امام حسین(ع) الگوی روشنگری، مذاکره منطقی و عزت مندی / گردآورنده و تدوین : حمیدرضا موحدی زاده |
تاکنون مورخان و ناقلان، واقعه و تراژدی شگفت انگیز و ماندگار عاشورا را از زوایای متعددی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. بسیاری از سر علاقه و شدت دوستی با اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) و به خصوص امام حسین(ع) و یاران اندک ولی باوفایش، حوادث محرم سال 61 هجری قمری را که منتهی به شهادت مظلومانه حسین ابن علی و یارانش گردید، از بعد عاطفی و احساسی بررسی، نوشته یا آن را نقل کرده اند. در این تحقیق که بیشتر مستند به سخنان امام حسین(ع) در 6 ماه آخر عمر مبارکشان می باشد سعی شده از دیدگاه عقلانی و انسانی نیز این نهضت و حرکت اصلاحی و آزادیخواهانه تاریخ مورد کنکاش قرار گیرد.
ابتدا با طرح 3 سؤال به استقبال مباحث مطرح شده در تاریخ و مقتل « ابی مخنف » و هِشام بنمحمد شاگرد ابومِخْنَف رفته و به ابعاد مختلف آن می پردازیم :
1- هدف و فلسفه حرکت امام حسین(ع) و خارج شدن از مدینه آن هم به اتفاق خانواده اش چه بود ؟
2- آیا امام به پای خود به صحنه جنگ نابرابرکربلا رفت ؟
3- چه ضرورتی داشت امام خانواده اش را به همراه خود ببرد ؟
الف) دوران 10 ساله امامت حسین ابن علی پس از شهادت امام حسن مجتبی(ع) :
" متعهد به صلح نامه امام حسن مجتبی(ع) با معاویه "
برای روشن شدن زوایای این حادثه ، از زمان حکومت معاویه شروع می کنیم. وقتی بعد از شهادت امام حسن (ع) امامت به حسین بن علی می رسد ، یعنی نوبت مسئولیت دینی به امام حسین (ع) رسید. خبرچین ها برای معاویه خبر آوردند که حسین بن علی در تدارک قیام و خروج بر علیه تو است . علت این گزارش ها ، موضع گیری های امام حسین بود که در جاهای مختلف فرموده بود : « پیغمبر فرمودند که اگر کسی معاویه را بر منبر من ببیندو بر علیه او اقدام نکند ،به من جفا کرده است » ( نقل به مضمون) .
آری امام حسین این حرفها را می زد ولی هیچ گونه حرکت عملی بر علیه معاویه نمی کرد. نه در زمان امام حسن (ع) و نه در زمان بعد از آن . به خاطر اینکه پایبند به « عهد و پیمان » و صلح برادرش با معاویه بود.
در جواب نامه معاویه ، امام چنین می نویسد : « بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد فقد وصلنی کتابک و فهمت ما ذکرت ، معاذالله ان انقض عهداً عهده الیک اخی الحسن= نامه ی توبه من رسید و مطالب آنرا فهمیدم ولی با این حال می گویم : به خدا پناه می برم که بخواهم عهدی که برادرم حسن (ع) با تو بسته است را نقض کنم » . یعنی ؛ من اهل « نقض عهد» نیستم . همان طور که خداوند به پیغمبر خودش اجازه نداد که عهدی راکه با مشرکین بسته بود ، نقص کند ، لذا عهدی را که برادرم با توی مسلمان ( البته مسلمانی که از نظر حسین بن علی به فسق آلوده شده است ) بسته است را هرگز نمی شکنم ، چون این « عهد و پیمان » است و فرقی ندارد که طرف مقابلش فاجر باشد یا محسن ، من پایبند به آن هستم .
جالب است که معاویه از پاسخ امام (ع) قانع می شود . چون معاویه امام حسین را می شناسد. اکنون وارد جریان تاریخ بعد از معاویه می شویم که آن را زیاد شنیده اید . هنگامی که معاویه از دنیا می رود اولین تصمیم گیری او در رابطه باحسین بن علی (ع) « گرفتن بیعت یا جان حسین » است. پیکی از دارالاماره می آید و می گوید امیر شما را فرا خوانده امام حسین وقتی وارد دارالاماره می شود ، متوجه می شود که معاویه مرده است و امیر مدینه می گوید : به من دستور داده اند که از شما بیعت بگیرم .امام (ع)می گوید : حتماً بیعت ما برای حاکمان خیلی مهم است . چرااز بقیه دعوت نکرده اید؟ یقیناً بیعت ما ، بیعت سایر مردم را نیز به دنبال خواهد داشت،می گوید : بیعت در خفا که ارزش ندارد ، بگذارید در جمع مردم و علنی باشد . ماهم باید نسبت به آن ،فکر کنیم و اندیشه کنیم .
نهایتاً هنگامی که از مدینه حرکت می کند ، این آیه راتلاوت می کند ؛"فخرج منها خائفاً یترقب = از شهر خارج شد در حالی که نگران بود و به عواقب مسأله می اندیشید".
ب) خارج شدن از مدینه و حرکت به سمت مکه با قصد سکونت در شهر مکه و حرم امن الهی
" روشنگری در راستای تأمین امنیت و حق آزادی بیان خود، خانواده و مردم "
در کتاب « تحف العقول » خطبه بلندی است از امام حسین (ع) که در « مکه و منی » مطرح کرده است و خطاب به « علمای دین » است .در آن خطبه ی سراسر توبیخ نسبت به علمای دین ، در مورد امر به معروف می گوید : " دعاء الی الاسلام"امر به معروف ، دعوت به اسلام است .اگر امر به معروف یعنی دعوت ، کسی که دیگران را دعوت می کند که شمشیرنمی کشد . آیا با شمشیر دعوت می کنند؟ خیر ، با خواهش و احترام دعوت می کنند.پیغمبر اسلام هنگامی که مردم را به اسلام دعوت می کرد با شمشیر بود ؟
اگر اینها را کنار هم بگذاریم ، معلوم می شود که حسین بن علی (ع) می گوید : من دعوتم را و حرفم را (امر به معروف ) می گویم . آن چیزهایی که بد است و زشت شمرده می شود و آن چیزهایی که خیر است را می گویم ، ولی مردم مخیر هستند که بپذیرند یا نه . ( فمن قبلنی بقبول الحق … ) اگرکسی پذیرفت که این حرفهای من عین گفته های حق تعالی است و عین حق است ، به مفاد آن عمل می کند و هر کس هم قبول نکند (فمن ردّ علیّ هذا ) هر کس نیز حرف من را رد کند و قبول نکند ( اصبر حتی یحکم الله بینی و بین القوم بالحق … ) صبر می کنم . تحمیل نمی کنم که باید حرف من را بپذیرید . اصلاً در قاموس دین این گونه نیست که چیزی را به دیگران تحمیل کنند .
در قرآن هم می گوید : « لا اکراه فی الدین » مگر می شود که کسی یک چیزی را حق بپندارد و دین بشمارد و با بهره گیری از زور ، بخواهد که مردم آنرا بفهمند و به آن عمل کنند . برفرض که مردم به زور شمشیر آمدند و نماز خواندند ، این چه نمازی است و چه ارزشی دارد ؟ نماز را نمی شود با دستور رسمی و بخشنامه به مردم تحمیل کرد . مسائل دین را باید بگذاریم که فرد با دلدادگی به سراغش بیاید.
البته بعضی از مسائل اجتماعی است که تبدیل می شود به قانون وقرارداد اجتماعی که الزامات قانونی را هم در پی دارد ، مانند قراردادهای اجتماعی و قوانین عرفی .مثلا در قانون آمده است که مقررات راهنمایی و رانندگی باید مراعات گردد . هرکس از چراغ خطر عبور کند ، جریمه اش می کنند . فرق هم نمی کند که قبول داشته باشد یا قبول نداشته باشد . وقتی قرارداد اجتماعی شد اینجوری است . احکام اجتماعی اسلام هم همین طور است . وقتی تبدیل شد به قرارداد اجتماعی و مردم پذیرفتند و تبدیل شدبه قانون ، مانند قانون اساسی و قوانین دیگر و اکثریت مردم آن را تأیید و تصویب کردند ( مستقیم یا غیر مستقیم و توسط نمایندگان خویش ) ، باید همه ی شهروندان آن را بپذیرند وگرنه کیفر های تعیین شده در قوانین را در باره ی او اعمال می کنند . زورهم هست . همه جای دنیا هم همین جوری است . قراردادهای اجتماعی ،بدون پشتوانه اجرایی قدرتمند ، قابل تحقق نیست .
امام حسین از مدینه می آید به مکه . در آنجا هم گفته های خود را تکرار می کند . امر به معروف را مطرح می کند و رسماً می گوید : " اللهم انک تعلم انّه لم یکن منّا منافسة فی سلطان و لا التماس شیئ من فضول الحطام ، و لکن لنردّ ( لنری ) المعالم من دینک و نظهر الإصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک" .
خدایا هر کس نداند تو گواهی و دل حسین و درون حسین را می دانی ، ما اصلاً برای رقابت در کسب قدرت تلاش نمی کنیم که ماحکومت کنیم . ما برای اینکه به جای یزید بنشینیم تلاش نمی کنیم . ما دنبال مطاع بودن و پیروی مردم از خویش ، نیستیم . ( حکومت دنیا اگر ارزش داشته باشد ، امیر المؤمنین نباید بگوید که مانند لنگه کفش کهنه ای است برای من ، یا مانند آبی که هنگام عطسه بز از بینی او خارج می شود ،یعنی این قدر کم ارزش است که مثل کفش وصله شده ای است . اینقدر تحقیر نمی کرد) . حکومت از منظر ائمه ی هدی هروقت مورد ارزش واقع می شود به این خاطر است که حق به وسیله او اجرا می شود .
علت خروج امام حسین (ع) از مکه ، این بود که حاکمان « توطئه قتل » او را مطرح کردند . بیان خود سیدالشهدا این است که ؛ « من تصمیم گرفته ام در مکه اقامت گزینم و برای همیشه بمانم ، اگر بدانم مردم مرا دوست دارند و به عنوان یک شهروند مرا می پذیرند و به سخنانم گوش می دهند و در حفظ امنیت من و خانواده ام یاری ام می کنند ، اما اگربخواهند مرا به خذلان بکشانند و به پستی دعوت کنند ، بازهم جای دیگری می روم که مقصودم برآورده شود » . ( فانی مستوطن هذا الحرم و مقیم فیه ابدا، ما رأیت اهله یحبونی و ینصرونی ، فاذا هم خذلونی ، استبدلت بهم غیرهم … / مقتل خوارزمی ۱/۱۹) .
در جواب محمد حنفیه ( برادرش ) که او را توصیه می کند ، می گوید : « من به مکه می روم که در آنجا امنیت داشته باشم . اگر در آنجا هم امنیت نداشتم ، به دره ها می روم یا درصحرا و بیابان زندگی می کنم تا ببینم چه پیش می آید » ( انی اقصد مکة ، فإن کانت بی امن ، اقمت بها و الا لحقت بالشعاب و الرمال ، حتی انظر ما یکون . / ینابیع المودة / ۴۰۲)
در مکه نیز تهدید به قتل می شود . با خبر می شود که گروهی را برای"ترور " او به مکه فرستاده اند . بنا بر این پس از چهار ماه و اندی از مکه نیز خارج می شود . هنگامی که می گویند : چرا از مکه خارج می شوی ؟ ( البته در آن موقع نامه ها و فرستادگان مردم کوفه آمده بودند . کوفیان گفتند تو بیا دررأس جامعه ی کوفه قرار بگیر ، ما حمایتت می کنیم . البته عده ای گفتند : « اینها پدر و برادر تو را نیز حمایت نکردند و به تو هم وفا نخواهند کرد » . او با احتساب همه ی این احتمالات حرکت کرد . البته با این دید که تنها جایی که احتمال حمایت وجود دارد ، کوفه ای است که اکثریت مردم و قبایل ساکن در آن ، از امام دعوت کرده و قول حمایت و حفظ امنیت او را داده اند . شاید این دفعه ، مردم کوفه راست بگویند ، در حالی که در هیچ جای دیگر ، این احتمال وجود ندارد .
یعنی با گزینش کوفه ، امکان کشته شدن و سالم ماندن ، هردو وجود دارد ولی در غیر کوفه ، خطر کشته شدن بیش از سالم ماندن است ، پس عاقلانه تر این است که به جایی برود که خطر کمتر باشد. ( البته استدلال امام (ع) برای رفتن، نامه های کوفیان و وعده های آنان نیست . بلکه می گوید « اگر یک وجب بیرون از حرم امن الهی کشته شوم ، برای من گواراتر است تا اینکه در درون حرم کشته شوم ، چرا که در این صورت ، حرم امن الهی به خاطر من مورد تعرض قرار نمی گیرد ( " والله لإن اقتل خارجا منها بشبر احبّ الیّ من ان اقتل داخلا منها بشبر . / تاریخ طبری ۳/ ۲۹۵ ). یعنی اگر مرا در این حریم امن بکشند ، دیگر کسی در این حرم ، احساس امنیت نمی کند و خواهند گفت که این حرم امن الهی نیست."
این نمایانگر آن است که چقدر دلش برای دین خدا می سوزد . حاضر است همه هستی اش را فدا کنداما ذره ای از دین را فدای خود و منافع خود نکند .
ج) خارج شدن از مکه و حرکت به سمت کوفه
"حفظ حریم امن الهی و کعبه، پرهیز از جنگ و جستجوی راه حل مسالمت آمیز از طریق گفتگو"
امام حسین قصد رفتن به کوفه را می کند ابتدا پسر عموی خودش را که اهل رازش بود و شوهر خواهرش بود به کوفه می فرستد و می گوید : تو به نیابت از من با این مردم صحبت کن . اگر مطمئناً بر روی حرفشان هستند، من بیایم وگر نه مزاحمشان نشوم . « مسلم » به کوفه رفت و در آنجا ( طبق نقل برخی کتب تاریخی ) هجده هزار نفر با او بیعت کردند. اما یک کودتا ، در فاصله ای کوتاه شکل می گیرد . فردی با نام امام حسین وارد« کوفه و دارالاماره » می شود این فرد « عبید الله بن زیاد » است . ابن زیاد وارد کوفه می شود واندک اندک ، جوّ کوفه را بر می گرداند . عده ای را با تطمیع، عده ای را با تهدید و عده ای را با تمهید ، از یاری حسین بن علی منصرف می کند . بعد هم تهدیدات رسمی را شروع می کند و بعد شروع به سرکوب و کشتار می کند . هانی و مسلم را نیز به شهادت می رسانند .
حسین بن علی (ع) به حسب ظاهر از کشته شدن هانی و مسلم، خبر ندارد. بنابراین طبق نوشته ی مسلم مبنی بر اینکه ؛ هجده هزار نفر با او بیعت کرده اند، امام (ع) راهی کوفه می شود . در راه در منزل « ثعلبیه» به او خبر می رسد که " هانی و مسلم کشته شده اند" . حضرت به خاطر انسانیت ، با افرادی که پیرامون او هستند شروع به صحبت کرده و می گوید: «کسانی که آماده ی این وضعیت نبوده اند، بروند » بعضی ها می روند . البته اینها نه به دلیل بی ایمانی ، بلکه به دلیل سستی ایمان است . بعضی می گویند : ما حوصله جنگ و خونریزی را نداریم بلکه می خواهیم دینمان را حفظ کنیم ، مانند کسانی که در جنگ صفین آمدند به حضرت علی (ع) گفتند : ما حوصله جنگ کردن نداریم ، ما را به جایی بفرست که حکومت شما را یاری کنیم و دینمان را حفظ کنیم و مؤمن باشیم .
بعد از اینکه حرکت می کنند در بین راه به سپاه برخورد می کنند. « سپاه حرّ » با آن شدت در مقابل حسین بن علی (ع) می ایستد ."حرّبن یزید ریاحی"در برابر پیشنهاد های امام (ع) می گوید : « کوفه ، مدینه و مکه نمی توانید بروید » . حضرت می گویند : « بگذارید به طرف مرز برویم » . می گوید : « نمی شود » . حضرت ناراحت می شوند و می گویند : « مادرت به عزایت بنشیند ، تو چه منطقی را می پذیری ؟» وقتی حضرت می گوید مادرت به عزایت بنشیند ، حرّ مراعات ادب می کند ( که همین امر ، او را در روز عاشورا نجات می دهد ) او جوابی به این مضمون می دهد: « من مادر شما را می شناسم ، فاطمه دختر رسول خدا است ، لذا نمی توانم جواب بدهم . اما اگر دیگری به من چنین جسارتی بکند ، من به سختی او را پاسخ می دادم . تو حسین هستی و نمی توانم جوابی بدهم ".
به گمان می رسد ، همین رعایت ادبی که کرد ، او را نجات داد . روز عاشورا آمد و استغفار کرد و حضرت نیز او را پذیرفت .
هنگامی که دو سپاه با هم مصاف می کنند نوبت نماز ظهر می رسد . حضرت به حرّ می گویند: «تو با سپاه خودت نماز می خوانی یا با ما ؟ » حرّ می گوید : « با شما » . او و لشکریان اش ، پشت سر امام (ع) نماز می خوانند. یعنی او را به عدالت قبول دارد ؟ ببینید چقدر جالب است ! بعد ازنماز ، حضرت خطبه ی نسبتا کوتاهی می خواند :
« ایها الناس ، ای مردم من آمده ام معذرت خواهی کنم ( این بیان عذر حسین است هم در پیشگاه خدا و هم در نزد مردم ، نزد مسلمانان که آمده اند بااو بجنگند ، چون آنها را مسلمان می داند ) من نیامدم به طرف کوفه مگر اینکه شما نامه نوشتید . بعد از نامه نگاری شما کوفیان آمده ام . فرستادگانی آمدند . افرادی گفتگو کردند . قول و قرارگرفتند . حامل این پیام بودند که ؛ به طرف کوفه بیائید . ما امام نداریم . یک سرپرست می خواهیم . لعلالله … شاید به وسیله تو که سرپرستی جامعه ی ما را به عهده گرفتی ، ما در مسیر حق قرار گیریم . اگر امروز روی عهد خودتان بایستید، من هستم . اگر می خواهید که من به شما اطمینان کنم ، عهد جدیدی ببندید یا میثاقی و یا همتی مبنی بر آنکه ما پایبند هستیم . در این صورت من به منطقه شما وارد می شوم . اگر عهد جدید ببندید وپایدار هم باشید من به شهر شما می آیم « و ان لم تفعلوا … » اگر از آمدن من به طرف شما بدتان می آید ، برمی گردم به همان جایی که آمدم . اصراری ندارم" .
چند منبع تاریخی ، این مسئله را نقل می کنند که امام این سخنان را بیان کرد که ؛ « شما گفتید بیائید من آمدم » . این را هم « بحار الأنوار » ، هم « ارشاد مفید » هم « الفتوح ابن اعثم کوفی » هم « مقتل خوارزمی » نقل کرده اند.
این اتفاق می افتد و هریک به مقر خویش باز می گردند . وقت نماز عصر می شود . باز هم سپاه حرّ ، به امام (ع) اقتدا می کند . پس از نماز عصر ، امام (ع) برای دومین بار می گویند : « اگر الان رأی شما عوض شده و دیگر نمی خواهید من به کوفه بیایم و حق ما را به رسمیت نمی شناسید ( کدام حق ؟ بیعتی که با مسلم کردید و دیگر به آن بیعت ملتزم نیستید و قبول ندارید) من برمی گردم به جایی که از آنجا به سوی شما آمدم » . این را هم " کامل ابن اثیر "هم " تاریخ طبری " ( اضافه بر اسناد فوق ) نقل کرده اند .
در دیدار با نماینده ی « عمربن سعد » ، امام (ع) پیشنهاد می کند که ازمرزهای حکومت یزید خارج شود تا از خونریزی بین مسلمانان جلوگیری شود . قرار بر این می شود که آن را به « عبید الله بن زیاد » بنویسند و منتظر تصمیم او بمانند . ابن زیاد ، در ابتدا می پذیرد و پس از رایزنی « شمربن ذی الجوشن » از پذیرش پیشنهاد امام (ع) منصرف می شود و دستور نبرد را می دهد .
باز روز عاشورا اول صبح هنوز جنگ شروع نشده بود . نیروها گارد گرفتند اما هنوز خونی ریخته نشده است . امام حسین (ع) می فرماید : ای مردم خیلی عجله نکنید . حتی اگر بخواهید مرابکشید ، وقت زیاد است تا اینکه آنچه حق شما بر من است را ادا کنم . من شما را موعظه می کنم . عذرمرا و دلیل آمدنم را برای آنکه چرا پیش شما آمدم بشنوید . اگر دیدید من راست می گویم وقبول کردید که دلیل من درست است ، اگر انصاف دادید که من راست می گویم ، به همین میزان درپیشگاه خدا سعادتمند خواهید بود . اگر الآن حق را فهمیدید و قبول کردید که عیب از خودتان بوده است، لازمه اش این است که رهایم کنید و از نبرد منصرف شوید . اگر عذر من را نمی پذیرید ( بعد آیه قرآن می خواند ) و اگر انصاف ندارید و نمی پذیرید ، اشکالی ندارد ، هر کاری دوست دارید بکنید . فرزندان رسول خدا را بکشید .اگر تصمیم گرفته اید بی انصافی کنیدو به اسارت ببرید خاندان او را ، این کار را بکنید . در بخشی از سخنانش نیز می گوید: « و ان کنتم لم قدمی کارهین ، فدعونی انصرف عنکم الی مأمنی من الأرض = اگر آمدن مرا خوش نمی دارید ، مرا رها کنید تا از شما روی گردانده و به سوی پناهگاه امنی در زمین بروم » یعنی ؛ من امنیت بیان ، امنیت مکان و امنیت کار و کوشش می خواهم . آیا اینها توقع بالایی است که امام حسین (ع) فرزند صاحب شریعت (ص) از مدعیان پیرو شریعت داشته باشد ؟! آیا این تقاضای گزافی است ؟!
نتیجه گیری :
1- ازاین گفته های حسین بن علی (ع) بر نمی آید که ایشان قصد درگیری با حکومت را داشته است . نمی خواسته که با شمشیر به جنگ یزید بن معاویه و طرفدارانش برود . حتی اگر آنها هم می خواستند درگیر شوند ، سعی بر صلح و آرامش داشته است.
2- امام به دنبال امنیت و البته آزادی در مورد امر به معروف و نهی از منکر بوده است . اما نه فقط امنیت جانی بلکه امنیتی که انسان بتواند همه حقوق خود را بگیرد . یعنی یک شهروند فعال باشد، نه فردی"ذلیل و خوار " . که می گوید : " هیهات منّا الذّلّة= انسان های پاک دامن ، ذلت را قبول نمی کنند و ما هم هرگز ، ذلت نمی پذیریم" .
3- می توان گفت که امام حسین فقط برای « شهادت » یا فقط برای تشکیل حکومت به مکه، کوفه و کربلا نرفت بلکه هدف والای او آگاهی بخشی به جامعه اسلامی آن زمان بود که در میان تزویر، ستمگری و سرکوب حکوت یزید گرفتار آمده بود، و البته در این راه حاضر بود جان خویش و یارانش را نیز فدا نماید و در نهایت نیز چنین کرد و نهضت عاشورا جاودانه تاریخ گردید . هم چنین می توان گفت اگر امام حسین (ع) بین « ذلت و مرگ با عزت » قرار بگیرد ، مرگ را انتخاب می کند . هرکس می خواهد مانند ایشان زندگی کند ، زندگی ذلیلانه را هیچ گاه قبول نمی کند .
4- می گوید : اگر شما من را نمی خواهید ، رهایم کنید ، چرا که من می خواهم با عزت زندگی کنم. حتی اگر خارج از مرزهای دیار اسلام باشد . شما هم بروید دنبال زندگی خودتان . نگذارید بین مسلمانان خونریزی شود .با عزت زندگی کردن نیز به این معنی است که ؛ حداقل بتوان با زبان و بیان ، از سیاست های ناروا ، اعلام برائت کند و از دین خدا و ارزش های آئین محمد(ص) دفاع کند .
5- بر طبق تحلیل و تحقیق فوق ، امام حسین (ع) برای دفاع از امنیت جانی و امنیت برای بیان حقایق و دفاع از حق، مخالفت با سیاست ها ی حکومت مدعی دیانت از مدینه خارج شده است و نه چیز دیگر . استقرار بیش از 4 ماه در مکه علامت این است که اگر تهدید به ترور آن هم در حرم امن الهی نمی شد، هم چنان تمایل داشت در کنار خانواده اش در شهر مکه زندگی عزت مندانه و روشنگرانه داشته باشد. این رویه تا پایان واقعه ی کربلا نیز ادامه پیدا کرد.
6- به نظر می رسد ؛اقدام امام ، صرفاً برای تشکیل حکومت یا شهادت و یا اقدام مسلحانه برای امر به معروف و نهی از منکر نبوده است . بلکه می توان با اطمینان زیاد گفت که « برای حفظ امنیت جانی و حقوقی در جهت تبیین حقیقت و نقد سیاست های حاکمیت و دستگاه یزید » اقدام به سفرهای مختلف از مدینه تا مسیر کوفه ، کرده است و البته از ابتدا تا انتها ، احتمال سخت گیری رقیب و تصمیم به شهادت ایشان را نیز می داده است .
7- تحقیقأ این شیوه به معنی خمودی و یا عافیت طلبی حسین نمی باشد. حسین (ع) خیلی شجاع است و از هیچ نبردی نمی هراسد ( مگر از ریخته شدن خون بی گناهان ) . ولی زندگی ذلیلانه را نمی پسندد. او اهل درگیری و نزاع مسلحانه هم نیست .
امید آن که تحقیق فوق به ثواب و حقیقت نزدیک تر باشد و سهم اندکی در تبیین نهضت و حرکت خداپسندانه و مردم مدارانه امام ایفا نموده باشد. خدایا ما را در تأسی به تفکر و مرام آزادمنشانه و حق طلبانه سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع) و یاران فداکارش موفق و پایدار بدار. آمین یا رب العالمین
|
- بازخوانی مانیفست و مرام بنیاد آزادی , رشد و آبادانی ایران ( باران )نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- هفت راهبرد خلاقیت و نوآوری درسازمان ها Creativity creativity & Innovation
- درسوگ فرزندان سرزمین خورشید / حمید رضا موحدی زاده
- مناظره 4 ساعته در دانشگاه فردوسی مشهد/مهدی فضائلی و حمیدرضا موحدی زاده
- مدل راهبردی " مدارا + تدبیر = صلح + توسعه"
- هدیه روز آخر خدمت / از 22 بهمن سال 1357 تا 22 بهمن سال 1387
- ارتباط بهره وری در سازمان و کیفیت زندگی کاری کارکنان
- مدل"مدارا و تدبیر" و سایت بنیاد مدارا و تدبیر ( متد ما )
- راهبرد " اصلاحات مدنی و پایدار " به قلم حمید رضا موحدی زاده ، مندرج در روزنامه بهار و سایت بنیاد باران خراسان رضوی ( ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ )
- راهکارهای اصلاح طلبان برای دستیابی به اجماع / به قلم حمیدرضا موحدی زاده
- دکتر محمد رضا عارف، نماد " علم، ادب و شایستگی "یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- " دکتر محمدرضا عارف، شاه کلید انتخابات حماسی24خردادسال1392 " نویسنده : حمیدرضا موحدی زاده
- چشم انداز/ امید به تغییر در جامعه ایران / نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- بیست و نهمین سالگرد شهادت شهید مجید رضا موحدی زاده را گرامی می داریم .
- " دولت یازدهم، در مسیر دشوار اعتدال و اصلاح " نویسنده : حمیدرضا موحدی زاده
- به بهانه 13 خرداد 1368 و رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران :
- "به بهانه سفر دکتر حسن روحانی به استان خراسان رضوی و مشهد" یادداشتی از : حمیدرضا موحدی زاده، فعال اجتماعی اصلاح طلب
- ضرورت انتقال " فرهنگ دفاع مقدس" به نسل جوان/ یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده*
- به نام آفریننده مهر مادری و شکوه پدری/ یادداشتی در سوگ پدر از حمیدرضا موحدی زاده
- انتشار کتاب دانشگاهی و کاربردی/ مدیریت سوانح و رابطه آن با توسعه و برنامه ریزی/ مؤلف: حمیدرضا موحدی زاده
- انتشار کتاب دانشگاهی و کاربردی/ نقش برنامه ریزی شهری در کاهش خسارت های ناشی از سوانح/ مؤلف: حمیدرضا موحدی زاده
- کنکاشی در موضوع ” اعتیاد و مواد مخدر " در استان خراسان شمالی ( بررسی علل، ریشه ها و راهکارهای عملی برای مواجهه با آن ) نویسنده و محقق: حمیدرضا موحدی زاده
- " 22 بهمن 1357، نقطه عطفی در تاریخ ایران " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- 2 اثر پژوهشی و کاربردی تحت عناوین "نقش برنامه ریزی شهری در پیش گیری از سوانح" و " رابطه توسعه و برنامه ریزی با سوانح"
- چشم انداز سال جدید 1394 را می توان با تکیه بر تحولات و روندها ی سال 1393، در 3 موقعیت زمانی و مکانی زیر به تصویر کشید.
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(2) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(7) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(7) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(6) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(5) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(4) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(3) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(2) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(2) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(1) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات(1) ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- رویکرد و عملکرد فرمانداری شهرستان قوچان در دولت اصلاحات ( سال های 1380 الی 1383) به روایت تصویر
- " سال 1394، نوید بخش مدارا، عقلانیت و تدبیر " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- بیم و امید در میانه راه دولت یازدهم و استراتژی خطوط موازی/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- " روز جهانی قدس، نماد همگرایی اسلام و ادیان ابراهیمی و توحیدی " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- ماراتن نفس گیر مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 1+5 به خط پایان خود نزدیک می شود./ نویسنده: حمید رضا موحدی زاده
- 54 سال مانند رعد و برق گذشت. 19440 روز سپری شد. عقربه ساعت را به عقب برگردانیم، در چنین روز و شبی قرعه به نام من آدمی افتاد
- او در هنگام شهادت تنها 21 سال داشت. در اوج جوانی و سرشار از شور زندگی و حتما با آرزوهای دور و نزدیک، این جهان را ترک کرد و در بهشت برین و جهان ابدیت قرار و آرام گرفت.
- سپاس از لطف بیکران پروردگار آفرینش که دوست داشتن مردم را شاهراه موفقیت و کسب رضایت خویش قرار داد.
- حمیدرضا موحدی زاده، در جمع ایثارگران ( تالار آئینه حرم مطهر رضوی ): نقش هاشمی رفسنجانی در فراز و نشیب های پر خطر و تلاطم های انقلاب، انکار ناپذیر است و او تاریخ زنده انقلاب شکوهمند اسلامی مان است.
- کارگاه آموزشی و جلسه پرسش و پاسخ شاخه جوانان و دانشجویان بنیاد امید ایرانیان استان خراسان رضوی به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله سید محمود طالقانی (ره) با عنوان
- 8 سال است که از وجود پر مهر مادری محروم شده ایم. نیروی عشق، وفاداری، فداکاری و عاطفه، چهارستون باشکوه نعمت بی بدیل شخصیت مادر را تشکیل می دهند/ یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- 35 سال از آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق می گذرد. دفاع جانانه و حماسی جوانان ایران زمین از انقلاب نوپای اسلامی، دین و میهن، قطعه ماندگار و زرینی از تاریخ این مرز و بوم شد/ یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- نوشته ای در تلگرام: امید است قدر و منزلت سرمایه های اجتماعی خود را بیشتر از گذشته بدانیم/ حمیدرضا موحدی زاده
- درود بر همه دوستان اهل مدارا و تدبیر و عزیزانی که قلب هایشان سرشار از نیروی ایمان، عشق و عزم انسانی نسبت به آرمان و سرنوشت مشترک همنوعان و نیازمندان می باشد.
- دیروز روز جهانی مدارا بود ... چقدر دنیای ما به آن نیاز دارد ...دنیای که هر روز صدها نفر در گوشه گوشه اش به دلیل نبود مدارا کشته می شوند ، آواره می شوند ... در اعلامیه ی جهانی مدارا چنین آمده است:
- انتخابات مجلس دهم، تکمیل چرخه پیروزی مردم/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، مدرس دانشگاه و فعال اصلاح طلب در استان خراسان رضوی
- راهبرد اقناع افکار عمومی برای مشارکت گسترده در انتخابات 7 اسفند 1394 ( مجلس دهم شورای اسلامی و مجلس پنجم خبرگان رهبری ) نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- " امید به بازگشت ثبات، بهبود اقتصادی و صلح در سال ۱۳۹۵ "/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- " چالش اصلاح طلبی و اصول گرایی در مشهد، پایتخت معنوی ایران-1 " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- امیدوارم پیروزی و سربلندی از آن شما مردم رشید و قهرمان تربت حیدریه باشد و در پایان روز؛ پرچم و شهد افتخار و ظفر را در آغوش بگیرید و خستگی روزهای دشوار و نفس گیر رقابت و تبلیغات انتخاباتی از تن شریفتان بیرون رفته و فکر و اندیشه تان، پویاتر از گذشته ..
- " دوست داشتن " همدیگر از سر اخلاص، بی ریایی و وفا، زمانی پایدار و ارزشمند می باشد که ... :یادداشتی در تلگرام گروه "مدارا و تدبیر" از حمیدرضا موحدی زاده
- یادداشتی کوتاه در بزرگداشت ۲۴ خرداد سال ۱۳۹۲ و سومین سالگشت دولت تدبیر و امید روحانی/ حمیدرضا موحدی زاده
- شرافت، عزت نفس و اعتبار انسان به چه عواملی وابسته است؟ یادداشتی کوتاه از حمیدرضا موحدی زاده
- آیا غیر از توافق بین المللی برجام راهبرد دیگری وجود داشت؟ به مناسبت اولین سال گشت توافق هسته ای ایران و جهان/ یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- از آن جا که در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما خدمت به خلق خدا، عبادت محسوب می شود، تجربیات و آن چه را که در این 55 سال کسب نموده ام، با کمال افتخار و تمایل در مسیر رشد، تعالی و پیشرفت خانواده، جامعه و کشورم قرار دهم.
- به مناسیت هفته دولت/ دولت یازدهم بازدارنده، دولت دوازدهم پیش برنده/ یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- خالق عالم و آدم، ما را از عدم و نیستی به عالم وجود و هستی آورده است و با نیروی خرد و دانش، آدمی را سرور موجودات جهان قرار داده و به سایر موجودات عالم، برتری و فضیلت بخشیده است.
- به مناسبت هفته دولت و خدمت / سنجش قدرت بازدارندگی و پیش برندگی "دولت تدبیر و امید" نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال اصلاح طلب
- موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب در جمع اصلاح طلبان، اعتدال خواهان و اصول گرایان مشهد: مهم ترین نیاز جامعه امروز ما، مدارا و تحمل همدیگر در عرصه های فرهنگی و اجتماعی می باشد.
- "دل تنگ مهربانی های پدر"نویسنده:حمیدرضا موحدی زاده/ به مناسبت پنجم آبان ماه سال 1393 و دومین سالگرد رحلت مرحوم "حاج محمود موحدی زاده"
- انتخابات ریاست جمهوری 2016 ایالات متحده امریکا و درس هایی که می توان از آن آموخت/ یاداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- "سلمان فارسی، نمادی از ایمان آگاهانه و مدیریت پویای ایرانی" نویسنده و محقق: حمیدرضا موحدی زاده *
- به نام خداوند و آفریننده "مدارا و مروت" * چرا شعار "مدارا و مروت" را برای خود انتخاب کرده ایم ؟! نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- یادداشت "ملتی که کتاب نمی خواند و مطالعه نمی کند، باید تمام تاریخ را تجربه کند!" نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- فیدل کاسترو "انقلابی عدالت خواه" یا "دیکتاتور خودخواه" ؟ یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- در بزرگداشت و نکوداشت مرد " تدبیر، ایمان و اخلاق " در استان خراسان بزرگ، "مهندس حسین امینی"، یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- به چه دلیل حکیم ابوالقاسم فردوسی راه خشنودی خداوند و خوشبختی و سعادت انسان را در "خردمندی" و " راستی" می داند؟ یادداشتی از، حمیدرضا موحدی زاده
- "دانشگاه، مدافع آزادی و اتاق فکر توسعه" در بزرگداشت 16 آذر و روز دانشجو/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- حق و تحقق عینی آن آموختنی و یادگرفتنی است! بسیار شنیده ایم که آیا حق دادنی است، یا گرفتنی است؟!/ یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ بخش اول/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ بخش دوم/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ بخش دوم/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/بخش دوم/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/بخش دوم/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- "فقر از در وارد شود، ایمان از پنجره خارج می شود!" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- "مشهد و پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2017" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده، به مناسبت آغاز سال جدید میلادی 2017
- "امیرکبیر پایه گذار اصلاحات در نظام اداری و سیاسی ایران" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- "مردی که در مظلومیت امیرکبیر ایران گریست!" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده/ به مناسبت درگذشت نابهنگام و در سوگ آیت الله هاشمی رفسنجانی
- درگوش تاریخ خواهد ماند!" اوباما رفت و ترامپ آمد!/ یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- " انقلاب 1357 و سرنوشت آرمان های آن! " به مناسبت بزرگداشت سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- "جوانمردی، مرام و معرفت، گوهر کمیاب زندگی" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- "ماده 108 منشور حقوق شهروندی و حق دانش آموزان"، سخنرانی حمیدرضا موحدی زاده در جمع تشکل های فرهنگی استان خراسان رضوی با حضور دکتر دانش آشتیانی، وزیر آموزش و پرورش
- "ماده 108 منشور حقوق شهروندی و حق دانش آموزان"، سخنرانی حمیدرضا موحدی زاده در جمع تشکل های فرهنگی استان خراسان رضوی با حضور دکتر دانش آشتیانی، وزیر آموزش و پرورش
- "شهرستان قوچان، پیشتاز در هم گرایی و وفاق" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- به نام خالق انسان و انسانیت "ادب مرد به ز دولت اوست" یادداشتی از: حمیدرضا موحدی زاده
- به نام خالق مودت و دوستی "ضرورت همگرایی ملی و بهبود اجتماعی" نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- به نام خالق بهارآفرین"بهبود اقتصاد،محیط زیست ومشق سرنوشت!"در سال 1396/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- "ضرورت نقش آفرینی شهروندان در انتخابات 29 اردیبهشت 1396" نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، اصلاح طلب و پژوهشگر مسائل و مدیریت شهری
- " ساز و کار ایجاد انسجام اجتماعی و نظام شورایی " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده عضو منتخب شورای شهر مشهد و شورای اصلاح طلبان خراسان رضوی
- حمیدرضا موحدی زاده نائب رئیس شورای شهر مشهد در دومین جلسه صحن علنی شورا، نطق پیش از دستور خود را قرائت کرد .
- نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: نباید شرایطی را ناخواسته رقم بزنیم که مردم عزیز ما و مخصوصا نسل جوان کشور از اصلاح امور جامعه، کشور و رفع مشکلاتشان ناامید شوند.
- نایب رییس شورای اسلامی شهر مشهد مقدس مطرح کرد؛ تقویت نظام شورایی، کلید گشایش توسعه شهرها
- سال 1398 سال نوعدوستی، انعطاف و گشایش در مدیریت شهری نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- 1399، سال بازگشت اعتماد عمومی و دیپلماسی شهری/ نویسنده: حمیدرضا موحدیزاده، نایبرئیس شورای اسلامی شهر مشهد
- ۹۹، سال بازگشت اعتماد عمومی و دیپلماسی شهری/ نویسنده: حمیدرضا موحدیزاده، نایبرئیس شورای اسلامی شهر مشهد