نام شما:
ایمیل مقصد:

جمشید حیدری كارگردان «دوباره با هم»: فیلمی که از نجابت مي‌گوید بايكوت شده است !

جمشید حیدری كارگردان «دوباره با هم»: فیلمی که از نجابت مي‌گوید بايكوت شده است !


گروه: موسیقی، شعر، تئاتر و سینما
تاریخ درج: 1391/10/30
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 0

 

بهارنيوز- گروه فرهنگ و هنر: تا جایی که به یاد مي‌آوریم، جمشید حیدری چه در مقام کارگردان، چه در مقام تهیه کننده و یکی از کسانی که در سه دهه گذشته حضوری فعال و تعیین کننده در سینمای ایران داشته، دغدغه‌های جدی درباره سینمای این مرز و بوم داشته است. از «مرز» که در نخستین روزهای جنگ هشت ساله نگارش آنرا شروع کرد تا " گیس بریده " که در نیمه دهه هشتاد به تمام معنا روایتی شفاف و تحسین برانگیز از دختر ایرانی به تصویر میکشید، جمشید حیدری در سینمای اجتماعی هیچگاه اسیر ابتذال نشد و همیشه به سینمای ایده پرداز اجتماعی نظر داشته است. این روزها و شاید در بدترین فصل اکران فیلم « دوباره با هم » به تهیه کنندگی او و به کارگردانی روزبه حیدری در گروه استقلال اکران شده است و با این وجود حیدری برای تبلیغ فیلم خود از طرف صدا و سیما هم پاسخ روشنی دریافت نکرده است و گله مند و نگران در دفتر خود در میدان هفت تیر اوضاع سینمای ایران را رصد می‌کند و البته با همه دلخوری‌ها، حتي دوست ندارد کسی را زير سئوال ببرد؛ فقط به سرنوشت فیلمی فکر می‌کند که به حق روایتی از نجابت زن ایرانی است و مورد بی مهری واقع شده است. گپ کوتاهی داشتیم با این سینماگر کهنه کار که مي‌خوانيد. (احمد عسگری)
فیلمی که از نجابت مي‌گوید بايكوت شده است!

* آقای حیدری، ایده اولیه فیلم دوباره با هم چگونه در ذهن شما ایجاد شد؟
 بعد از اکران گیس بریده و با توجه به اینکه مخاطبان ارتباط بسیار خوبی با فیلم برقرار کرده بودند، من احساس کردم باید نگاهی به جنبه‌هاي دیگر زندگی دختران و زنان ایرانی هم داشته باشیم. مشخصا این فیلم قصه دخترانی است که پس از دوره دبیرستان وارد جامعه مي‌شوند و در زمینه ازدواج و انتخاب شغل باید انتخاب‌هايي انجام دهند و صادقانه و منطقی در مقابل مشکلات بایستند. مریم هم در این داستان و این فیلم دختری است که ازدواج کرده و مي‌خواهد با مشکلات دست و پنجه نرم کند.

*در کارنامه شما و نوع رویکردی که به فیلم‌هاي اجتماعی داشته اید به نظر مي‌رسد شما قائل به نقش و تاثیرگذاری سینما برای ایده پردازی اجتماعی هستید. اگر بخواهیم خیلی مختصر و گزیده پیام این فیلم به جامعه را از زبان شما بشنویم، این پیام را چطور بیان مي‌کنید؟
حرمت و نجابت زن ایرانی؛ اینکه زن حریم مقدسی دارد و خود زن هم مي‌تواند با سلامت و سربلندی به زندگی اش در جامعه ادامه دهد.

*تا جایی که حافظه تاریخی یاری میکند، شما از نخستین سینماگرانی بودید که بعد از انقلاب چه در زمینه اکران سینماها و چه برای متشکل کردن سینماگران فعالیت کرده اید. در عین حال به نظر مي‌رسد شرایط این روزهای سینمای ایران باعث گله مندی شما شده است و برای اکران دوباره با هم به مشکلاتی برخورد کرده اید. این مساله را چطور باید تحلیل کرد؟
 شما در جریان نیستید که من چقدر توی نوبت اکران قرار گرفتم و چقدر با صنف درگیر شدم تا توانسته ام مجوز اکران فیلم را برای همین زمان نامناسب بگیرم!
شما همین طوری هم که به فیلم نگاه کنید مي‌بینید این فیلمی نیست که به راحتی بتوان از کنارش گذشت و اتفاقا فیلمی است که حرفی برای گفتن دارد. از نظر دراماتیکی و ساختاری هم فیلم به گونه ایست که من شخصا با شما یک قراری میگذارم که اگر شما ده دقیقه یا حتی پنج دقیقه قبل از فینال توانستید بگویید داستان چطور تمام مي‌شود . باور کنید که نمي‌توانید بگویید! اما این فیلم

شما باید بپرسید و مصرانه بروید دنبال اینکه چرا این اتفاق برای فیلم‌هاي متعهد افتاده است و چنین وضعیتی بر سینمای ما حاکم شده است

در شرایط فعلی مظلوم واقع مي‌شود و این سینما هم مظلوم واقع شده است و اگر امروز من گلایه مند هستم و درگیر مي‌شوم به دلیل این است که احساس میکنم سینمای ما دارد بی مخاطب مي‌شود.
من امروز دیگر خیلی جاها نمي‌روم و به بچه‌هاي مطبوعاتی هم مي‌گویم که شما باید بپرسید و مصرانه بروید دنبال اینکه چرا این اتفاق برای فیلم‌هاي متعهد افتاده است و چنین وضعیتی بر سینمای ما حاکم شده است؟ به نظر من این اتفاق طراحی شده بود از طرف تهیه کنندگانی که از هنر سینما فقط انتظار درآمد دارند و سینما را به شکل یک ماشین چاپ اسکناس مي‌خواهند.

من یادم هست وقتی در سال ۵۸ با آن شرایطی که بعد از آتش سوزی سینماها و انقلاب حاکم شده بود توانستیم اکران فیلم " کرکس‌ها مي‌میرند " را با بلیت‌هاي بسیار ارزان قیمت در سینما اونیور سال سابق - سینما پارس - در میدان انقلاب پایتخت شروع کنیم، بسیار بیشتر از فیلم‌هاي پرفروش این سالها با استقبال مواجه شد و تدریجا تعداد سانس‌ها را افزایش دادیم. آن روز شاید لازم بود که سینمای سالم را به مخاطب معرفی کنیم اما امروز مخاطب سینمای ایران حاصل سالها تلاش فیلمسازان متعهد را میشناسد؛ با این همه اگر اعتماد نمي‌کند و به سینما نمي‌رود دلایل این مساله را باید سینماگران و اهالی قلم به کمک هم بررسی کنند.

آن روزها ما فکر مي‌کردیم باید سینما داشته باشیم و امروز به اینجا رسیده ایم! فیلم دوباره با هم قصه یک زنی است که دارد با شوهرش زندگی اش را مي‌کند و بعد چنین حوادثی برای آنها اتفاق مي‌افتد.
اگر من امروز گلایه مند هستم به خاطر این است که فیلمی با تمرکز روی مساله ای انسانی مظلوم واقع مي‌شود و البته خود این اتفاق هم در شرایطی مي‌افتد که تمام سینمای ما دارد مظلوم واقع مي‌شود. نتیجه تفکری که سینما را برای پول سازی مي‌خواهد این شده است که امروز سینماگران متعهد و دغدغه مند ما و یا حتی کسانی که فیلم درجه ۲ خوب مي‌ساختند خانه نشین شده اند؛ به نظرم باید بپرسیم دقیقا چه چیزی باعث شده که یک جوان تکان میخورد میتواند به مراتب آسان تر از کارگردانی با ده فیلم، کار اولش را بسازد و در عین حال باسابقه‌ها به مشکل برمی خورند؟!

* به نظر شما در شرایط نابسامان فعلی سینمای ایران سهم بخش خصوصی چقدر است؟
خب یک طرف دیگر این وضعیت هم که باید به آن توجه کرد این است که مظلومیت سینمای ما الان بیشتر دارد به دست خود بخش خصوصی اتفاق مي‌افتد و شما مي‌بینید یک آدمی مي‌آید و فیلم اول و دومش را مي‌سازد و تهیه کنندگان هم بیشتر راغب هستند با فیلمسازان جدید کار کنند و نتیجه این شده که اغلب فیلمسازان متعهد، صاحب اندیشه

نتیجه تفکری که سینما را برای پول سازی مي‌خواهد این شده است که امروز سینماگران متعهد و دغدغه مند ما و یا حتی کسانی که فیلم درجه ۲ خوب مي‌ساختند خانه نشین شده اند

و دلسوز سینما خانه نشین می‌شوند و بعضی تهیه کنندگان برای اشغال کلی فضای سینما همچنان در پی کارگردان جدید و فیلم اولی هستند.

* به نظرتان چه کسی باید کف را نگه دارد؟
خب مشخص است وقتی شما فلان فیلم را مي‌سازید و با یکسری حرکات مضحک مي‌خواهید مردم را بخندانید مردم ناراحت مي‌شوند و از سینما دوری مي‌کنند. این منجر به یک ذائقه بدی مي‌شود برای مخاطب سینمای ما که آن را با مغز به زمین مي‌کوبد. اول ستاره سالاری و بععد از آن سالن سالاری را به سینمای ما تحمیل میکند.
سینمادار مي‌آید و برای حل مسائل مالی خود پنجاه درصد درآمد فیلم را برمی‌دارد ؛ پخش فیلم هم سهم خود را مي‌خواهد و مي‌خواهد که تمام مخارج تبلیغاتی از درآمد فیلم هزینه شود و تهیه کننده نهایتا بین ۱۷ تا ۲۰ درصد از درآمد فیلم نصیبش مي‌شود. چه کسی به فکر نابودی این هم سرمایه است و آیا اصلا هیچ وقت پیگیر این مساله شده اند که تهیه کنندگان دلسوز و متعهد بعد از دست دادن سرمایه شان چگونه قرار است زندگی کنند؟! بگذارید واضح تر بگویم اگر فیلم هم به سرمایه اش نرسد چه باید کرد؟ من هم باید مثل بقیه دوستان خانه نشین شوم؟!

* به نظر شما اتحادیه تهیه کنندگان در حال حاضر مي‌تواند به شکل فراگیر و با مشارکت همه سینماگران برای این وضعیت چاره اندیشی بکند؟ بعضی از دوستان سینماگر شما معتقدند که اتحادیه در حال حاضر تبدیل به جمعی چند نفره و یا چند دفتر تولید خاص شده است و نمي‌تواند از همه سنماگران دفاع کند؟!
این همان اشکالی است که باعث شده مجموعه پرتلاش تهیه کنندگان موثر به چهار گروه تقسیم شوند؛ اصولا فکر میکنم باید بپرسیم که مجمع فیلمسازان چرا تشکیل شده است؟! آیا واقعا کارگردان‌ها قصدشان تهیه کنندگی است و یا برای فیلمسازی معتبر تلاش میکنند؟!
فیلمسازانی داریم که تعریفی روشن و واضح از سینما دارند و مي‌خواهند از سینمای ملی و مذهبی ما دفاع کنند و آیا این تهیه کنندگان را مي‌توان با تهیه کننده ای که فقط به دنبال پول است مقایسه کرد؟ اگر چنین شرایطی بر ما تحمیل شده یعنی از خیل عظیم تهیه کنندگان فقط چند نفر سکان سینمای ایران را در دست گرفته‌اند.
در میدان عملی سینما هم اگر بیایید مي‌بینید که پلان‌ها را خرد مي‌کنند و دکوپاژ را زیر و رو میکنند و ما به ازای آن سینمای ما دچار رکود شده است. الان همه مدیران ما از هجوم ابتذال توسط ماهواره‌ها نگران و گله مند هستند، اما باید بدانند که سینما مختصات خاص خود را دارد که اگر به آن توجه شود دوباره فیلمسازان متعهد به هنر سینما که همان سینمای ملی و مذهبی سالم است برمیگردند و عده ای که اجبارا برای کار و یا کسب درآمد به خواسته‌هاي نازل بعضی تهیه کنندگان تن مي‌دهند هم مطمئنا به فکر ارتقای سطح کیفی آثار خود مي‌افتند.
بقول شیخ بزرگوار شیراز: نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند.

بستن http://www.modarair.com/news/موسیقی/جمشید-حیدری.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498110     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: