بازخوانی پاسخ عبدالعلي بازرگان به عبدالكريم سروش و معجزه قرن 21 قرآن / برگرفته از سایت تابناک |
پس از مقالات متعدد كه در پاسخ به تحليل جديد عبدالكريم سروش درخصوص قرآن و وحي الهي از سوي چهرههاي گوناگون داده شد، مهندس عبدالعلي بازرگان، فرزند مهندس مهدي بازرگان، نيز در مقالهاي به وي پاسخ داد.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، اهميت پاسخ اين چهره قرآنپژوه، از آن روست كه وي در طيف روشنفكران ديني دستهبندي ميشود و با اين حال با شجاعت در عين متانت به سروش پاسخ داده است. اما نكته جالب ديگر پاسخ عبدالعلي بازرگان، آن است كه به نكتهاي لطيف در قرآن پي برده كه ميتوان آن را يكي از مظاهر اعجاز قرآن در قرن بيستويكم به شمار آورد و به نوعي پاسخي براي كساني باشد كه براي پيامبر خدا(ص) نقش آفرينندگي در قرآن قايلند. بازرگان با تتبع در آيات قرآن دريافته كه حتي يك آيه هم در سراسر قرآن نمييابيم كه گويندهاش رسول مكرم باشد! به گفته وي، پاسخ اين پرسش كه گوينده قرآن كيست را خارج از بحثهاي كلامي و مجادلههاي لفظي، به سادگي ميتوان با يكبار مرور اين كتاب دريافت كرد. ظاهر قرآن آشكارا نشان ميدهد كه حتي يك بار هم پيامبر سخنگو نيست. وي مينويسد: چند سال قبل ترجمهاي از قرآن را به يك معلم آمريكايي كه پس از وقايع يازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ كنجكاو به محتويات قرآن شده بود، دادم. اولين سؤالي كه در ديدار بعدي بلافاصله از من كرد، اين بود كه: «گوينده و مخاطب قرآن كيست؟!» او كه در كتاب مقدس همواره حواريون و نويسندگان بخشهاي مختلف كتاب را «گوينده» مستقيم (يا از قول حضرت موسي و حضرت عيسي) يافته بود، از تنوع و تغيير دائمي گوينده و مخاطب در قرآن (كه كاملاً مغاير و متفاوت با كتابهاي متداول بشري است) شگفت زده شده و اين تغيير مستمر ضمائر و زمان (گذشته، حال و آينده) او را آشفته كرده بود!! من البته در آن روز پاسخ مختصري به او دادم، ولي سؤالش همچنان در ذهنم باقي مانده بود تا امروزكه به بركت مصاحبه شما توانستم پاسخ دقيقتري براي آن به شرح ذيل پيدا كنم: الف: گوينده قرآن البته «خداي نامه» است و يكسره از قول او با ضمائر متكلم وحده (من)، متكلم مع الغير (ما) يا غائب و در زمانهاي مختلف روايت ميكند، با اين حال گاهي فرشتگان گوينده ميشوند، گاهي انبياء، گاهي هم خود ما (در سوره حمد، يا در خلال ربناهاي قرآن) و بالاخره گاهي هم ابليس! از آن عجيبتر در مواردي هم زمين و آسمان و پوست بدن (فصلت ۱۱، ۲۱ و مشابه آن). ب: مخاطب تنوع در مخاطبين قرآن به مراتب بيش از گويندگانش است و اين فراگيري و شمول را در هيچ كتاب ديگري نمي بينيم . خودِ همين تغيير دائمي زمان (ماضي، مستقبل و حال) و ضمائر (همه حالات ششگانه) و تفاوت مخاطبين، نشانه خدائي و فرا زماني فرا مكاني بودن آن است كه ديگران را از آوردن مشابهش نا توان ميسازد. با وجود آنكه هفته گذشته اين مقاله در برخي سايتها منتشر شد، اما از آنجا كه به دليل تقارن با تعطيلات نوروزي، كمتر مورد توجه قرار گرفت، «تابناك» به بازانتشار آن ميپردازد. وي خطاب به سروش مينگارد: مصاحبه خبرنگار راديو جهاني هلند با جنابعالي را كه تحت عنوان «كلام محمد» منتشر شده بود، پس از مدتي از انتشار آن خواندم و استقلال رأي و شجاعت علمي شما را در بيان آنچه درست ميپنداريد ستودم، بي ترديد نظريات شما در مواردي هم كه خلاف باورهاي عمومي است، از آنجا كه حركت آفرين و انگيزنده ايمانهاي آرام گرفته و ساكت است، بايد مورد استقبال و استفاده قرار گيرد و صاحبان انديشه را به ميدان تضارب آراء و تبادل افكار فرا خوانده و در جدالي احسن و دعوتي حكيمانه به سوي حقيقت، فضاي فرهنگي بسته و بي نور جامعه ما را گشايشي بخشد. اين قلم نيز كه همواره از آثار فكري شما سود برده و گهگاه نيز نقد و نظرياتي تقديم داشته است، اين بار نيز ميخواهد با طرح سؤالاتي كه از تعارض استنباط خود از كتاب خدا با نظريات اخير جنابعالي ناشي شده است، به بارور شدن اين بحث با بضاعت مزجات خود مددي برساند، باشد تا به ياري نازل كننده كتاب، گامي به شناخت كلام وحي نزديكتر شويم. در بخشي از مقاله مهندس بازرگان آمده است: آيات قرآن در پنج زمينه: ۱- گذشته (تاريخ انبياء و امتهاي پيشين) ۲- حال (معاصرين پيامبر) ۳ - آينده (احوالات قيامت) ۴- طبيعت (آيات خدا در آفاق و انفس) ۵- شريعت (اصول و قوانين زندگي سالم) نازل شده و هر سورهاي تركيب و آرايشي از اين هماهنگي را نشان ميدهد. پيامبر اسلام به دليل «امّي» بودن، به جز مختصري از مورد سوم، هيچ اشراف و اطلاعي از اين مجموعه، نداشته است تا گوينده اين شگفتيها باشد. قرآن اصرار دارد بر اين نكته تأكيد كند كه او (قبل از نزول قرآن) «نميدانست كتاب چيست و ايمان كدام است». در عمر خود نه كتابي خوانده و نه خطي نوشته بود و «فقط» از «وحي» تبعيت ميكرد. چگونه ممكن است قرآن كلام پيامبر باشد در حالي كه در اين كتاب ۳۳۲ بار فرمان «قل» (بگو) به پيامبر داده شده و او عيناً اين فرمان را با ذكر كلمه «قل» در قرآن آورده است!! متن كامل را در ستون «مقالات» بخوانيد. نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۴
این پاسخ زیبای جناب مهندس بازرگان و این حسن توجه شما برادران عزیز سایت تابناک به پاسخ او، الگویی دلنشین و دلیلی قاطع بر امکان همدلی و همزبانی جناحهای سیاسی و مؤمن کشور، در عین همه اختلاف نظرها و سلیقه هایشان، در راه دفاع از اسلام و خدمت به خداوند و خلق اوست. پس از مدتها صحنه زیبایی آفریده شد، که اشک شوق را بر دیدگان عاشقان ایران اسلامی و اتحاد ملی جاری میسازد. دستتان درد نکند و شما را به خدا این رویه را ادامه دهید ...
1- نحوه پاسخ دادن آقای بازرگان باید مورد توجه قرار گرفته و الگویی برای اندیشمندان و صاحبنظران گرددکه براستی سرشار از ادب و حفظ حرمت و نشانگر شخصیت متعالی ایشان است.
2- براستی با تامل در قرآن کریم در هر زمان و روز به روز و نو به نو زیبائیهای جدیدی توسط متفکرین کشف می گردد که تا کنون شاید کمتر به آن توجه می شد و این در سایه ایجاد سئوال و یا یک ادعا بوجود می آید که باید به صورت علمی با آن برخورد گردد ، نه آنکه مورد هجمه قرار گرفته و از یک دوست بالفعل یا بالقوه یک دشمن بالقوه یا بالفعل ساخته شود. 3- ای کاش این تضارب اندیشه ها همین گونه با حفظ حرمتها و آزادانه و به شکل علمی توسط اندیشمندان و متفکرین و صاحبنظران بیشتر مطرح گردد چرا که با مطالعه این اندیشه ها در خت اسلام روز به روز شکوفاتر گشته و اسلام ناب بیشتر شناخته خواهد شد و جوانان نیز از این اندیشه ها بهره مند میگردند. با تشکر از سایت تابناک تامل در قرآن کاوشگری انسان را دوچندان برابر می کند و موجب شکوفائی ذهن و متعاقب آن پیدایش تضارب آرا میشود که با صبر وحوصله حقایق و واقعیتهای بیشتری کشف می شود
این بحث باعث روشنگری در قشر جوان می شود مخصوصا جوانانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل و یا کار می باشد و دست رسی آنها به اندیشمندان داخلی کمتر است و در مقابل سوالات بیگانگان به مشکل بر میخورند حال اگر این بحث بصورت یک بحث علمی مطرح و بدور از جنجال بسیار جالب است باعث روشنگری ایرانیان مقیم و مسلمان و علامندان به این بحثها می شود . چون ما معتقدیم که قران کريم پاسخ تمام سوالات را داده در نتیجه بیائیم با این کار خوب بحث کردن و روشنگری را به خودمان و به جوانان و آینده سازمان کشورمان یاد بدهیم
با تشکر ... و راسخان (ريشه داران) در علم گويند:
بدان باور داريم، همه كتاب از جانب پروردگار ماست، و تنها خردمندان پذيراي اين پندند. (آل عمران ۷) استاد عاليقدر جناب آقاى دكتر سروش، مصاحبه خبرنگار راديو جهاني هلند با جنابعالي را كه تحت عنوان «كلام محمد» منتشر شده بود، پس از مدتي از انتشار آن خواندم و استقلال رأي و شجاعت علمي شما را در بيان آنچه درست ميپنداريد ستودم، بي ترديد نظريات شما در مواردي هم كه خلاف باورهاي عمومي است، از آنجا كه حركت آفرين و انگيزنده ايمانهاي آرام گرفته و ساكت است، بايد مورد استقبال و استفاده قرار گيرد و صاحبان انديشه را به ميدان تضارب آراء و تبادل افكار فرا خوانده و در جدالي احسن و دعوتي حكيمانه به سوي حقيقت، فضاي فرهنگي بسته و بي نور جامعه ما را گشايشي بخشد. اين قلم نيز كه همواره از آثار فكري شما سود برده و گهگاه نيز نقد و نظرياتي تقديم داشته است، اين بار نيز ميخواهد با طرح سؤالاتي كه از تعارض استنباط خود از كتاب خدا با نظريات اخير جنابعالي ناشي شده است، به بارور شدن اين بحث با بضاعت مزجات خود مددي برساند، باشد تا به ياري نازل كننده كتاب، گامي به شناخت كلام وحي نزديكتر شويم. عرايض بنده پراكنده و از زواياي مختلفي است كه ذيلاً به استحضار ميرساند: گوينده و مخاطب قرآن كيست؟ پاسخ اين سؤال را خارج از بحثهاي كلامي و مجادلههاي لفظي، به سادگي ميتوان با يك بار مرور اين كتاب دريافت كرد. ظاهر قرآن آشكارا نشان ميدهد كه حتي يك بار هم پيامبر سخنگو نيست و حتي يك آيه هم در سراسر قرآن نمييابيم كه گويندهاش رسول مكرم باشد! البته، در مواردي با ذكر: قال الرسول، اذ تقول و ... گفتار او نقل شده است، ولي گوينده آن خداست نه پيامبر! و اين حقيقتاً شگفت آور است. چند سال قبل ترجمهاي از قرآن را به يك معلم آمريكايي كه پس از وقايع يازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ كنجكاو به محتويات قرآن شده بود، دادم. اولين سؤالي كه در ديدار بعدي بلافاصله از من كرد، اين بود كه: «گوينده و مخاطب قرآن كيست؟!» او كه در كتاب مقدس همواره حواريون و نويسندگان بخشهاي مختلف كتاب را «گوينده» مستقيم (يا از قول حضرت موسي و حضرت عيسي) يافته بود، از تنوع و تغيير دائمي گوينده و مخاطب در قرآن (كه كاملاً مغاير و متفاوت با كتابهاي متداول بشري است) شگفت زده شده و اين تغيير مستمر ضماير و زمان (گذشته، حال و آينده) او را آشفته كرده بود!! من البته در آن روز پاسخ مختصري به او دادم، ولي سؤالش همچنان در ذهنم باقي مانده بود تا امروزكه به بركت مصاحبه شما توانستم پاسخ دقيقتري براي آن به شرح ذيل پيدا كنم: الف: گوينده قرآن البته «خداي نامه» است و يكسره از قول او با ضماير متكلم وحده (من)، متكلم مع الغير (ما) يا غائب و در زمانهاي مختلف روايت ميكند، با اين حال گاهي فرشتگان گوينده ميشوند، گاهي انبياء، گاهي هم خود ما (در سوره حمد، يا در خلال ربناهاي قرآن) و بالاخره گاهي هم ابليس! از آن عجيبتر در مواردي هم زمين و آسمان و پوست بدن (فصلت ۱۱، ۲۱ و مشابه آن). ب: مخاطب تنوع در مخاطبين قرآن به مراتب بيش از گويندگانش است و اين فراگيري و شمول را در هيچ كتاب ديگري نمي بينيم . خودِ همين تغيير دائمي زمان (ماضي، مستقبل و حال) و ضمائر (همه حالات ششگانه) و تفاوت مخاطبين، نشانه خدائي و فرا زماني فرا مكاني بودن آن است كه ديگران را از آوردن مشابهش نا توان ميسازد. امّا انواع مخاطبين: • مخاطب قرآن در مواردي، بخصوص در سالهاي نخست، شخص پيامبر است يا اهل بيت او ... (۱) • گاهي مخاطب مومنين اند و خدا درباره پيامبر با آنها سخن ميگويد!در اين حالت آورنده قرآن غائب فرض ميشود.(2) • مردم معاصر پيامبر (اعم از مومن و كافر و منافق) مخاطب مستقيم آيات زيادي هستند. • در بسياري از موارد، اهل كتاب و بني اسرائيل مخاطب واقع شده اند، به گونهاي كه انگار اين كتاب براي هدايت آنها و در تأييد و تصديق و تقويت تورات و انجيل نازل شده است. • «ناس»، يعني تودههاي مردم، صرف نظر از ملت و آئين با خطابهاي: يا ايها الناس (۱۹ بار) يا ايها الانسان، يا بني آدم و ... مخاطبين آيههاي زيادي هستند. قرآن خود را: «هدي للعالمين» (هدايت براي عالميان)، «كافة للناس» (فراگيرنده همه مردم)، «نذيراً للبشر» (هشدار دهنده به بشريت) و «رحمهً للعالمين» معرفي كرده است. • مخاطب قرآن گاهي فرشتگان هستند (۳)، گاهي هم ابليس (۴) • زمين و آسمان (۵) و حتي موجودات (۶) نيز گاهي مخاطب قرآن واقع شده اند! در موارد فوق، اعم از گوينده يا مخاطب، خدا به عنوان يكي از دو طرف گفتگو و پيام مطرح است. عجيب اين كه در آياتي از قرآن خدا نه گوينده است و نه مخاطب، بلكه آنچه نقل شده «ديالوگ» يا گفتاري است در زمينههاي زير: • مكالمه اهل بهشت با يكديگر يا با جهنميان (۷) • مكالمه جهنميان با يكديگر يا با بهشتيان (۸) • مكالمه فرشتگان با بهشتيان يا جهنميان (۹) • مكالمه ابليس با جهنميان (و بر عكس) (۱۰) عالم قيامت هنوز رخ نداده است و جز خدا، كه خالق زمان و مكان و خارج از آندوست، كسي نمي تواند ناقل اين احوال و اقوال باشد. چگونه پيامبر محدود در زمان و مكان ميتوانسته گوينده اين سخنان باشد؟ همانطور كه گفته شد، حتي براي نمونه، يك آيه هم در قرآن نمي بينيم كه پيامبر به زبان خودش (نه نقل خداوند) مردم را مخاطب قرار داده باشد. در حالي كه اشعار مولوي و حافظ، مگر در مواردي نادر، تماماً سخن مستقيم آنان خطاب به مردم است. آيات قرآن در پنج زمينه: ۱- گذشته (تاريخ انبياء و امتهاي پيشين) ۲- حال (معاصرين پيامبر) ۳ - آينده (احوالات قيامت) ۴- طبيعت (آيات خدا در آفاق و انفس) ۵- شريعت (اصول و قوانين زندگي سالم) نازل شده و هر سورهاي تركيب و آرايشي از اين هماهنگي را نشان ميدهد. پيامبر اسلام به دليل «امّي» بودن، به جز مختصري از مورد سوم، هيچ اشراف و اطلاعي از اين مجموعه، نداشته است تا گوينده اين شگفتيها باشد. قرآن اصرار دارد بر اين نكته تأكيد كند كه او (قبل از نزول قرآن) «نميدانست كتاب چيست و ايمان كدام است». (۱۱) در عمر خود نه كتابي خوانده و نه خطي نوشته بود (۱۲) و «فقط» از «وحي» تبعيت ميكرد. (۱۳) ديكته كردن قرآن چگونه ممكن است قرآن كلام پيامبر باشد در حالي كه در اين كتاب ۳۳۲ بار فرمان «قل» (بگو) به پيامبر داده شده و او عيناً اين فرمان را با ذكر كلمه «قل» در قرآن آورده است!! از قذافي (راست يا دروغ) نقل شده است كه گفته بود حال كه پيامبر همه اين اوامر را ابلاغ كرده است، بهتر است براي خلاصه كردن قرآن همه «قلها» را حذف كنيم!! باز هم عجيب آن است كه ۳۳۱ بار در اين كتاب سخن ديگران و عموماً مخالفين (با افعال: قالوا، يقولون و ...) آمده و قرآن با آزاد منشي پند آموزي عيناً گفتار دشمنان خدا و رسول را نقل كرده تا يكطرفه به قاضي نرفته باشد!! آيا ميتوان گفت پيامبر شخصاً خلاف تعاليم خود چنين تصميمي را گرفته بود؟ لحن قرآن درباره پيامبر آنچه برخي از خوانندگان قرآن را به شگفتي، و برخي از مفسران را به توجيه و تغيير ظاهري برخي آيات وا داشته است، لحن اين كتاب درباره پيامبران، به طور اعم و پيامبر مكرم اسلام به طور اخص است، به طوري كه بيش از تجليل و تمجيد و تحسين، لحن تذكر و تربيت و تنبيه و حتي تهديد!! دارد. ما معتقد هستيم كه «متولي بايد احترام امام زاده را نگه دارد»! راستي چرا خدا بندگان برگزيدهاش را عتاب و خطاب ميكند و هشدارهاي هراس آور ميدهد؟ • حد اقل چهار بار در موضوعات مربوط به: قضاوت ميان مردم، تحمل مخالفين، توحيد و قيامت، به پيامبر اسلام دستور «استغفار» داده است (۱۴) هر قدر هم در توجيه و تأويل و تغيير معناي متعارف «استغفار ذنوب» تلاش كنيم، اصل آنرا نمي توانيم انكار نمائيم. • نوزده بار در قرآن هشدار صبور بودن به پيامبر داده شده است.: احقاف ۳۵- همچون رسولان داراي اراده صبر كن و بر(ايمان آوردن مخالفان يا عذاب آنان) طلب شتاب مكن... ص ۱۷- بر آنچه ميگويند صابر باش و بنده ما داود را بياد آر كه (در تحمل گفتار مخالفين) نيرومند بود. قلم ۴۸- در تحقق حكم پروردگارت صابر باش و همچون صاحب الحوت (يونس) نباش كه ... • ۹ بار خداوند با فرمان «لا تطع» (مبادا اطاعت كني) پيامبر را از پيروي كافرين، منافقان، غافلان، اكثريت گمراه و ... هشدار داده است. • سوره احزاب كه بخشي از آن درباره پيامبر و اهل بيت آنحضرت است، با جمله: «اي پيامبر از خدا بپرهيز» «يا ايها النبي اتق الله ...» آغاز ميگردد. • اصلاً يك سوره در قرآن با اشاره به «محروم كردن پيامبر بر خود، آنچه را كه حلال بود)! سوره «تحريم» نامگذاري شده است، تا با مذمتي تلويحي نشان دهد پيامبر اسلام حتي در مورد شخص خود نيز اختيار اِعمال نظر نداشته است، چه رسد به اصل كتاب!: يا ايها النبي لم تحرم ما احل الله لك ... (اي پيامبر چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده بود بر خود حرام كردي ...) • تنها مذمت فوق نيست، كه در ارتباط حبيب و محبوب صادر ميشود، سورهاي ديگر به نام «عبس» يك چهره در هم كشيدن ساده پيامبر را در برابر كوري كه مجلس هدايتي مهمي را با خطابهاي بلند «يا محمد» خود مختل كرده بود، نامگذاري ميشود و اين نقد را در تاريخ ابدي ميكند! ابطالپذيرى اشارات تاريخى قرآن جناب دكتر، از آنجايي كه شما در تأييد نظريهتان اشارهاي به ديدگاه مرحوم طالقاني داشتيد، عبارت ذيل را كه عيناً در تفسير سوره «عبس» و درباره روي در هم كشيدن رسول آمده باستحضارتان ميرسانم: «شخص پيامبر اكرم (ص) در طريق رسالت و دعوت آنچنان محكوم و مقدور وحي بوده كه در كمترين انديشه و حركاتش مراقبت ميشده، و همين دليل قاطع است كه وحي پيامبران از نوع كشف و الهامات عادي نيست و همچنين از مبدء لاشعور كه روان كاوان جديد براي توجيه هر پديده نفساني به آن روي ميآورند و آن را كليد رمز براي گشودن اسرار روحي ميشمارند نمي باشد ... مبدء وحي كه در طريق انجام رسالت الهي و پيشرفت آن، مراقب رسول مسئوول رسالت بود آن چنان كه به انديشهها و اطوار و حركات، حتي نگاهها و خطوط چهرهاش عنايت خاص داشت» جنابعالي اظهار داشته ايد: «آن چه قرآن درباره وقايع تاريخي، ساير اديان و ساير موضوعات عملي زميني ميگويد، لزوماً نمي تواند درست باشد.» در جاي ديگري اضافه كرده ايد: «اگر قرآن را بخوانيد، حس ميكنيد كه پيامبر گاهي اوقات شاد است و طربناك و بسيار فصيح، در حاليكه گاهي اوقات پر ملال است و در بيان سخنان خويش بسيار عادي و معولي است.» امّا آن چه خداوند «درباره وقايع تاريخي و ساير اديان» در قرآن ذكر كرده است صريحاً مؤكد ساخته كه: «اينها اخبار غيبي است كه بر پيامبر وحي ميشود (ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك) نه نقل سينه به سينه مردم و اسطورههاي تاريخي» نگاه كنيد: سوره هود آيه ۴۹ (درباره داستان طوفان نوح) اين از اخبار غيبي است كه بر تو وحي ميكنيم . نه تو و نه قومت هيچكدام قبلاً از آن آگاهي نداشتيد . سوره يوسف آيه ۱۰۳ (درباره ماجراهاي يوسف و برادرانش) اين از اخبار غيبي است كه بر تو وحي ميكنيم، تو نزد آنها نبودي آنگاه كه قرعه كشي ميكردند تا كداميك كفالت مريم را به عهده بگيرند و آنگاه (نيز) كه با يكديگر در اين موضوع مخاصمه ميكردند. سوره هود آيه ۱۰۰ (درباره ماجراهاي فرعون و قومش) اين از اخبار مردم شهرهاست كه «ما بر تو ميسرائيم) برخي همچنان بر پا و برخي از صحنه هستي درو شدهاند. به طور كلي قرآن همه قصص انبياء را «كلام خدا» و ذكر و يادآوري مستقيم او بر رسول ناميده (طه ۹۹) و آنها را «قصص الحق» يعني ماجراهاي تحقق يافته و راستين، نه سمبليك و اسطورهاي شمرده است. خداوند از اين كه پيامبر با حسن نيت و خوش بيني ذاتي خود همواره اجازه خواستن منافقان براي ترك جبهه به بهانههاي مختلف را رخصت ميداد و حكمت و ضرورت «نه گفتن» را بعضاً ناديده گرفته بود، او را «مشمول عفو خدا» ميشمارد: توبه ۴۳ – خدا تورا ببخشد! چرا به آنها اجازه دادي ... (عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ...) جناب دكتر، اگر «پيامبر آفريننده و توليد كننده وحي است»، چگونه ميتوان دلايل روشن و تهديدهاي بسيار شديد ذيل را ناديده گرفت: حاقه ۳۸ تا ۴۹: «سوگند به همه آنچه ميبينيد و همه آنچه نمي بينيدكه اين قرآن قطعاً سخن رسول گرامي (جبرئيل) (۱۵) است و سرودههاي يك شاعر نيست، ولي اندكي باور ميكنند! گفتار يك كاهن هم نيست، هرچند اندكي پند ميپذيرند، بلكه نازل شدهاي از جانب رب العالمين است . اگر او (پيامبر) سخناني بر ما بسته بود، قطعاً او را به چنگ قدرت ميگرفتيم، آنگاه شاهرگش را قطع ميكرديم، در حاليكه هيچيك از شما قادر به دفاع از او نبود.» همچنين: اسراء ۷۳ و ۷۴ «نزديك بود از آن چه بر تو وحي كرديم غافلت كنند كه غير آن را به ما نسبت دهي، تا در اين صورت تورا به دوستي گيرند، و اگر تو را ثبات قدم نبخشيده بوديم، نزديك بود اندكي به آنان متمايل شوي .در اين صورت تو را دو چندان در حيات دنيا و دو چندان پس از مرگ ميچشانديم و در برابر ما هيچ ياوري براي خود نمي يافتي.» پيامبرى و شاعرى جنابعالي با استفاده از استعاره شعر براي تبيين مسئله وحي آورده ايد: وحي «الهام» است. اين همان تجربهاي است كه شاعران و عارفان دارند... وحي بالاترين درجه شعر است، شعر ابزاري است معرفتي ... شاعر احساس ميكند منبعي خارجي به او الهام ميكند ... شاعر ميتواند افقهاي تازهاي را به روي مردم بگشايد. بنده مطلقاً منكر وجوه مثبت شعر و ادب و انواع هنرها در تلطيف روح انساني و تقويت اهداف آرماني آدمي نيستم، و نيز ميدانم كه كاربرد و مدعاي شعر امروز با آنچه در روزگار جاهليت مرسوم بود بعضاً متفاوت است، با اين حال از آن جائي كه شناسائي وحي از طريق استعاره شاعري را در تعارض با اصرار جدي قرآن در تفكيك اين دو مقوله مييابم، بيم دارم كه چنين تمثيل و تشبيه و استعاراتي محتواي خدائي وحي را در سطح ذهن پردازيهاي بشري نازل كند. جنابعالي بهتر ميدانيد كه «شاعري» اتهامي بوده است كه منكرين پيامبر عليه او به كار ميبردند و قرآن اصرار داشته تصريح نمايد: «پيامبر را شعر نياموخته ايم و (شاعري) شايسته او هم نيست، آن (چه عرضه كرده) جز يادآوري و خواندني روشنگري نيست . تا هر آن كس را كه زنده است از خطرات هشدار دهد و گفتار را درباره ناسپاسان تحقق بخشد» (ياسين ۶۹) شما شعر را در كنار علم و فلسفه ابزاري معرفتي تلقي كرده ايد، كه از منبعي خارجي به شاعر الهام ميشود. امّا قرآن اين منبع را اوهام و خيالات و ذهنيات دور از عمل مينامد كه موجب سرگرداني در واديهاي بي مسئوليتي و دل خوشي به خيال پردازيهاي سرگرم كننده ميشود، البته بااستثناء شمردن كسانيكه هنر خود را در خدمت دفاع از محرومين و ظلم ستيزي قرار ميدهند: سوره شعراء آيه ۲۲۴: شاعران را رهروان گمراهي (نه رشد) پيروي ميكنند، آيا نمي بيني كه در هر صحراي سخن سرگردانند و سخناني (به مبالغه) ميگويند كه به آن عمل نمي كنند؟ اگر شاعراني همچون سعدي و حافظ و مولوي و امثال آنها در سرزمينهاي ديگر سخناني نغز و نكته آموز گفته اند، يا از منبعي الهي الهام گرفته و به «حبل الله» چنگ زده اند و يا به حبلي از مردم (حبل الناس) و حمايت از آنها در برابر ستمگران آويخته اند. و گرنه تاريخ ما ليست بلندي از شاعران مديحه سراي درباري كه صله بگير سلاطين و سرپوش ستم كاريهاي آنها بودند پيش رو دارد. وحى مكانيسمى عام جنابعالي در تبيين خود از مسئله وحي و با نقد ديدگاه سنتي، در واقع دو نظريه مخالف را به سادگي تعريف كرده ايد: ۱- ديدگاه سنتي، كه قرآن را به تمامه كلام خدا، مصون از خطا، و پيامبر را همچون ضبط صوت تكرار كننده الهامات ميداند . ۲- ديدگاه نو گرايان، كه قرآن را كلام پيامبر، و در مسائل اين جهاني و جامعه انساني خطا پذير و قابل نقد ميداند. اين قلم را گمان بر اين است كه ضمير به كاربرده شده در مكانيسم وحي، چه بسا راهنماي مفيدي براي نزديك شدن به فهم مسئله و رسيدن به تلفيقي از اين دو تلقي باشد و به خواست خدا برخي سوء تفاهمها را مرتفع سازد . توضيح آنكه خداوند در قرآن افعال خود را گاهي با ضمير «من» (اني، انا، و ...) مطرح كرده است (۱۶) و گاهي هم با ضمير «ما» (انّا، نحن و ...) (۱۷) و عجيب اينكه مسئله وحي را، به غير از يك استثناء (۱۸)، همواره (۳۳ مرتبه) با ضمير متكلم مع الغير (ما) عنوان كرده است! (۱۹) مثل: اوحينا (ما وحي كرديم)، نوحي (ما وحي ميكنيم)، نوحيه، نوحيها، وحينا (وحي ما) . براستي چه تفاوتي ميان «منِ» خدا با «ماي ِ» او در مكانيسم وحي وجود دارد و چرا مسئله وحي را مربوط به «ما» شمرده است؟! اين ما چه كسي يا چه كساني هستند؟! در مثالي ساده شايد بتوانيم به فهم مسأله نزديك شويم، وقتي مدير مدرسهاي اعلام ميكند «ما» امسال يكصد نفر در دانشگاه قبولي داديم، هيچكس فكر نمي كند كه اين موفقيت با دخالت شخصي و پارتي بازي شخص مدير حاصل شده است، بلكه بديهي ميداند كه عملكرد مديران، معلمان و كاركنان مدرسه تحت سرپرستي و برنامه ريزي مدير از يكطرف، و همت و تلاش قبول شدگان از طرف ديگر اين پيروزي را بار آورده است. در مدرسه هستي نيز پيامبران و اولياء الهي شاگردان ممتازي هستند كه توفيق ورود به دانشگاه سعادت و رضايت رب را پيدا ميكنند، با اين تفاوت كه نقش مدير در مدارس دنيائي محدود و معين و عاملي در كنار عوامل ديگر است و نقش «رب العالمين» مطلق و همه جانبه و مولد و موجد بقيه عوامل ميباشد. جنابعالي با دخالت دادن احساسات و احوالات روحي پيامبر و حتي تأثير شاد و طربناك يا ملول و محزون بودن او در متن اين كتاب، در حقيقت قرآن را به دو بخش خدائي (مربوط به خدا شناسي، آخرت و اخلاقيات) و بخش تاريخ و اجتماعيات و ... كه ابطال پذير و در معرض خطا هستند تقسيم كرده ايد!؟ و پيامبر را شاگرد اولي شمرده ايد كه تنها بعضي از نظريات مدير مدرسه هستي را منتقل كرده است. از آن جايي كه در مكانيسم وحي، ضمير «ما»، نقش پروردگار (مشيت حكيمانه هدايت و رحمت او) را در به كار انداختن انرژيها و عوامل وحي (جبرئيل امين) نشان ميدهد، و شخص رسول جزئي از ضمير «ما» و ميوه و محصول اين فرآيند است، اين جزء كه «امانت دار» پيام و مأمور ابلاغ آن به مردم است، نمي تواند حامل بخشي از پيام بوده و بخشي ديگر را «به زباني كه خود ميداند، و به سبكي كه خود به آن اشراف دارد، و با تصوير و دانشي كه خود در اختيار دارد منتقل نمايد.» اگر شاگرد اول مدرسه هستي، نقش كاملاً مشابه بقيه شاگردان (در مدارس دنيائي) پس از خاتمه تحصيلات داشت، اشكالي پديد نمي آورد كه به راه خود برود، اما از آنجا كه حامل امانتِ «نبوت» و آگاهي بخشي به ديگران شده، منطقاً نمي تواند تعاليمش مخلوطي از «جنبههاي كاملاً بشرى» و محصول طربناكي يا تلخكامي او از يك طرف و «جنبههاي الهي» از طرف ديگر باشد. «مـن ِ» محمّد در تسخير «وحى» الهى (۲۰) آيا دين و كتاب الهي محصول تراوشات ذهني خّلاق پيامبر است،كه پس از جستجوها و تجربياتي طولاني و تفكرات و تلاشهائي در حل معضلات اجتماعي، تحت تاثير الهامات الهي به تدريج شكل گرفته است؟ آيا منشأ و محور و مقصود اصلي، شخص پيامبر است و او آفريننده وحي و قرآن است؟ چنين باورى تناقض صريح با برخي آيات قرآن كه مكانيسم دريافت وحي را صد در صد مستقل از تجربه و تلاش و حتي اراده رسول معرفي كرده است دارد. از جمله: قيامت ۱۶ الي ۱۹ لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ. إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ. فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ .ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (اي رسول، به هنگام دريافت وحي) زبان خويش حركت مده تا بر (خواندن) آن شتاب كني . جمع كردن آن (در حافظه تو) و خواندنش بر ماست، پس همينكه ما خوانديم آن را دنبال (تكرار) كن، پس از آن نيز بيانش بر ماست. مرحوم علامه طباطبائي (ره) در تفسير الميزان، اين توصيه را به عنوان جمله معترضهاي براي «رعايت ادب الهي براي پيش نيفتادن در خواندن وحي قبل از اتمام آن» تلقي كرده است، مثل اينكه معلمي به شاگرد خود كه در حين درس سؤال ميكند، ميگويد حرف نزن بگذار من سخنم تمام شود و اضافه كرده است: «جمع كردن آنچه به تو وحي ميشود و پيوسته كردن اجزاء آن بيكديگر و قرائت آن بر تو به عهده ماست و هيچيك از اينها از ما فوت نمي شود تا تو عجله كني و قبل از خواندن ما آنرا بخواني ... نخست آنرا در ذهن تو از فراموشي و دگرگون شدن حفظ نموده و سپس با زبانت براي مردم ميخوانيم و بيان ميكنيم.» هرچند توضيحات مرحوم طباطبائي مستقل بودن وحي را از تلاش ذهني و حافظه و حواس و حتي زبان گيرنده آن نشان ميدهد، با اين حال جمله «رعايت ادب الهي» و مثالي كه زده شده، قياسي بشري به نظر ميرسد. برداشت دقيقتر و فنيتر و علميتر از اين آيه را در تحليل «مالك بن نبي» نويسنده نو گراي ِ متفكر و مبارزِ بزرگِ الجزائري در كتاب «پديده قرآني» ميتوان يافت كه مناقضات بين وحي قرآني و «من ِ» محمد يا استعداد و گرايش طبيعي او را با آنچه وي را در حالت پذيرندگي وحي قرار ميداد به روشني بيان كرده است: «در آغاز رسالت، هنگامي كه پيامبر خود را در حالت پذيرش وحي مييافت، طبيعتاً حافظهاش را به كار ميگرفت تا آيات را به تناسب وحي شدنشان حفظ نمايد. اين عمل، يك رفتار غريزي و ماشيني بوده مثل هركس كه به ديگري گوش ميدارد و ميخواهد گفتار او را حفظ نمايد و به همين دليل گفتار را در دل خود تكرار مينمايد. تكرار كردن، در واقع، اجراي يك عمل ذهني غريزي و فطري اساسي است ... اين عمل به طور طبيعي از خود «من» در هر مرحلهاي از آگاهي باشد سرچشمه ميگيرد... آيه بالا دقيقاً در جهت عكس و بر خلاف رفتار طبيعي محمد نازل ميشود، چه وي براي تكرار و حفظ كلماتي كه در فضاي ذهن او پديدار ميشوند و ذهن او را با طنين آهنگين خود، تحريك كرده و متمركز ساخته اند تا حدي اراده خود را آزاد گذارده است ... و به اين دليل، آيه قصد دارد كه در وجود محمد فعاليت آزادانه حافظه را – كه مكانيسم آن دقيقاً در «تكرار منع شده» است، حذف نمايد... بدين ترتيب، آيه باز هم فراتر ميرود، نه تنها قدرت اختيار و اراده انساني و تمايل موجود در محمد براي عمل ذهني غريزي (حفظ آيات) را، بلكه حتي قانون رواني فعاليت «حافظه» را نيز در بر ميگيرد و منع مينمايد ... تضاد دوگانه اين آيه با تمايل طبيعي محمد و با قانون كلي حافظه، به نحوي خاص غرابت و شگفت انگيزي پديدهاي را مطرح ميسازد كه بدين ترتيب، در زمينهاي مطلق و مستقل از عوامل مؤثر رواني و زماني جايگزين ميگردد، در نتيجه، اين تضاد دوگانه، ويژگي ماورائي و مطلق پديده قرآن را مشخص مينمايد.» (۲۱) پديده فوق شبيه نوشتن متني عالمانه به دست فردي عامي و بي سواد است كه به عنوان «مديوم» تحت تأثير هيپنوتيزم و القاي رواني در حالت خواب قرار گرفته باشد، يا كسي كه با چشمان بسته نيمههاي شب از بستر خارج شده و مسيري مشخص را به راحتي طي كرده باشد. (۲۲) در اين مورد گوئي اندام و اعضاء و جوارح او در اختيار نيروئي بيروني است و به اراده او حركت ميكند. آيا ميتوان گفت پيامبر در اخذ و انتقال وحي شبيه دستگاههاي ضبط و پخش عمل كرده است؟ ما هر قدر ذهن پيامبر را پاك و خالص و حافظه او را نيرومند و خطا پذير تصور كنيم، نمي توانيم نسبي بودن ظرفيت درك و فهم انسان و تأثير زمينههاي تجربي و تربيتي او را در آنچه ميفهمد ناديده بگيريم. در اين صورت جريان وحي همچون آب خالصي كه از منشآ جوشش و جريان خود به تدريج رنگ و رسوب بستر را ميگيرد، سخنان پيامبر تلقي او از كلام الهي و درك و فهمي نسبي، با توجه به امي بودن آن رسول، محسوب ميگشت، نه عين كلام الهي و آنچه براي هدايت بشر تا آخرت نازل شده است. شكيب نه شتاب: طه ۱۱۴ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا پس خداوندِ پادشاهِ حقِ برتر و بالاتر است و تو به خواندن (آنچه بر تو وحي ميشود) قبل از اتمام آن شتاب مكن و بگو پروردگارا علم مرا بيفزاي. اين آيه نيز همچون آيه ۱۱۶ سوره قيامت رسول را از شتاب براي خواندن آنچه بر او الهام ميشود، قبل از انقضاي وحي، باز ميدارد و انگيزهاش را براي علم بيشتر افزايش ميدهد. آيا چنين توصيهاي اگر محتواي وحي محصول تراوشات فكري و تجربه و تفكر و تلاشهاي سياسي اجتماعي پيامبر بود معنائي داشت؟ كدام منطق ممانعت از شتاب و شكوفائي ذهن خلاق و جرقههاي جستجو گرانه را ميپذيرند؟ در اين صورت، مطالبِ علميِ فراوان قرآن را كه دور از ذهن معاصرين پيامبر بوده است، چگونه ميتوان توجيه كرد؟ به قول «موريس بوكاي» پزشك عاليقدر فرانسوى: «نمي توان پذيرفت كه بسياري از مطالب قرآني كه جنبه علمي دارند، با توجه به درجه آگاهي و معلومات در زمان محمد(ص) اثر يك انسان باشد... بدين ترتيب كاملاً معقول و صحيح است كه نه تنها قرآن را به عنوان يك وحي بپذيريم، بلكه حتي به اصالت تضمين شدهاي كه عرضه ميدارد، و وجود قضاياي علمي كه پس از تحقيق در زمان ما به عنوان يك شكست براي فرضيات بشري تلقي ميشود، براي «وحي قرآني» نيز مكاني كاملاً ممتاز قائل شويم.» مكانيسم محافظت كننده از وحى (در برابر عوامل بيروني و دروني ذهن پيامبر) سوره جن ۲۶ تا ۲۸ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا . إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا . لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا . (خداوند)، دانايِ پنهانيهاي عالم است و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمي سازد. مگر رسولي را كه پسنديده باشد، (در اين صورت حتماً) رصدي (نيروي نگهبان و مراقبي) از پيش رو و پشت سر (مسير بين گيرنده وحي تا مردم و بين مبدأ وحي تا رسول) داخلِ (سيستم) ميكند. تا بداند (اطمينان حاصل نمايد) رسالت پروردگارشان (انتقال وحي به مردم را) ابلاغ كرده اند يا نه، خداوند به انچه در (انديشه و دل) آنان است، احاطه كامل دارد و به شماره (كميت) هر چيز در عالم آگاه است. از آيات فوق اجمالاً نتايج مهم زير استنباط ميشود: ۱- خداوند رصدي (نيرو يا فرشته اي) بر رسولان گيرنده وحي ميگمارد تا آنچه را بر آنان وحي ميشود، بدون كم و كاست و دخالت ذهن و انديشه به مردم ابلاغ نمايند. ۲- اين رصد، هم مسير ابلاغ به مردم را حفاظت ميكند و هم مسير مبدأ صدور تا گيرنده وحي، يعني جبرئيل را (بين يديه و من خلفه) ۳-ظرفيتهاي ذهني گيرندگان وحي و ميزان معلومات و تجربيات زندگي آنها براي فرستنده وحي كاملاً آشكار است و او احاطه كامل به افكار و انديشههاي آنان دارد، لذا ميتواند از نفوذ نظريات و برداشتهاي شخصي آنان در محتواي وحي ممانعت نمايد. ۴- عدد اشياء، يعني نظام مقداري همه چيز، از جمله وحي و مباحث هدايتي، نزد خدا شمرده شده و متناسب و مقدر است. بنابر اين، نمي تواند تابع تلقي ذهني و استنباطهاي مستقل و پيش بيني نشده و خارج از نظام تقديريِ فرد گيرنده باشد. مرحوم طباطبائي ذيل اين آيه در تفسير الميزان گفته است: «سلوك رصد پيش رو و پشت سر رسول براي حفظ وحي از هر تخليط و تغيير دادن، يعني كم و زياد كردن است ... براي اين رصد ميگماريم تا محقق شود كه رسولان رسالاتِ پروردگارشان را به مردم ابلاغ كرده اند و بدون تغيير و تبديل ابلاغ كرده اند... آيه شريفه ميرساند كه وحي خدا، از مصدر وحي گرفته تا نفس رسول و از رسول گرفته تا مردم، از هرگونه تغيير و تبديلي ايمن است.» طباطبائي مفهوم تعبير «بين يديه و من خلفه» را «امتداد و مسافت موهومي دانسته كه انسان از شنيدن كلمه رسالت در ذهن خود تصور ميكند». «بين يديه»، يعني مردمي كه رسول به سوي آنها فرستاده شده و «من خلفه» يعني مصدر وحي. تضمين حفاظت ابدي در برابر عوامل ابطال كننده علاوه بر آيات ۲۶ تا ۲۸ سوره جن كه مكانيسم محافظت كننده از وحي را از طريق «رصد» (نيرو يا فرشته محافظت كننده» بيان ميكند، آيات ديگري نيز بر تضمين سلامت وحي، از دخالت عوامل بيگانه تكيه دارد كه ذيلاً به مهمترين آنها اشاره ميكنيم: ۱- حجر ۹
اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ همانا ما خودمان ذكر را نازل كرده و همانا ما خود محافظ آن هستيم. در اين آيه كوتاه، مسئله محافظت از وحي از چندين طريق ادبي مورد تأكيد قرار گرفته است (۲۳) همه اين ادوات تأكيد نشان ميدهد تا چه حد موضوع حفاظت از وحي مهم و محوري ميباشد. منظور از «ما» (انّا، نحن) در آيه فوق خداوند و فرشتگان، يعني همه عوامل و نيروهاي مؤثر و دست اندر كار جهان هستي، ميباشند كه در حفاظت از «ذكر» (قرآن) در برابر عوامل و انديشههاي ابطال پذير بشري مشاركت دارند. منظور از حفاظت، حفاظت مطلق و هميشگي از زمان نزول وحي تا قيام قيامت بوده، هم ظرفِ پذيرنده وحي، يعني قلب پيامبر را شامل ميگردد و هم ظرف زماني ِ پس از ابلاغ و تلاوت آيات براي مردم را، تا آخر زمان. اين سخن را آيه زير بهتر توضيح ميدهد: ۲- فصلت ۴۱ و ۴۲ ... َإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ محققاً آن (قرآن) كتابي فراتر (ابطال ناپذير) است. باطل نه از پيش رو (زمان حال و آينده) و نه از پشت سر (گذشته تاريخ) بر آن راه نمي يابد، (چرا كه) از جانب حكيمي حميد نازل شده است. به تعبير«الميزان»: «ما بين يديه و من خلفه» زمان نزول قرآن و عصرهاي بعد از آن تا روز قيامت را در بر ميگيرد. يعني قرآن از هر جهت مصون از دستخوش بطلان بوده، ممكن نيست چيزي كه از قرآن نباشد در آن راه يابد و يا تحريف و تغيير نمايد.» اينكه مكانيسم اين محافظت چگونه است، براي ما روشن نيست، همين قدر گفته شده كه آن حقيقت، پيام خواندني داراي مجد و معنايي بس بلند است كه در «لوح محفوظي» قرار گرفته است: بروج ۲۱ و ۲۲ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ . فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ بلكه اين قرآني مجيد است . در لوحي محفوظ. اتفاقات غير منتظرهاي همچون: افك عايشه، جنگ احزاب، داستان ابولهب، شيطنتهاي منافقين و امثالهم كه به آنها به عنوان حوادث غير مترقبه و پيش بيني نشدهاي كه در شكل گيري قرآن نقش داشته اند، نگاه ميشود، تماماً محملها و مصاديقي براي انتقال پيام بوده اند و اگر چنين حوادثي اتفاق نمي افتد، در قالب حوادث ديگري اين پيامها منتقل ميگرديد. ما اگر شرايع الهي را صد در صد تابع تحولات تدريجي شخصيتي و تجربه تاريخي رسولان بدانيم، در توجيه تحولاتي كه قرآن از زندگي آنها بيان داشته، دچار تناقض ميشويم. علوم دقيقه نظم فعلى قرآن را اثبات مى كند آيا جاي يك يك سورهها و آيات به دستور خدا و زير نظر خاص پيامبر تعيين شده و قطعيت يافته و به همان ترتيبي كه الان در دست ماست تقدس ماورائي دارد، يا بر مبناي دخالت نظر و اجتهاد اصحاب شكل گرفته است؟ اگر در گذشتههاي دور با فلسفه و كلام و عرفان و ادبيات، رسيدن به حقيقتِ وحياني بودن كامل قرآن، مشكل و محال |
- اساسنامه بنیاد باران
- تأكيد آيتالله هاشمي رفسنجاني به اصالت عقلانيت و تفكر در اسلام
- تساهل و تسامح دینی پویایی و بالندگی یا التقاط و انحراف؟!
- نسبت علم و دین (1)
- چگونه میتوان تعارضات "علم" و "دین" را برطرف کرد ؟
- علی(ع) به قرائت مدرنيسم / علی رضا خامسیان، مشاور رسانه ای دکتر محمد رضا عارف
- سید محمد خاتمی در دیدار جمعی از اصحاب رسانه:«ما بد کسانیکه سعی کردند صحنه را برما تنگ کنند را نمیخواهیم؛آنها هم باید زندگی خوبی داشته باشند. باید دلها بهم نزدیک تر شود.»
- گفتوگو با هادی خانیکی، مشاور فرهنگی رییسجمهور دوران اصلاحات درباره ضرورت تقویت نهادهای مدنی : کاربردیترین مفهوم اعتدال اصلاح سازمان دولت است
- یادداشتی از هادی خانیکی/ جایگاه گفتوگوی تمدنها کجاست ؟
- تحلیل اقتصاددانان درباره ادعای سی ان ان : سال 2014 سالی تعیین کننده برای ایران
- در گزارش صندوق بینالمللی پول مطرح شد؛ اقتصاد ايران رو به بهبود و نیازمند اصلاحات / وال استریت ژورنال: اقتصاد ایران به سوی ثبات می رود
- ملی شدن نفت به مثابه یک الگو/ «سیاست موازنه منفی» در سیاست خارجی و الگوی «اقتصاد بدون نفت»در سیاست داخلی
- انتقاد دکتر معصومه ابتکار از طرح تفکیک جنسیتی؛ در مقدس ترین مکان عبادی، زن و مرد کنار یکدیگرند
- سی ویژگی یک انسان مدنی / دکتر سریع القلم
- مهمترین مشکل کشور چیست؟ این موضوعی است که دکتر محمود سریعالقلم - استاد دانشگاه شهید بهشتی - در یادداشتی به آن پرداخته است.
- 30 حق اصلی و اساسی برای همه انسانها
- تفسیر شهید مطهری بر حدیث" من کنت مولاه فهذا علی مولاه "
- آیت الله هاشمی رفسنجانی ضمن بیان اینکه "فریضه امر به معروف و نهی از منکر، ابزار قدرت نیست"، تاکید کرد: منحصر كردن امر به معروف و نهي از منكر به جمعي خاص کارساز نبوده و نخواهد بود.
- منطق اصلاحطلبی در نهضت امامحسین (ع)
- به بهانه 16 آذر یادمان سه آذر اهورایی؛ پنجره را باز کنیم تا «اندیشه» هوایی بخورد/ احسان یوسفی
- كوارك اولينذره توليدي دراولين ثانيههاي انفجار بزرگ/ 10 ابتکار علمی-فناوری سال 2014
- هیچ دشمنی برای همیشه دشمن نیست و ... هنر دیپلماسی؛ ایده یا واقعیت؟ دکتر حسن اکبری بیرق
- هیچ دشمنی برای همیشه دشمن نیست و ...هنر دیپلماسی؛ ایده یا واقعیت؟ دکتر حسن اکبری بیرق
- هیچ دشمنی برای همیشه دشمن نیست و ... هنر دیپلماسی؛ ایده یا واقعیت؟ دکتر حسن اکبری بیرق
- حلول سال نو ميلادي بر همه مسيحيان هم وطن و جهان مبارك باد/ جهان به سال ۲۰۱۵ سلام گفت
- دولت و پاسداشت حقوق شهروندی/ فرناز قلعه دار
- هفته وحدت/ جلال جلالی زاده: این ظلم بزرگی است که به دلیل تفرقه بین سنی و شیعه، اسلام در جهان مظلوم باشد/ هیچ جامعه و امتی با تفرقه و اختلاف به هدف نرسیده اند
- مروری بر گفتار تازه منتشرشده شهیدبهشتی: نظام قالبی و انسان انتخابگر
- فراستخواه: نباید دین را به یک ایدئولوژی سیاسی خاص فروکاست
- روشن فکری دینی، تقویت دین بر مدار دموکراسی – گفتگو با سیدعلی محمودی
- حسن خمینی: احزاب کارگاه عبور از گسست های نسلی هستند
- آیین نکوداشت خدمات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، مجاهد خستگی ناپذیر عرصه مبارزه و فکر و فرهنگ و سیاست
- رییس جمهور: " اسلام یعنی صداقت، برادری، مدارا، دست هم را گرفتن و طرد افراط و خشونت"
- احسان باکری فرزند شهید حمید باکری در یادداشتی در همشهری جوان درباره 175 شهید غواص نوشت: اگر متولیان اندکی هوشمند می بودند
- مبنای اعتماد مردم به امام (ره) / علیرضا حسینیبهشتی
- بعد از شش سال وقفه، مراسم سالگرد شهادت آیتالله بهشتی برگزار شد؛ سروش محلاتی: شهید بهشتی نامهربانیها را میشنید اما حاضر نبود از مواضع حقطلبانه خود عقبنشینی کند
- وزیر امور خارجه کشورمان: مردم ایران خواستار یک توافق عادلانه و متوازن که برای آنها عزت ملی را به همراه داشته باشد، هستند
- سوغات رمضان، تربیت علوی است: ... آن چه براي خود ميپسندي براي ديگران بپسند و آن چه براي خود نميپسندي براي ديگران مپسند
- کانادا، بریتانیا و سنگاپور؛ برترینهای گردشگری درمانی جهان در 2014
- جمعی از پايگاههای خبری به مناسبت روز خبرنگار با صدور بیانیه ای تاکید کردند که جامعه ای که خبرنگار پرسشگر نداشته باشد از داشتن فضای سالم دموکراسی دور میماند.
- سخنان آقای حمیدرضا موحدی زاده، در جمع ایثارگران، اصحاب رسانه، دانشگاهیان و هنرمندان و فرهنگ دوستان استان خراسان رضوی با حضور حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در حرم مطهر رضوی، تالار آئینه، سوم شهریورماه 1394، مشهد مقدس
- آیت الله طالقانی در حوزه اجتماعی و فرهنگی از تسامح، تساهل و مدارا به عنوان راهکار رفع موانع و مشکلات و حرکت به سوی یک جامعه ایده آل یاد می کند.
- کارگاه آموزشی و جلسه پرسش و پاسخ شاخه جوانان و دانشجویان بنیاد امید ایرانیان استان خراسان رضوی به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله سید محمود طالقانی (ره) با عنوان "یادی از ابوذر انقلاب"
- 8 سال است که از وجود پر مهر مادری محروم شده ایم. عشق، وفاداری، فداکاری و عاطفه، چهارستون شکوه نعمت بی بدیل شخصیت مادر را تشکیل می دهند.
- 36 سال از آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق می گذرد. دفاع جانانه و حماسی جوانان ایران زمین از انقلاب نوپای اسلامی، دین و میهن، قطعه ماندگار و زرینی از تاریخ این مرز و بوم شد/ یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- 16 مهر، روز جشن مهرگان/ مهرگان؛ جشن مردمی، حماسی و اخلاقی
- علی شمخانی، دبیر شوای عالی امنیت ملی: گزینه مورد توجه جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام ایجاد شرایط مناسب برای تعامل سازنده منطقهای و بینالمللی مبتنی بر گفتوگو و مفاهمه است.
- پنجم آبان، سالروز رحلت آیت الله سید روح الله خاتمی؛ روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار
- توسط اتحادیه علوم زمین اروپا انتخاب شد؛ جوان ایرانی «دانشمند برجسته جهان در علوم زمین» شد
- در روز تاریخی 13 آبان، روزنامه امید ایرانیان به جمع خانواده بزرگ رسانه کشور افزوده می شود/ محمد حسن پیشبین (مدیر مسئول) درباره "امید ایرانیان"
- مروری بر زندگینامه آیتالله واعظ طبسی؛ واعظ طبسی مردی بود که از سوی آیتالله بروجردی عنوان "طلبه خوش فکر و زبان حوزههای علمیه" لقب گرفت
- محمد نهاوندیان رییس دفتر رییس جمهوری ایران که برای حضور در کنفرانس«بررسی فرصتها و چالشهای اقتصادی ایران»به لندن سفر کرده است در گفت وگو با فایننشال تایمز گفت: ایران به دنبال تعامل سازنده با جامعه جهانی است.
- رئیس دفتر بازرسی ویژه رهبری گفت: در ٣٧ سال گذشته در بسیاری از مسائل سیر قهقهرایی داشته و با این وضعیت نمیتوانیم ادعا کنیم که برای دیگران الگو هستیم.
- ظریف خطاب به کریمی قدوسی: از شما تقاضا می کنم برای ملاحظات زودگذر و کوچک سیاست داخلی، وجهه مبارز و انقلابی مناسبات خارجی جمهوری اسلامی در جهان را خدشه دار نکنید.
- وزیر اطلاعات با بیان اینکه نباید نهضت حسینی به خرافات و فقط برانگیختگی احساسی آلوده شود، گفت: با پررنگ کردن آثار فکری و عقلانی قیام عاشورا در عزاداری ها باید از محتوای انقلاب صیانت کرد.
- هفتم آبان؛ روز بزرگداشت کوروش بزرگ چرا کوروش در سرزمین خود غریب است؟/ سایت بهارنیوز/ علی سبزمیدانی
- تصوير تخت جمشيد با عنوان «پارس ابرقدرت اصیل»؛ اولین ابرقدرت جهان بر روی جلد نشنال جئوگرافیک
- یادی از استاد شریفزاده؛ نغمهای كه غريبانه خاموش شد/ سرو خرامان با صداي جادويي او شنيدني بود، خراسان ديگر نغمه خونپاش او را نخواهد شنيد؛ نغمه مرغي كه فلك بالش را شكسته بود.
- "دانشگاه، مدافع آزادی و اتاق فکر توسعه" در بزرگداشت 16 آذر و روز دانشجو/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو" نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- " سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- به نام خالق بهارآفرین " بهبود اقتصاد، محیط زیست و مشق سرنوشت! " در سال 1396 نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهدمقدس: انتقاد ایرادی ندارد ولی رای مردم را نادیده نگیریم / توافق برجام محصول مشترک راهبرد نظام مبتنی بر نرمش قهرمانانه و تیم دیپلماسی دولت
- سال ۱۴۰۰؛ سال بیم و امید مردم ایران/ به قلم حمیدرضا موحدی زاده، نایب رِئیس شورای اسلامی شهر مشهد
- عنوان رساله دکترای مدیریت دولتی، مدیریت منابع انسانی "طراحی الگوی شایسته سالاری مدیران در شهرداری مشهد به روش تحلیل تم"/theme analysis method/ دانشجوی محقق: حمیدرضا موحدی زاده