نام شما:
ایمیل مقصد:

به دلیل محدودیت‌ها در حوزه عمومی و واقعی، شبکه‌هاي اجتماعی محلي براي تخليه رواني!

به دلیل محدودیت‌ها در حوزه عمومی و واقعی، شبکه‌هاي اجتماعی محلي براي تخليه رواني!


گروه: فرهنگ، تاریخ، ادبیات و هنر
تاریخ درج: 1393/9/13
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 1

آرمین عرب،
کارشناس ارشد جامعه شناسی /
حوزه عمومی در ایران بیشتر مشابهت به حوزه خصوصی و بازتولید نوعی فردگرایی است و افراد فعال در این شبکه به دلیل محدودیتهایی در زندگی خارجی و واقعی، به واقعی ساختن زندگی مجازی پرداخته اند و عنصر تخیل را به همراه اضافه کردن آرزوهایی چند، به تخیل می‌پردازند...


گروه مقالات: با وجود حضور شبکه‌هاي اجتماعی متفاوت و نرم‌افزارهایی مانند وایبر، لاین و... اما به نظر مي‌آيد فیسبوک همچنان بیشتر مورد توجه است و برخی زندگی دوم که حتي، زندگی اصلیشان در این فضا می‌گذرد! البته از اول گفته باشيم كه: حوزه عمومی و مکانی برای تبادل افکار و... به هیچ روی بد نیست و حتی کارکردهای مثبتی نیز مي‌تواند با خود داشته باشد.

می‌توان در فضای مجازی همدلی و همیاری داشت اما این مانند شمشیری دو لبه است و می باسیت به شدت مراقب شیوع تهمت، برچسب زنی، نفرت و شایعات بود که به طور مثال پاسخگویی به اتهامی که در فضای مجازی مطرح شده به هیچ عنوان آسان نیست و همچنین مي‌تواند به گسترش دیدگاههای افراطی و خصمانه دامن زند. متاسفانه در فضاي مجازي اجتماعي شایعه به شدت رواج دارد و کاربران بی درنگ و بدون کمی تامل و تعقل به نشر مطالب می پردازند، فرهنگ کپی- پیست در فیسبوک به شدت رواج دارد و حالا جدای از این نشر و کپی و اشتراک گذاری برخی برای به شدت بر شایعه پا فشاری می کنند و اگر واضح شد که آنها اشتباه می کنند به دنبال نظریه هایی مانند تئوری توطئه می روند.

نمونه این را مي‌توان در شایعه پایان دنیا که کمی پیش شدت یافته بود دید که ایرانی‌ها در حرکتی خودجوش پس از گذشتن از روز و ساعت مطرح شده در شایعه حمله به پیج ناسا بردند و چنانچه در کمتر از 2 ساعت صدها کامنت توهین آمیز و زشت در این صفحه نوشتند که بسیار حرکت توهین آمیزی بود و جالب آنکه ناسا از چندین روز پیش خود نیز عنوان کرده بود که این یک شایعه ای می باشد و پایان دنیا خرافه و شایعه ای بی اساس بیش نیست.

در این فضا شاهد مسائلی دیگری هستیم و شاید پر رنگترین آن دروغ باشد، در مجموع اگر بخواهیم رصدی در این شبکه داشته باشیم (بر طبق اظهارات خود اشخاص صاحب پروفایل در فیسبوک) اغلب ایرانیان به چند زبان دنیا سخن مي‌گویند، همه قانون مدار و اهل مدارا و تسامح هستند چنانچه در فیسبوک، فمینیست و انسانهای صلح جو و دموکرات بسیار داریم، با توجه به این اظهارات به گمانم استاد ارجمند دکتر پرویز پیران بیراهه می گفت که: ایرانی جماعت 10 جلد کتاب در مورد دموکراسی می‌تونه بنویسه اما نقطه آخرش رو که بزاره با فغانی یا عربده ای مردانه میگه: " زن این چایی من کووووو ؟ "! خوب آرمانشهر اگه دست یافتنی نیست، ادا اطوار و تقلیدش که جایز است، از قدیم گفتن فرض محال که محال نیست.

یشتر افراد در شبكة‌هاي اجتماعي خصوصا فيسبوك و توئيتر دارای تحصیلات عالیه از بهترین دانشگاهای ایران و جهان هستند و همگی اشراف کامل بر فلسفه و مصادیق روشنفکری دارند و بسیاری از موارد دیگر که فرصتی برای بازگو کردن آن نیست. به هرروی با توجه به این مدارا نمی دانم این مریخی‌ها از کجا وارد این شبکه‌هاي اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام مي‌شوند و شروع به فحاشی و تهمت به انواع افراد مشهور داخلي و خارجي مي‌کنند؟

به هر روی گمان مي‌رود که حوزه عمومی در ایران بیشتر مشابهت به حوزه خصوصی و بازتولید نوعی فردگرایی است و افراد فعال در این شبکه به دلیل محدودیتهایی در زندگی خارجی و واقعی، به واقعی ساختن زندگی مجازی پرداخته اند و عنصر تخیل را به همراه اضافه کردن آرزوهایی چند، به تخیل می‌پردازند؛ تخیل که نقش عمده ای در فضاهای مجازی مانند فیسبوک یا حتی نسخه‌هاي ایرانی اش همانند کلوب دات کام بازی مي‌کند از هر قید و بند جسمانی و اجتماعی در این فضا آزاد است و به کنشگران فضای مجازی اجازه مي‌دهد خود و دنیا را به هر شکلی که دوست دارند مجسم سازند.

اضافه بر این، کنشگران مي‌توانند با دیگران فارغ از جنسیت، نژاد، ملیت، زبان و دین ایشان تعامل کنند. دسترسی به فضای مجازی در همه جا از خانه و محل کار تا فرودگاه ها، رستورانها، هتل‌ها و کافی شاپ‌ها این امکان را برای کاربران این فضا فراهم مي‌آورد تا با صرف هزینه نسبتا اندکی در این بهشت خیالی سیر و سیاحت کنند بی آنکه مجبور به افشای هویت واقعی خویش باشند. گمنامی، آسیب پذیری را کاهش مي‌دهد و به کاربران اجازه مي‌دهد با آسودگی خاطر به میل خود عمل کنند.

از سوی دیگر، عادت به خیال پردازی مي‌تواند تمایز خیال و واقعیت را کمرنگ سازد. وبگردی از برخی جهات به مصرف مواد مخدر شباهت دارد. هر دو دسترسی آسان به لذت را ممکن مي‌سازند، لذتی که اغلب مبتنی بر واقعیت‌هاي مجازی است. در هر دو مورد، حاصل امر چنان اغواگر است که مي‌تواند افراد را به طرز خطرناکی به این کار معتاد سازد. شخص معتاد هر بار مقدار بیشتری از ماده مخدر را مي‌طلبد ولی ارضای خاطر برای او و حتی اطرافیان اش هر بار پر هزینه تر از پیش مي‌شود چه که آستانه تحمل بالا مي‌رود.

نیاز برآورده نشده به مواد مخدر و وبگردی مي‌تواند فرد را به شدت دچار تشویش سازد. مواد مخدر، مراکز لذت در مغز و وبگردی، مراکز لذت در ذهن را به طور مصنوعی تحریک می‌کنند. تحریک مصنوعی ممکن است آسان و ارزان به نظر رسد ولی برای معتادان هزینه ای گزاف در پی دارد. خطر اعتیاد به مواد مخدر آشکار و شناخته شده است زیرا مي‌توان ابراز نمود که نسبتا اقلیتی از مردم آن را مصرف مي‌کنند ولی اکثر مردم کاربر اینترنت هستند و خطر اعتیاد به فضای مجازی و ناتوانی در تمیز واقعیت از مجاز چندان آشکار نیست.

هرگاه کاربری نتواند بین جهان مجازی و واقعی تمایز گذارد در معرض خطر اعتیاد به وب قرار گرفته است. به هر روی بهتر است که فرهنگ سازی مناسبی در مورد این فیسبوک داشت به طور مثال انجمنهای دولتی یا NGO‌ها یا همان سمن‌ها و... پیشدستی فرمایند و سرمایه گزاری فرهنگی در این شبکه‌ها نمایند و پر واضح است که نباید از نقش تحصیلکردگان و دانشگاهیان چشم پوشی کرد.

بستن http://www.modarair.com/news/فرهنگ-و-هنر/1393-09-13-17-43-21.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 498202     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: