نام شما:
ایمیل مقصد:

جایگاه مدارا و خشونت در ادب فارسی

جایگاه مدارا و خشونت در ادب فارسی


گروه: سرمایه گذاری، مسکن و اشتغال
تاریخ درج: 1391/7/18
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 1

« جایگاه مدارا و خشونت در ادب فارسی»
از همه ی این ها که فراتر رویم صلح دوست ترین شاعرما، شیخ همیشه شاب و جهان گرد و گلستان آفرین ادب فارسی( آن که فکر زرین او بر تارک سازمان های صلح دوست و حامی حقوق بشر است) ، در بوستانش می فرمایند:
«همی تا بر آید به تدبیر کار- مدارای دشمن به از کارزار» .البته از نظر تیزبین و عقاب صفت هرگز پنهان نمی ماند که مدارا،مذلت نیست ؛پذیرش ننگ نیست؛ترس از جنگ نیست ؛ بلکه پرهیز از خون ریزی ناحق و ویرانی و برآشفتگی انسان هاست.«نه کوته دستی و بیچارگی نه زجر و تطاول به یکبارگی » او هرچند گاهی ،نیکی به دشمن را ستم بر نیکان می داند و بر این باور است ترحم به پلنگ تیز دندان ،ستم است بر گوسفندان،اما حتی آزردن دل دشمنان را خداپسندانه نمی داند وچنین بیان می دارد که :
شنیدم که مردان راه خدا دل دشمنان هم نکردند تنگ
ترا کی میسر شود این مقام که با دوستانت خلاف است و جنگ
و در نهایت توصیه می کند مبادا دشمن از در صلح وارد شود وتوهم قصد مدارا نداشته باشی و از این فرصت بهره نگیری :
«اگر می برآید به نرمی و هوش به تندی و خشم و درشتی مکوش»
می بینیم در بوستان خوش بوی شیخ اجل و گلستان پُر گلش،کمتر از خشم و کینه سخن رفته است اما اکنون نوبت به طرح اندیشه ی مولای روم است ،کسی که باران مهر و محبت بی ریایش ،نه تنها بر انسان بلکه بر جماد و حیوان هم می بارد و کسی که مصداق : « tôìsù÷Š$# ÓÉL©9$$Î/ }‘Ïd ß`|¡ômr& » است و هرگز بدی را با بدی جواب نداد :
ور عدو باشد هم این احسان نکوست که به احسان بس عدو گشته است دوست
ور نگردد دوست کینش کم شود زانکه احسان ،کینه را مرهم شود
او جنگ ها را نشانه ی عدم درک همدیگر و حاصل رنگ و ریای دنیوی می داند و اشاره می دارد که اگر بی رنگی حاکم شود، جنگ ها از هستی رخت بر می بندد.
«چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسیی با موسیی در جنگ شد
چون دورنگی از میان برداشتی موسی و فرعون دارند آشتی»
خود او هرچند بارها مورد بی مهری و طعنه زنی ریاکاران و جاهل علمان قرار گرفته اما به فرموده ی دکتر زرین کوب با این موارد با کم زنی مقابله می کرد و اغلب مدارا می کرد.
«با سیاست های جاهل صبرکن خوش مدارا کن به عقل من لدن»
و بر این باور است دشمن را می توان به نرم خویی و مجاملت ،شرمنده کرد و مخالفت او را به موافقت بدل کرد:«با مخالفت ،او مدارایی کند در دل او خویش را جایی کند»
و در نهایت آرزوی قلبی او این است خشم و نفرت از سینه ها برود و و مهر و عطوفت در آن ها کاشته شود و خود او دانه ی مهر را در مثنوی ،هفتاد بار در زمین دل ها کاشته است و با جان و دل آب داده است و واپسین سخن او این است که:
کین مدار ،آنها که از کین گمرهند گورشان پهلوی کین داران نهند

خواجه ی بی رنگ وریای شیراز هم که ما را به این راه هدایت نمود از تعصب و ریا کاری امیر مبارز الدین ها ،دل خوشی ندارد و در غزلیاتش همیشه از چند رنگی و خشونت بیزاری جسته است و انسان ها را به سوی مهر و مدارا می برد و در سراسر سخنانش بیش از پنجاه بار، دانه ی مهر را در دل ها کاشته . وی چنین عقیده دارد :
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
در سخن از عشق و دوستی باور قلبی دارد که عشق و مهربانی ریشه در ذات انسان دارد اگرچه ستم ها و قدرت طلبی ها پرده ی سیاهی بر نور محبت کشیده باشد و به یاد می آورد که مبنای آفرینش هستی بر انس و الفت بود:
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
در نهایت این خواجه ی مردم دوست و مهربان ، راحتی و آسودگی دنیا و قیامت را در گرو تپش دل به یاد خدا و عشق به مردم می داند:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
امید است این خوشه چینی از خرمن بزرگان علم وادب، چون بارانی بر کویر دل ها باشد تا گل های مهر برویاند و دلها را سرسبز و کشورهارا آباد سازد
 

بستن http://www.modarair.com/news/سرمایه/جایگاه-مدارا.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 494687     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: