به بقیه که شماها هستید، اگر ذرهای از این سیره نبیاکرم منحرف شویم، اگر در مناسبات داخل جامعه اسلامی و مناسبات بیرون جامعه اسلامی تنها الفبایی که با آن حرف میزنیم الفبای قدرت باشد به خدا سوگند این جمهوری دیگر جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند. ما اگر در هر برخورد، در هر رفتار، در هر رابطه نشان بدهیم که عاشق آن هستیم که انسانهایی را به راه نورانیت و اسلام وارد کنیم، با سخنمان، با علممان، با عدلمان، با حقمان و با صدقمان و حاکمیت بر جامعه اسلامی حاکمیت صدق و حق و عدل شود، آنوقت است که میتوانیم مطمئن باشیم جمهوری ما جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند و من در این رابطه میخواهم بار دیگر سخن را با روحانیت عزیز مواجه کنم.
روحانیت! روحانیین و علمای اسلام! ما میتوانیم بر مسند قدرت بنشینیم اگر توانایی آن را داریم، اگر آمادگی بار سنگین مسئولیتاش را داریم، اگر عرضه و لیاقت و ایمان و توانایی و کاردانی داریم، بر یکی از این مسندهای قدرت بنشینیم، این اشکالی نیست، انسانی که توانایی دارد (خواهی عمامه بر سر و خواهی مکلّا باشد) بالاخره وظیفه است، باید بر عهده بگیرد این اشکالی ندارد و ما نباید با ژست قدرت با مردم رابطه برقرار کنیم و اگر چنین کردیم هم روحانیت را آلوده کردهایم، هم حکومت را. وظیفه تواضع و فروتنی و مردمی بودن و قدرت را در خدمت مردم به کار انداختن، برای همه کسانی که در حکومت سهم و مسئولیتی دارند وظیفه است برای روحانیینی که مسئولیت میپذیرند وظیفهشان به توان دو است. روحانیت دستاندرکار حکومت، در این رابطه وظیفه مضاعف دارد، دادستان انقلاب، حاکم شرع، قاضی دادگاه مدنی، مسئول کمیته اگر روحانی باشد و امثل اینها از کسانی که احیاناً در کسوت روحانیت مقام و قدرتی و حکومتی در اختیار دارند، مواظب باشند خدای من و شما حسابکشیاش سنگینتر از دیگران و حکومتکنندگان دیگر است، آنها که معمم نیستند، روحانی نیستند، آنها هم مواظب باشند در جمهوری اسلامی حکومت و قدرت برای خدمت است و تنها حکومت و قدرتی که در جهت خدمت خالصانه به مردم باشد، مشروعیت دارد و حکومت و قدرتی که در این جهت نباشد مشروعیت ندارد.
در مدارس خبر دادهاند، گاهی بعضی از برادران و خواهران ما که در مدارس در موضع قدرتی قرار دارند، با آنکه خواهران و برادران مسلمان متعهدی هستند، در برخورد با دانشآموزان و دیگران بیش از اندازه از موضع قدرت برخورد میکنند. خواهران من! برادران من! مدرسهها – به خصوص مدرسهها – در درجه اول جای ساختن و بیدار کردن و آگاه کردن و آموزش دادن و پرورش کردن است، قدرت در مدارس باید اِعمالش و استفادهی از آن به حداقل ممکن برسد. از همه خواهران و برادران با ایمانی که در برابر کسان دیگر، کسانی که دارای بینشهای انحرافی یا التقاطی هستند قرار گرفتهاند، استدعا میکنم در برابر اینها با قدرت منطق، با شکیبایی، با بردباری، با قدرت سازندگی قرار بگیرید. مولاعلی(ع) که یک روحانی و امیرمؤمنان است و یک حاکم است در همان خطبه حقوق حاکم بر مردم و حقوق مردم بر حاکم، خطاب به مردم میگوید: ای مردم! مبادا تحت تأثیر رسوبات فرهنگ جاهلی گذشته با علی هم با همان آداب و تشریفات حرف بزنید که با جباران سخن میگفتید، با علی آنجور که با پیغمبر حرف میزدید حرف بزنید، علی جانشین پیغمبر است.
امروز خطاب به شما مردم شریف و عزیز و فداکار و پرتلاش و پرسپاس نیشابور و همه شهرهای ایران عرض میکنم ای مردم! مناسباتتان با همه کسانی که در جمهوری اسلامی مسئولیتی بر عهده دارند باید مناسباتی هماهنگ با مناسبات مسلمانان صدر اسلام با پیغمبر اکرم باشد. جوری رفتار کنید که ما این پایه نورانی حکومت برای خدمت (نه در راه ارضاء هوس قدرت) را به عنوان یک اصل جاودانه و شعار مقدس جاودانه در جمهوری اسلامی نگهدار و نگهبان باشیم انشاءالله (تکبیر حاضرین) و شما آقایان علمای اعلام و روحانیت عزیز در حفظ و حراست این اصل متعالی اسلامی، همچنان که در حفظ و حراست اصول دیگر وظیفهای سنگینتر از دیگران بر عهده دارید، احساس وظیفه سنگینی بفرمایید |
- مهارت ها و شيوه هاي علمي و کارآمد براي رفع اختلاف
- حذف سنگسار از قانون جدید مجازات اسلامی
- ۲ خرداد، نوسازی انقلاب...
- گزارش رویترز از رستوران زن افغان برای نجات معتادان (+عکس)
- آفرينش: خطر افسردگي در ايران
- دبير انجمن روانپزشکان ايران در گفتوگو با «مردمسالاري» عنوان کرد: اضطراب زمينهساز خشم، پرخاشگري و عصبانيت در جامعه
- سلامت اجتماعی ، مغفول در حجاب سیاست / مهدی راستی
- با اعتماد و افكار عمومي جامعه ايراني چه كردهايم؟ چوب حراج بر اعتماد جامعه و افكار عمومي ايراني!
- ۱۰کشور دارای بیشترین امید به زندگی
- به بهانه شب یلدا / نگاهی به آئینهای شب یلدا در ایران
- مولفه هاي يک ارتباط موثر
- ک فعال حقوق كودك درگفتوگو باایلنا: ۲ و نیم میلیون کودک به جای تحصیل، کار میكنند
- گزارش كامل از دادگاه ۴ متهم به زورگیری+تصاوير متهمان زیر ۲۴ سال سن دارند؛ «فقر» ما را اينكاره كرد
- راست و دروغ در متن زندگي اجتماعي شكل ميگيرد
- چای و زندگی روزمره شهری در ایران
- قانون مشابه و تكراري تصويب ميكنيد تا چه شود؟ مشكل كشور نبودن قانون نيست، قانونگريزي است
- ممنوعیت و مصادیق دوشغله بودن تصويب شد در کجای دنیا اجازه میدهند یک نفر ۱۰جا کار کند؟
- 7 عادتی که برای موفقیت باید کنار بگذارید...7 عادت انسانهای موفق
- براي انتخابات صنفی پزشکان ! ردصلاحيت نامزد اصلاحطلب رييسجمهوري
- «ملی کردن امنیت»؛ به مثابه گام نخست توسعه
- هادی معتمد در گفتگو با فرارو تحلیل میکند / چرا مردم به یکدیگر «رحم» نمیکنند؟
- زندگیشاد چیست؛ زندگی پرمعنا کدامست؟
- رئیس انجمن جامعهشناسی ایران : آمار جرائم در كشور هر روز بیشتر میشود
- عماد افروغ و سعيد معيدفر بررسی كردند؛ تولد بزههای اجتماعی از دل فقر
- تاملاتی در باب جامعه ایران؛ خانهای روی شن / احسان شریعتی
- زير پوست اين ابرشهر مگر چه ميگذرد؟ چرا ظاهر عمومي تهران اينقدر پليسي است؟!
- بحرانیترین سالهاي ازدواج و طلاق در كشور
- رویکرد امنیتی علت زیرزمینی شدن آسیبهای اجتماعی
- لطفاً «شادی» را آزاد کنید! جامعه غمگين و افسرده فرجامي ناخوش دارد
- جامعه شناسی به زبان ساده / دکتر صادق زیباکلام
- علی رضا قلی : جامعه شناسی نخبه کشی / علل عقب ماندگی ایران و نقش مردم، حاکمیت و عوامل خارجی
- توسعه به مثابه آزادی / حسین حقگو
- یادداشت علی شمخانی : افق روشن است / چه جنگی سختتر و دهشتناکتر از جنگی که برای عقب نگه داشتن یک ملت و سدّ کردن مسیر پیشرفت آن وجود دارد؟!
- مرزنشينان ما هم روزگار غريبي دارند / «كولبري»؛ يكشغل يا مشكل حاد اجتماعي ؟
- جامعهشناسی ازدواج و عشق در ایران / هاله میرمیری
- اسماعیل حسینپور : چرا مالزی بینفت آنشده؛ ما با دریای نفت این؟ این قصه نیست، سیاه نمایی هم نیست...!
- بنزین آلوده، خودرو غیر استاندارد، صنایع آلودهساز / جامعه مدنی به مثابه پاد زهر
- داستان تلخ سبد در ایران؛ رابطه مستقيم زوال معیشت و كرامت شهروندي / ليلا واحدي
- گزارش شرق الاوسط از ورزش اجتماعی بانوان: دوچرخه سواری بانوان ایرانی قانونی یا غیرقانونی؟+تصاویر
- «مصطفی معین»، رییس کرسی «یونسکو» در آموزش : افزایش اعتماد و عدالت در جامعه اختلالات روانی را میکاهد
- ۶ شرط اساسي براي پيمودن مسير موفقيت
- آقای دکتر هادی خانیکی، پژوهشگر قلمروی ارتباطات و علوماجتماعی، «جامعه نظارهگر» را روندی میداند که از مدتی پیش در اجتماع ما شکل گرفته و درحال انتشار است.
- بیکاری در ایران،علل و راه حل های رفع بیکاری / ابراهیم گراوند
- بیتفاوتی اجتماعی ناشی از عدم تعلق است/ سندرم بیتفاوتی اجتماعی در جامعه ايران
- بسترهای اعمال خشونت در جامعه/ اگر قانون همسو با نیازهای روز مردم نباشد واپس زده می شود/ گیتی پورفاضل، حقوق دان
- امنیت اجتماعی چیست؟ میثم تولایی
- نگاهی به مشکلات جامعه از منظری دیگر/ از پمپاژ ناامیدی به جامعه باید پرهیز کرد
- محمدعلی جداری فروغی، وکیل پایه یک دادگستری و حقوقدان: اسیدپاشی بر صورت دختران اصفهانی؛ فاجعهاي كه از خشكشدن زايندهرود بدتر بود
- سخنگوی قوه قضاییه: اسیدپاشیهای اصفهان اقدامی ناجوانمردانه است/ عاملانش به اشد مجازات میرسند+حلقه مفقوده در پروندههای اسیدپاشی
- نیاز جامعه به تخلیه روانی، دلیل تجمع گسترده مردم در مراسم پاشايي
- لزوم مدیریت خشونتاجتماعی/ از بین رفتن اقتدار قانون= افزایش خشونت
- بررسی توهين یکجامعهشناس بهمردم و هنرمندان/ اقليما: اگر مردم نفهمند چرا برايشان سخنراني ميكني؟
- چرا «سندرم دروغ» در ايران نهادينه شده است؟
- گزارش گاردين از داستان ناپایان نان در ايران/ شعلهورتر شدن آتش نانواییها با افزایش قیمت نان
- تفریح مجازی بهجای تفریح جمعی! بحران «تفریح» معضل خانوادههای ایرانی
- يك روانشناس: حال جامعه ایران خوب نيست/ آموزش مهارت زندگی راه ارتقای بهداشت روانی جامعه
- خلاصه ای از کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته علی رضاقلی
- نهادینه شدن این معضل اجتماعی در جامعه ی ما می تواند مانع بزرگی در راه پیشرفت و توسعه کشور باشد.
- راهکارهای افزایش نشاط اجتماعی: افزایش آمار طلاق از عوارض خستگی روح و روان
- "اعصاب ندارم" جمله آشناي جامعه امروز ايران/ نداشتن اعصاب نقطه مشترک مردم ایران!
- گسترش شادي نياز امروز جامعه ايراني
- افزايش شاخص رنج بشری در ايران/ در ایران برای خيلي از امور بی ارزش هزينه ميكنيم
- ضرورت تمرکز زدایی نیاز توسعه پایدار/ تنوع قومیتی فرصتی برای توسعه ایران/ عطا افشاریان
- گر بتوانی دنیا را اندکی بهتر از آنچه تحویل گرفتهای تحویل دهی؛ خواه با فرزندی نیک، خواه با باغچهای سرسبز و خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی
- فعالیتهای فرهنگی و پیشگیری از اعتیاد/ اعتیاد نگرانی اساسی بیش از 90 درصد مردم
- دکتر محمد امین قانعی راد رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: برای اینکه جامعه ای شاد باشد باید دغدغه های اجتماعی و معیشتی نداشته باشد.
- تنها کمپ ترک اعتیاد زنان تهران در حوالی چیتگر واقع شده است. متن زیر، گزارش میدانی تکاندهندهای از این مرکز است.
- در حال حاضر طلاق عاطفی در بین افراد تحصیل کرده سه برابر دیگر افراد می باشد
- رئیس سازمان بهزیستی در گفتوگو با ایلنا: افزایش آسیبهای اجتماعی نگرانکننده است
- در گفتوگو با ایلنا اعلام شد: شهرداری دستور تخلیه مرکز جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان را داد/ از ما سوءاستفاده شد
- بررسی دو آمار متفاوت از گرایش به دین؛ جامعه از مذهبیون ناامید شدهاست
- از سياست رهايي نداريم: اين روزها از ميدان جامعهشناسي ايراني صداهاي اميدواركنندهاي به گوش ميرسد.
- رییس سازمان بهزیستی گفت: هشت هزار کارتنخواب در کشور وجود دارند که سبب بروز ناهنجاریهای اجتماعی شده اند.
- «ارتقای کیفیت زندگی شاخصی برای توسعه اجتماعی»/ امیریوسف وحدانی
- از کودکآزاری تا فربهپروری: از باباطاهر است که «یکی را میدهی صد ناز و نعمت، یکی را نان جو، آلوده در خون».
- یک جامعهشناس مطرح کرد؛ خانهگریزی فرزندان در زندگیهای سرد امروزی
- چرا روزنامهها مخاطب خود را از دست دادهاند/ یکی از دلایل قهر مخاطب، این است که رسانه ها پاسخگوی نیاز مخاطبان نیستند.
- اعتیاد موجب نگرانی جامعه شده است/ رکورد آسیب های اجتماعی در دست اعتیاد
- میل ابدي به ماندگاری در عرصه سیاست در ايران! لزوم متعادلسازی و چرخش نخبگان در كشور
- از بحران مشروعیت تا وخامت اجتماعی نتيجه «انحصارگرایی» در ساخت قدرت سیاسی
- مجلس کارآمد در تعریف معقول آن مجلسی متکثر است که صدای بخشهای مختلف جامعه در آن شنیده میشود.
- یک مترجم اشعار خیام گفت: خيام در 79 رباعي به نوعي از مرگ حرف ميزند که بسياري تصور ميكنند او انسان بدبيني بوده ولي بنده عرض ميكنم كه خيام حقيقتبين بوده است.
- پژواک وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما/ درنگی در گزارش تكاندهنده وزیر کشور/ رضا صادقیان
- با این همه آسیبهای اجتماعی چه باید كرد؟ لزوم تسهیلگری و الگوی مشارکتی اجتماعمحور
- قیام ملی 30 تیر ماه 1331 به روایت تاریخ؛ مردم چگونهدكتر مصدق را نخستوزير كردند؟ غلامحسین دهدشتی
- از چنين جامعهاي چه توقعی میتوان داشت؟ دردهای مشترک ما و بيتفاوتيهايمان/ مرتضی آژند