نام شما:
ایمیل مقصد:

شايسته سالاري و عقلانيت نهادي  / عبدالصمد محمودی

شايسته سالاري و عقلانيت نهادي / عبدالصمد محمودی


گروه: سرمایه گذاری، مسکن و اشتغال
تاریخ درج: 1391/9/16
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 4

همانطور كه مطلعيم ساختار اجتماعي و سياسي هر جامعه اي متشكل از نهادهاي گوناگوني است كه در ارتباط با هم، عينيتها و واقعيتهاي جامعه را تشكيل مي دهند. ازجمله اين نهادها مي توان به نهاد خانواده، مدرسه، سازمانهاي دولتي، NGOها و... اشاره كرد. همانطور كه ملاحظه مي كنيم قسمتي از اين نهادها ريشه در جامعه مدني داشته و از بطن آن شكل گرفته اند و قسمتي ديگر به وسيله ساختارهاي حاكم بر جامعه يعني حكومتها يا دولتها پايه گذاري شده اند. بالطبع نوع و نحوه اداره هر يك از اين نهادها روي نهادهاي طرف مقابل و در سطحي بزرگتر روي موتور محركه و رو به جلوی جامعه تاثيرگذار هستند. به طوري كه اگر يكي از آنها با مشكلي مواجه شود مثلا سازماني، مكانيزم هاي شايسته سالاري را در گزينش نيروهايش لحاظ نكند، ابتدا خود را بي محتوا كرده است و سپس در روند تكاملي و تحرك جامعه به سوي اهداف از پيش تعيين شده اش، خللي به وجود آورده است. در واقع، اگر بخواهيم ساختار كلي يك جامعه را به بدن انسان تشبيه كنيم، نهادهاي موجود در آن، اعضاي اين بدن به شمار مي روند و چنانكه يكي از اين اعضا با مشكلي مواجه شود، قطعا در روند کار ساير اعضاي بدن و كاركردهاي آنها اختلالاتي به وجود مي آيد. دقيقا نسبت جامعه به نهادهاي آن، مشابه همان نسبت بدن به اعضايش است. زماني كه نگاه مسئولان كلان جامعه به حوزه هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي چنين نگاه ارگانيكي باشد، قاعدتا در جريان سياستگذاريها و تصميم گیریها و تدوین قوانين داخلي در هر كدام از اين حوزه ها، با احتياط برخورد كرده و سعي مي كنند كه دست به عصاتر و دقيقتر عمل کنند چرا كه عدم توجه به هر يك از اين حوزه ها و به وجود آمدن نقص در هر يك از آنها، مسئوليت را متوجه همان مسئولان خواهد كرد. اين مسئله، به خصوص در كشورهايي چون كشورِ ما كه ساختار بوروكراسي متمركزتري را دارا هستند، شايع تر است. يكي از معضلات و مشكلاتي كه ممكن است سبب به وجود آمدن چنين مشكلاتي در سطح نهادها- چه نهادهاي دولتي و چه نهادهاي مدني- شود، عدم توجه به مسئله «شايسته گزينی» يا «شايسته سالاری» در روند استخدام و گزينش اين كاركنان است. چنانكه اگر در سازماني، بكارگيري كاركنان و به ويژه مديران، در مشاغل و سطوح مختلف سازماني متناسب با استعدادها و تواناييهاي آنان نباشد، يا به عبارت ديگر، زماني كه فعاليت و پست سازماني كارمندان متناسب و برابر با استعدادها و تواناييهاي آنان نباشد، قاعدتا بهره وري نيروهاي مستعدتر رو به افول رفته و آنها نيز بنا به عقلانيت موجود در آن نهاد يا سازمان كه نگارنده به آن، عنوانِ «عقلانيت نهادي» را مي دهد، سعي خواهند كرد تا به راههاي ديگري براي رسيدن به مزاياي بيشتر متوسل شوند. در واقع مي توان گفت كه از اين زمان به بعد، نهاد و حتي در سطح كلانتر «جامعه» به سراشيبي سقوط افتاده است. چراكه به زودي چرخهاي چنين جامعه اي از حركت بازخواهد ايستاد. بنابراين عقلانيت موجود در سطح كلان مديريتيِ يك سازمان، عامل تعيين كننده در موفقيت و رسيدن آن سازمان به اهداف متعالي اش است. چنانكه «عقلانيت نهادیِ» يك سازمان بر چاپلوسي و چربزباني قرار گرفته باشد و تقسيم مزايا و پاداشهاي سازماني براساس توجه به اين مقوله باشد، قاعدتا سعي و كوشش و «خودمديريتي» امري «غيرعقلاني» محسوب ميشود.
در اينجا نگارنده بر خود لازم مي داند كه براي تكمله بحث و تفهيم بهتر آن از نظريه «منش» و «ميدان» بورديو در جامعه شناسی استفاده كند. از نظر بورديو «منش» عبارت است از «درون سازي قواعدي كه گروهِ تعلقِ فرد، به او تحميل كرده است». در واقع منش در انديشه بورديو به اين معني است كه ذائقه مصرف كننده، صرفا يك انتخاب مشخص نيست، بلكه ترجيحا بر اساس موقعيت اجتماعي ساخته مي شود و شكل مي گيرد. بنابراين از نظر بورديو، خلق و خو و منش افراد به موقعيت يا موقعيتهايي كه در جامعه اشغال مي كنند، بستگي دارد.
مفهوم ديگر در نظريه «منش» و «ميدان» بورديو، مفهوم «ميدان» است. وي معتقد است كه «ميدان» قلمرويي است كه در آن اقدامات، تلاشها و مبارزات براي توليد فرهنگي صورت مي گيرد. براي مثال مي توان به ميدانهاي آموزشي، ميدانهاي ادبي و رسانه اي و... اشاره كرد. از نظر بورديو، اين دو - منش و ميدان- در رابطه تنگاتنگي با هم قرار دارند. اگر با اندكي تسامح اين نظريه را به مفهوم شايسته سالاري و وجود يا عدم وجود آن در سازمانها تسري دهيم، بايد گفت كه در اينجا قواعد حاكم بر يك سازمان را مي توان همان «منش»هاي آن سازمان، و خودِ «سازمان» را «ميدان» تلقي كرد. چنان كه بر «ميدان» -كه در اينجا همان «سازمان»ها هستند- شبكه اي از روابط مبتني بر چاپلوسي يا چربزباني حاكم باشد، قاعدتا اين مسئله بر خلق و خو و عادت واره كاركنان آن سازمان تاثير گذاشته و چه بسا ممكن است كه كاركنان آن سازمان به آن سو كشيده شوند. به عبارت ديگر، آنها نيز با در پيش گرفتن منشِ متناسب با آن ميدان، به بازتوليد آن كمك كنند. در مقابل نيز مي توان گفت كه زماني كه قواعد حاكم بر يك ميدان (سازمان) متناسب با شايسته سالاري و شايسته گزيني باشد، اين مسئله در طولاني مدت بر منش كاركنان آن سازمان يا عاملان فعال در آن ميدان تاثير گذاشته، و باعث مي شود كه كاركنان به جاي توسل به ميانبرهايي چون چاپلوسي و چرب زباني، براي رسيدن به مزاياي سازماني، به كار و افزايش تخصص خود در حوزه كاريشان متوسل شوند.
چرا كه ديگر در اين شرايط عامل پيشرفت در يك سازمان نه چاپلوسي، بلكه كار و تخصص بيشتر است و عقلانيت نهاديِ حاكم بر ميدان (سازمان) حكم مي كند كه كاركنان (عاملان) سازمان، براي ترقي و پيشرفت در آن سازمان، عادت واره و خلق و خو و منش خود را متناسب با اين عقلانيت نهاديِ حاكم، مطابقت دهند.

بستن http://www.modarair.com/news/سرمایه/شايسته-سالاري.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 494687     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: