گزارش تحلیلی سلام نو/ انتخابات مجلس؛ فرصتی استثنائی برای اصلاحطلبان |
شرایط به مانند آن است که اصلاحطلبان در مقابل دروازه خالی قرار دارند و فقط کافیست با ضربهای آرام توپ را به گل بفرستند، اما اصولگرایان نیز بیکار نخواهند نشست و هرچه داشته باشند را به کار میبندند تا بتوانند توپ را از دروازه خود دور کنند و بازی مجلس را به رقیب واگذار نکنند.
سرویس سیاسی-مهدی جعفری: فضای پراتفاق سیاست ایران مملو از وقایع به هم پیوستهای است که هر کدام میتوانند نقش موثری در زندگی تک تک افراد جامعه داشته باشند. ریاست جمهوری بیش از آنکه به خاطر اختیارات و تاثیرش در ساختار سیاسی ایران حائز اهمیت باشد، از آن جهت مورد توجه است که کسی که به ریاست جمهوری میرسد به نوعی نماد کشورمان تبدیل میشود. اما در عمل اگر دقیق بنگریم درخواهیم یافت که اختیارات و تاثیرگذاری مجلس شورای اسلامی در زندگی آحاد جامعه چیزی کم از ریاست جمهوری ندارد.
طبیعتا هر شهروند ایرانی که زیرکانه به مسائل جاری نگاه کند، متوجه اهمیت مساله انتخابات مجلس آتی خواهد بود. در حال حاضر هرچند قوه مجریه با رای مردم از جناح بدسابقه اصولگرا گرفته شده اما هنوز صداهایی متفاوت از مطالبات اساسی مردم از مجلس شنیده میشود. به واسطه شرایط سیاسی خاص سال 90 و عدم حضور اصلاحطلبان و مشارکت نه چندان بالای مردم در انتخابات پیشین مجلس، ترکیبی که امروز کارت ورود به بهارستان را دارد چندان پایگاه اجتماعی محکمی ندارد و به همین جهت است که ندایی که از بهارستان شنیده میشود، چندان با خواستههای اصلی مردم تطابق ندارد.
برگهای برنده اصلاحطلبان برای انتخابات آتی مجلس انتخابات آتی مجلس به نوعی متفاوت از چند دوره گذشته خواهد بود. به نظر میرسد که اصلاحطلبان با عزمی جدی در این انتخابات شرکت خواهند کرد و در این میان عواملی چون موارد زیر نیز به موفقیت آنان کمک خواهد کرد: 1-افت شدید پایگاه اجتماعی اصولگرایان:طی8سال گذشته که دولت و مجلس کاملا در اختیار اصولگرایان بود، با توجه به سابقه ناموفقی که در کشورداری از خود به جای گذاشتند، اکثریت جامعه از آنان گریزان شده است. این مساله در انتخابات ریاست جمهوری پیشین نیز کاملا هویدا بود. حتی محمدرضا باهنر نیز در سخنرانی اخیر خود به این نکته اشاره کرده که یکی از عوامل رایآوری روحانی در انتخابات پیشین، تلاش مردم برای جلوگیری از پیروزی کاندیداهای اصولگرا بوده است. عملا عملکرد 8 سال گذشته اصولگرایان، حداقل تا چند سال آینده یک عامل قوی برای کاهش رای آنان در انتخابات گوناگون خواهد بود. همچنین عملکرد افراطی برخی از اصولگرایان در مجلس نیز باعث کاهش بیشتر آرای آنها در انتخابات آتی مجلس و عزم بیشتر اقشار مختلف جامعه برای رای دادن به اصلاحطلبان خواهد شد. طبیعتا در این شرایط بخش زیادی از این رای کاسته شده، به سبد اصلاحطلبان ریخته خواهد شد. 2- احیای اعتماد به نفس حامیان اصلاحات: با وجود آنکه فضای سیاسی کشور و خصوصا حال و هوای حامیان اصلاحطلبان پس از پیروزی روحانی تغییر کرد و نفس تازهای به بدن جمعی آنها دمیده شد، به نظر میرسد که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان با پیروزی در انتخابات اخیر، اعتماد به نفس دو چندانی پیدا کرده است. پیش از این همواره یکی از عوامل موثر بر شکست یا پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات، میزان مشارکت هواداران آنها و به نوعی مقدار موفقیت اصلاحات در به پای صندوق رای کشاندن حامیانش بود. با گذشت از تجربه 24 خرداد، اقناع حامیان اصلاحات امری سهلالوصولتر به نظر میرسد. به صورت کلی میتوان وجود رابطه مستقیم بین میزان توفیق اصلاحطلبان و میزان مشارکت مردم در انتخابات را یک سنت سیاسی در فضای کشور دانست. 3- گردش آراء خاموش به سمت اصلاحطلبان:همواره در ادوار مختلف انتخابات، بخشی از آرایی که به صندوقها ریخته میشد نه با نیت پیروزی یک جناح خاص، بلکه با هدف صرف شرکت در انتخابات به صندوق ریخته میشد. از آنجاییکه این قشر از رایدهندگان اغلب بصورت حرفهای سیاست را دنبال نمیکنند، متاثر از تبلیغات برخی مراکز خاص رایشان به سمت اصولگرایان ریخته میشد. این امر در انتخابات سال 84 و 88 نیز به وضوح در تشکیل بخش اعظمی از رای کاندیدای اصولگرایان یعنی محمود احمدینژاد مشاهده شد. اما شاید این هنر حسن روحانی بود که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر بخش عمدهای از آرای معروف به خاموش به سبد اصلاحطلبان ریخته شد. به نظر میرسد که در انتخابات آتی مجلس نیز تاثیر این چرخش آراء خاموش به سمت اصلاحطلبان را حداقل در شهرهای بزرگ مجددا مشاهده کنیم. 4- تقویت جایگاه خاتمی و هاشمی: برگ برنده دیگر اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات آتی مجلس نیز وجود شخصیتهای محبوبی چون حجتالاسلام سید محمد خاتمی و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در جناحشان است. انتخابات 24 خرداد هر چه بود باعث شد که در نهایت به محبوبیت این روسای جمهور سابق افزوده شود. حال اصلاحطلبان با داشتن این دو سرمایه سیاسی میتوانند با صرف استفاده از تصویر آنها در بالای لیست انتخاباتیشان حجم قابل توجهی از آرا را به دست آورند. گفتنیست که وجود همین مساله نیز یکی از عواملی خواهد بود که از تشتت نیروهای اصلاحطلب در آن زمان جلوگیری خواهد کرد و آنها را به سمت اجماع راحتتر سوق خواهد داد. شرایط به مانند آن است که اصلاحطلبان در مقابل دروازه خالی قرار دارند و فقط کافیست با ضربهای آرام توپ را به گل بفرستند، اما اصولگرایان نیز بیکار نخواهند نشست و هرچه داشته باشند را به کار میبندند تا بتوانند توپ را از دروازه خود دور کنند و بازی مجلس را به رقیب واگذار نکنند. سخنی بااصولگرایان
درحالت کلی درکشورهای اسلامی درحال گذاربه دمکراسی مثل ترکیه،لبنان،مالزی،اندونزی و...2جریان عمده سیاسی وجوددارد:1-اصولگرایان2-اصلاح طلبان.
اصولگرایان شامل عناوین مختلفی مثل محافظه کاران،راست گرایان،اقتدارگرایان،سنت طلبان وتعدادقلیلی نیزبنیادگرایان(اصولگرانما) هستند.
اصلاح طلبان شامل عناوینی مثل دمکراسی خواهان،نواندیشان،روشنفکران،تجددطلبان،ملی گراها،تغییرطلبان وچپ گرایان هستند.
اصولگرایان خواستاردخالت بیشتردولت دراقتصادوامورزندگی مردم(مثل گشت ارشادونوع پوشش مردم) هستند،آنهامحدودیت درآزادیهای سیاسی واجتماعی وبین المللی راطلب می کنندودین ومدرنیته راتقابل هم می دانند.
اصلاح طلبان خواستارکاهش دخالت دولت دراقتصادوامورزندگی مردم هستند،آنهاآزادیهای سیاسی واجتماعی راحق مردم می دانندومصمم به همزیستی دین ومدرنیته هستند. درایران همه جریان های سیاسی ازسرمایه های نظام هستند اما گروه کوچکی از هر دو جریان تندرو و افراطی بوده وبرای کشورهزینه ایجاد می کنند. تندروهای جریان اصلاح طلب عمدتاً دوگروه هستند. یا نگاه انقلابی، تغییرات سریع درسیاست ها را می طلبند و یا طرفدار تحریم انتخابات یا قهر از سیاست هستند، در دوره دولت اصلاحات شعار عبور از خاتمی را می دادند ولی چون اصلاح طلبان به آنها میدان مانور نمی دادند اغلب آنها پس از بحث و گفتگو معتدل تر شدند و حکمیت آقایان هاشمی، حسن خمینی، ناطق نوری، خاتمی و عارف راپذیرفته اند.
تندروهای جریان اصولگرا به دوگروه تقسیم می شوند1-بشدت محافظه کارندوهیچگونه تغییری رادرسیاستهاقبول ندارند2-میخواهندبازوروفشار اهداف انحصاری خودراپیش ببرند.
متاسفانه دربرخی نهادهامثل مجلس،صداوسیما،دستگاه قضایی،شورای نگهبان ونهادهای امنیتی رخنه کردندوبرای حفظ منافع خودازقدرت سوءاستفاده وجریانهای دیگرراحذف می کنند.برخی ازاصولگرایان رای مردم رازینتی می دانندواعتقادبه انتخابات آزادندارند.مجلس نهم یکی ازنهادهایی است که درنتیجه ردصلاحیت گسترده کاندیداهای اصلاح طلب واصولگرایان میانه رو(اعتقادبه تغییرات جزئی)شکل گرفت وهمانطورکه ملاحظه می شودتندروهای آن مجلس بدون استدلال کارشناسی درمقابل دولت اعتدالی می ایستندومیخواهنددولت رازمین گیرکنند.
ابزارتندروها،کاسبی سیاسی ازبرخی واژهای مبهم مثل فتنه گری،انحرافی،ضدنظام،ضداسلام و...است تابدین ترتیب رقبای سیاسی خودراحذف نمایندوقدرت انحصاری خودراحفظ کنند،بعبارتی طیف افراطی اصولگرایان که دراقلیت هستندازواژه هابعنوان ابزارکسب وکارسیاسی استفاده می کنند.ناگفته نماندخلاءقانونی ناشی ازعدم تعریف قانونی این واژه هابه اصولگرایان تندروکمک می کندتادرفضای ابهام،به میل خودواژه هاراتفسیرکنندو به هراقدامی حتی فعالیتهای خودسری مثل حادثه22بهمن 1391قم وحمله به شخصیتها و...دست بزنند.
خردگرایان واعتدالیون دربرخوردباافراطیون نهایت سعه صدروتدبیررابخرج دهند.
راهکارتقویت عقلانیت وکاهش افراط گری درجریان اصولگرا
1- اتحادواجماع همه نیروهای ترقی خواه ونخبگان اصولگراوهمکاری بانخبگان مستقل واصلاح طلب براساس منافع ملی یعنی ریشه کنی فقر،لغوتحریمها،ثبات سیاسی واتحادملی.
2- حمایت ازاستفاده ازظرفیتهای بجای مانده قانون اساسی مثل اصل59مبنی بربرگزاری رفراندم درمسائل ملی که باعث انسجام ملی می شود.
به نظرمی رسد در دو زمینه اترژی هسته ای و اتفاقات 88 نیاز به رفراندم باشد.
3- جدیت برای ورودبه انتخابات مجلس دهم جهت تقویت بدنه کارشناسی وعقلانیت در مجلس بعدی .
انفعال خردگرایان باعث تقویت تندروهامی شود. باید رضایت توده های مردم راجلب کرد تا تندروها از احساسات توده های جامعه سوءاستفاده نکنند. نیروهای اعتدالی اصلاح طلب واصولگرابرای تصاحب حداقل80کرسی مجلس دهم برنامه ریزی کنندتااقلیت قوی بابدنه کارشناسی توانادرمجلس دهم تشکیل دهند.
4- ترتیب دادن مناظره وبحث وگفتگوباطیف های مختلف جهت تمرین دمکراسی وبالابردن آستانه تحمل.
5- اصلاح قوانین بخصوص قانون انتخابات(برگزاری انتخابات الکترونیکی)،استفاده ازنخبگان همه جریانهادرمدیریت صداوسیما،دستگاه قضایی وشورای نگهبان،علنی کردن مذاکرات شورای نگهبان،تعریف جرم سیاسی و...
6- متشکل سازی جریان اصولگراباحکمیت آقایان ناطق نوری،کاظم جلالی،مطهری،ولایتی،علی لاریجانی،قالیباف ومحسن رضایی برای انسجام بخشی به سیاستگذاریهای این جریان.
دوستان اصولگرا نیاز به جذب یا تربیت نیروهای معتدل و خردگرای بیشتری دارند البته اصلاح طلبان نیز باید مراقب تندروها باشند، کشورتوان تحمل ماجراجویی از جانب هیچ جریانی را ندارد.
7- طیف اصولگرایان حامی آیت ا...مصباح یزدی وآقای احمدی نژادنیزبایددرصحنه سیاسی حضورداشته باشندوشرایط برابرقانونی برای همه جریانهافراهم شود.
حذف یاانفعال یاانزوای هیچ گروهی به نفع نظام نیست.
8- قوانین دستگاههای نظارتی طوری اصلاح شودکه هیچ گروهی نتواندازرانت های سیاسی واقتصادی حکومت استفاده کند.ردصلاحیتهادرانتخابات رانت سیاسی واقتصادی ایجادمی کندوباحذف نیروهای کارآمدبه افراطیون میدان می دهد
اما تاکتیکی که اصولگرایان اتخاذ کردهاند این است که در وهله اول با تبلیغات رسانهای توقعات حامیان اصلاحطلبان را از دولت افزایش دهد و سپس با یادآوری عدم تحقق آنها اصلاح طلبان را از دولت ناامید کند.
سرویس سیاسی-مهدی جعفری: در بخش پیشین این نوشتار، به اهمیت انتخابات مجلس برای گروههای سیاسی ایران و برگهای برندهای که در اختیار اصلاحطلبان است پرداخته شد. طبیعتا در مقابل این امتیازاتی که اصلاحات در اختیار دارد، جریان مقابل نیز به آسانی بازی را به آنها واگذار نخواهد کرد. در ادامه به برخی از تاکتیکهای سیاسی اصولگرایان در این حوزه پرداخته خواهد شد.
تاکتیکهای اصولگرایان برای مقابله با توجه به برگهای برندهای که در حال حاضر در اختیار اصلاحطلبان است و موضع آنها را برای انتخابات آتی مجلس تقویت میکند، اصولگرایان نیز سعی میکنند که برای خنثیسازی هرکدام از نقاط قوت اصلاحطلبان، طرحی را پیشه کنند. در ادامه به برخی از این تاکتیکها اشاره میشود: جدا کردن دولت از اصلاحات اصولگرایان و اقتدارگرایان از همان آغاز کار دولت اعتدال این تاکتیک را به کار گرفتند. حسین شریعتمداری سردمدار جنگ روانی مطبوعات اصولگرایی چند روز پس از پیروزی حسن روحانی سعی کرد وی را از اساس اصولگرا معرفی کند. وی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «گفتمان اصولگرایی پیروز شده است. واقعیتی که برای دشمنان بیرونی، اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات تلخ و ناگوار بود تا آنجا که هیچیک از آنها نتوانستند ناخشنودی آمیخته به عصبانیت خود را از مواضع دکترروحانی پنهان کنند.» این در حالی بود که شریعتمداری دو روز قبل از انتخابات 24 خرداد در یادداشتی از کاندیداهای اصولگرا خواسته بود که سریعا به اجماع برسند و خطاب به آنها در خصوص حسن روحانی نوشته بود: «آیا نمیبینید که وطنفروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در باشگاه مدعیان اصلاحات کباده میکشند و نامزد آنها به حضور و حمایت این عده که در فتنه 88 آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند و از جرج سوروس صهیونیست، تیموتی اش، مایکل لدین و... دستورالعمل میگرفتند، افتخار هم میکند؟!» همین تاکتیک تا مدتی هم پیگیری شد و اصولگرایان با وجود آنکه تا قبل از اعلام نتایج به شدت به حسن روحانی حمله میکردند، با تمام قوا تلاش میکردند که در یک وارونه نمایی، روحانی را اصولگرا معرفی کنند. حتی بعضی از این رسانهها سابقه عضویت حسن روحانی در جامعه روحانیت مبارز را بهانهای کردند و وی را کاندید اصولگرایان معرفی کردند! البته این تاکتیک به قدری دچار ضعف گفتمانی بود که امکان پیگیریاش وجود نداشت. اصولگرایان از تلاش برای جداکردن دولت و اصلاحات نگذشتند و اخیرا هم در شانتاژهای رسانهای خود در قالب جدیدی به این قضیه میپردازند. به طور مثال اخیرا خبرگزاری فارس در گزارشی تاکید کرده که حسن روحانی «کاندیدای اجارهای اصلاحطلبان» بود و آنها به زودی از آن عبور کرده و وی را مورد حمله قرار خواهند داد. اصولگرایان سعی دارند که از هر بهانهای برای ایجاد اختلاف بین حسن روحانی و دیگر اصلاحطلبان استفاده کنند و در این میان بازوی رسانهای آنها هم در این تاکتیک وظایف خاصی را بر عهده دارد. فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد گذشته عملکرد دولت و مجلس اصولگرا طی ۸ سال گذشته، به نحوی بود که تا حد زیادی پایگاه اجتماعی آنها را تضعیف کرد. اما آثار عملکرد نادرست و ضعیف آنان طی این ۸ سال نه فقط به مواردی که تاکنون طرح شدهاند محدود نمیشود، بلکه هر چه به پیش میرویم خصوصا با افشای فسادهای اقتصادی نزدیکان آنان، افرادی بیشتری از حمایت از اصولگرایان دست بردارند. اصولگرایان نمیتوانند گذشته را پاک کنند و یا حتی نمیتوانند توجیهی نسبت به برخی از اقدامات اسفبارشان مانند تخلف ۳هزار میلیاردی یا بدهی ۸ هزار میلیاردی بابک زنجانی به بیتالمال و... انجام دهند. به نظر میرسد تاکتیکی که آنها برای مقابله با آسیبهای سیاسی این گونه موارد به خودشان اتخاذ کردهاند«فرافکنی» است. فرافکنی نه صرفا یک شعار، بلکه یک روش مرسوم سیاسی برای فرار از پاسخگویی است. آنها در برخی موارد فرافکنی را ضمن فرار به جلو به کار میبندند. طبیعتا علاوه بر تخلفات مالی گسترده در زمان دولت اصولگرای احمدینژاد، بلکه تصمیمات نادرست آن دولت نیز کارنامه سیاهی را برای اصولگرایان ایجاد کرده است. اصولگرایان سعی دارند تا با فرافکنی هرچند روز یک بار موضوعی را طرح کنند تا فضای سیاسی کشور آرام نباشد. آنها میدانند که در صورت رسیدن فضای سیاسی ایران به آرامش، قطعا با دقت بیشتری به کارنامه 8 ساله اصولگرایان پرداخته خواهد شد. همچنین آنها برای فرار از پاسخگویی سعی میکنند که اتهامات هرچند واهی را بصورت متقابل مطرح کنند. مثلا چندی پیش اصولگرایان سعی کردند تا بابک زنجانی را برآمده از اصلاحات و جریان اعتدال و سازندگی معرفی کنند! یا به طور مثال چندی پیش علیرضا زاکانی در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفته بود که «متاسفانه اساس فساد سازمانیافته در دوره حاکمیت و مدیریت تفکر و عناصر کارگزاران در این کشور شکل گرفته است گرچه خود کارگزاران رسماً سال ۷۵ به بعد شکل گرفت اما فساد همینطور هم ادامه پیدا کرد. در حقیقت این جریان و همراهان دوم خردادی آنها مبارزه با فساد را پیشه نکردند و هیچ نمونه و الگویی در این زمینه ندارند.» البته در این رابطه محمد هاشمی، عضو شورای مرکزی کارگزاران و برادر آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به «سلام نو» گفت: « اما تاکنون بیش از 200 میلیارد دلار فساد مالی در دولت اصولگرایان گزارش شده است که از کل بودجه دولت سازندگی هم بیشتر است. البته این فقط به پروندههای فساد مالی مربوط میشود که تاکنون رو شدهاند. مشخص نیست که با گذشت زمان و طرح شدن پروندههای دیگر این عدد مربوط به فساد دولت اصولگرای احمدینژاد به چه مقدار خواهد رسید.» وی در ادامه گفت: «با توجه به اینکه بیش از 20 الی 30 درصد بودجه دولت اصولگرایان در فسادهای مالی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، بنابراین اصولگرایان راهی جز این ندارند که فرافکنی کنند.» ناکارآمد جلوه دادن روحانی در تحقق مطالبات اصلاحطلبان اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری پیشین به وضوح در میان بدنه تشکیلاتی خود اظهار کرده بودند که از 24 خرداد صرفا ایجاد فضای تحرک سیاسی را میخواهند. جریان اصلاحات هیچگاه قصد نکرد که با هدف گرفتن منصب ریاست جمهوری یا به قدرت رساندن نیروهای خود در وزارتخانهها در انتخابات شرکت کند. هدف لازم و کافی اصلاحطلبان این بود که با حمایت سیاسی، رسانهای و تشکیلاتی خود فردی را به قدرت برسانند که به تبع آن فضای بازتری برای فعالیت سیاسی و اجتماعی ایجاد شود که همین اتفاق نیز افتاد و حتی در برخی موارد اصلاحات چیزی بیش از اهدافش را به دست آورد. اما تاکتیکی که اصولگرایان اتخاذ کردهاند این است که در وهله اول با تبلیغات رسانهای، بصورت تدریجی توقع حامیان اصلاح طلبان را از دولت افزایش دهد و سپس با یادآوری عدم تحقق آنها، اصلاح طلبان را از دولت ناامید کند. نتیجه متعاقب این مساله این است که امیدی که حامیان اصلاحات با پیروزی در انتخابات به دست آوردهاند به یاس تبدیل خواهد شد که این میتواند زمینه توفیق اصولگرایان در انتخابات آتی مجلس باشد. در این زمینه لازم است که فعالین اصلاحطلب و حامیان آنها با حفظ واقعبینی خود به اهداف اولیهشان از 24 خرداد بازگردند و اجازه ندهند که رسانههای اصولگرا با شانتاژهای خبری در میان دولت و اصلاحات یاس و ناامیدی ایجاد کنند. بازپسگیری آراء خاموش یکی از ابعاد مهم شکست اصولگرایان در انتخابات پیشین که کمتر به آن پرداخته شده، از دست دادن آراء خاموشی بود که به صورت سنتی به سبد اصولگرایان ریخته میشد. این جنس رای که معمولا از روستاها و شهرهای کوچک به صندوقها ریخته میشود، عموما تاثیر زیادی را از رسانههایی چون صداوسیما و تبلیغات خاص میگیرد. اما در انتخابات پیشین اکثریت رای روستاها نیز به حسن روحانی داده شد و باعث شد که اقتدارگرایان از این بابت احساس خطر جدی کنند. از همین رو برخی از اقدامات را جهت ریختن این آرا از دولت اعتدال برنامهریزی کردند. اقدامات مشکوک برخی از مدیران بازمانده از دولت احمدینژاد در اجرای طرح سبد کالا که منجر به یک مدیریت تایید نشده در این طرح شد، از جمله این موارد بود. برخی معتقد بودند که محافل افراطی اصولگرا از این زاویه سعی دارند که دولت روحانی را در نزد تودههای خاموش تخریب کنند. این اقدامات نه بصورت پروژههای بزرگ بلکه طی یک سری ریزپروژه صورت میگیرند که به افزایش میزان نارضایتی عمومی از دولت منتج شوند. مثلا افزایش قیمت عوارضی در یکی از اتوبانهای اطراف تهران از 1000 تومان به 2500 تومان از جمله این موارد بود که باعث نارضایتی مردم شده بود و در نهایت مشخص شد که مدیر مربوطه با چه انگیزهای و به خاطر توصیه چه کسانی این اقدام ناصواب را انجام داده بود. در این زمینه میتوان به فعالیت جدی صداوسیما نیز اشاره کرد. رسانه ملی در 8 سال گذشته هر آنچه دولت احمدینژاد انجام میداد را با ظاهری زیبا به جامعه عرضه میکرد. اما اکنون گویی منتظر است تا کوچکترین حاشیهای در اطراف کار مسئولین دولتی جدید پیدا شود تا بر روی آن گزارشها و برنامههای مفصلی بسازد. این اقدامات را میتوان در راستای هدف اصولگرایان برای بازپسگیری آراء خاموش از اصلاحطلبان تفسیر کرد. زمینهسازی برای رد صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب اصلاحطلبان در انتخابات گذشته نشان دادند که به ساختارهای قانونی از جمله نظارت استصوابی تن میدهند. در این زمینه میتوان به رویکرد تساهلگرانه آیتالله هاشمی پس از عدم تایید صلاحیتش اشاره کرد. اما اصولگرایان سعی دارند تا با بازپروری پروژه فتنه سازی و برچسب زدن به اصلاحطلبان با روشهای گوناگون، شرایطی را ایجاد کنند که تعداد بیشتری از کاندیداهای اصلاحطلبان در انتخابات مجلس رد صلاحیت شوند. در این زمینه میتوان به تلاش جبهه پایداری برای گرفتن فرمانداریها(از ارکان مهم در روند تایید صلاحیت کاندیداها) و نزدیک شدنش به آیتالله جنتی نیز اشاره کرد. اما نقطه قوت جدی اصلاحطلبان نیز این است که شخصیتهایی چون خاتمی و هاشمی پس از 24 خرداد به سطحی از محبوبیت اجتماعی رسیدهاند که اصلاحطلبان در شهرهای بزرگ حتی اگر با لیست دوم یا سوم خود هم به میدان انتخابات بیایند، صرفا با داشتن عکس این دو شخص در بالای لیستشان و حمایت سیاسی آنها از اصلاحات، میتوانند لیستهای پرهزینه و اصلی اصولگرایان را در شهرهای بزرگ شکست دهند. در هر حال این اقدامات محافظهکاران، هوشمندی بیشتری را از سوی اصلاحطلبان و حامیان اصلاحات میطلبد. جلوگیری از پرشور شدن انتخابات تجربه نشان داده که هرگاه مشارکت در انتخابات بالا باشد، میزان موفقیت اصلاحطلبان نیز بیشتر است. پایگاه رای اصولگرایان عموما از اقشاری تشکیل شده که بصورت سنتی در هر دوره انتخابات به پای صندوق رای میآیند. اما این وضعیت در بین حامیان اصلاحات متفاوت است. معمولا بخشی از حامیان اصلاحات بین رای دادن و ندادن مردد هستند. طبیعتا هرچه که شور انتخاباتی در کشور بیشتر باشد، مشارکت نیز بالاتر میرود و این امر به نفع رای اصلاحطلبان خواهد بود. بنابراین اصولگرایان سعی دارند که در خصوص این انتخابات مجلس، از افزایش بیش از حد شور انتخاباتی به مانند آنچه در 24 خرداد رخ داد جلوگیری کنند. در این زمینه اظهارات اخیر اصولگرایان نیز میتواند جالب توجه باشد. علیرضا زاکانی امروز در گفتگو با فارس گفت: « آنها سعی دارند موضوعی را به جامعه و تصمیمی را به مردم القا کنند؛ این عده تلاش میکنند یک نوع پیشداوری را بین مردم جا بیندازند و عملا مطلوب خود را به زبان بیاورند. افراد باید خویشتنداری کنند، البته متن جامعه پاسخ مناسبی به چنین پیشداوریهایی خواهد داد.» مشخص است که اصولگرایان از شروع شدن بحثهای انتخاباتی در جامعه واهمه دارند و از حالا سعی میکنند که به انحاء مختلف از شدت گرفتن شور انتخاباتی جلوگیری کنند. با این تفاسیر به نظر میرسد که اگر اصلاحطلبان دقت کافی را به خرج دهند و اتفاق خارقالعادهای نیز در صحنه سیاسی کشور رخ ندهد، این جریان بتواند یک فراکسیون قویتر و جوانتر را نسبت به گذشته در مجلس دهم داشته باشد. اما...
|