یادداشتی از هادی خانیکی/ جایگاه گفتوگوی تمدنها کجاست ؟ |
سفیر: هادی خانیکی در روزنامه بهار نوشت:1- در سیام شهریورماه 1377 سیدمحمد خاتمی رییس وقت جمهوریاسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنی را مطرح کرد که بعد از آن عرصه عمل و نظر را به جد متوجه به خود کرد. او آن روز گفت: «به نام جمهوریاسلامی ایران پیشنهاد میکنم که بهعنوان گام اول، سال 2001 از سوی سازمان ملل سال گفتوگوی تمدنها نامیده شود، با این امید که با این گفتوگو نخستین گامهای ضروری برای تحقق عدالت و آزادی جهانی برداشته بشود.» این پیشنهاد به اتفاق آرا به تصویب اعضای سازمان ملل رسید و در قطعنامه مصوب بر «تلاش مشترک جامعه بینالمللی برای تقویت تفاهم از طریق گفتوگوی سازنده میان تمدنها در آستانه هزاره سوم میلادی» تاکید شد. در این قطعنامه از دولتها و سازمانهای تابع ملل متحد از جمله یونسکو و همه سازمانهای بینالمللی و غیردولتی دعوت به عمل آمد که به منظور ارتقای مفهوم گفتوگوی تمدنها برنامههای مناسب فرهنگی، آموزشی و اجتماعی را تدوین و اجرا کنند.
2- در عرصه سیاست عملی از آن پس «گفتوگوی تمدنها» در کانون توجهات بینالمللی قرار گرفت، برنامههای جهانی معطوف به صلح، همزیستی و تفاهم در زمینههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی نگاه روشنی به گفتوگوی تمدنها داشتند، جهان بهویژه پس از دریافت علایم آشکاری از رشد تروریسم و خشونت در حادثه 11سپتامبر، احساس ضرورت بیشتری در باب گفتوگوی میان فرهنگها و تمدنها داشت، روایتهای کوفی عنان دبیرکل سابق سازمان ملل متحد که علاوه بر داشتن دغدغههای صلحطلبانه مسئول پیگیری قطعنامههای مصوب نیز بود و کوییچیرو ماتسورا مدیرکل یونسکو که نهاد متولی پیشروی گفتوگوست، در اینباره در خور توجهند.
کوفی عنان در 11سپتامبر 2001 در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «گفتوگوی تمدنها رکن اساسی واکنش جهانی به درگیری و خشونت از هر نوع است. بهخصوص وقتی که این خشونتها بر تعصب و تحجر و عدم تسامح مبتنی باشد. وقتی در هر نقطه جهان چنین گفتوگویی در جریان باشد، توسل به جنگ قطعا با توسل به توافق و سازش جایگزین خواهد شد، تنفر قطعا با تسامح و رواداری مواجه خواهد شد و خشونت با عزم و پایداری روبهرو خواهد شد. گفتوگو میان تمدنها بهترین پاسخ بشریت به بدترین دشمنان بشریت است.
مایلم مراتب قدردانی خود را از آقای خاتمی رییسجمهوری ایران ابراز دارم که مبتکر گفتوگوی تمدنها در سازمان ملل متحد بودند و نیز از سایر رهبران و دولتهایی که این گفتوگوها را در سال گذشته استمرار بخشیدند. جناب آقای خاتمی با این کار، نه تنها یک محمل ضروری تفاهم را به پیش بردند، بلکه به شریفترین هدفهای سازمان ملل متحد نیز خدمت کردند. در سال گذشته، ایده گفتوگوی تمدنها علاقه گستردهای در نهادهای دانشگاهی و سازمانهای غیردولتی و تمامی مردم جویای تفاهم، برانگیخت.
گفتوگوی تمدنها بر این فرض استوار نیست که ما در مقام نوع بشر همگی با هم یکسانیم، یا همیشه با هم توافق داریم، بلکه بر شناخت این واقعیت مبتنی است که ما مظهر تکثر فرهنگها هستیم و اعتقادات ما بازتاب این تکثر است. این ایده که تنها یک ملت حقیقت را در اختیار دارد یا نابسامانیهای دنیا تنها یک پاسخ دارد، یا تنها یک راهحل برای نیازهای بشر وجود دارد، در طول تاریخ به آسیبهای فراوانی منجر شده است. تنها کافی است به ترکیب این مجمع بزرگ نظری بیفکنیم تا- این واقعیت آشکار و غیرقابل انکار را- دریابیم که فرهنگهای بسیار، اعتقادات بسیار و روشهای فراوانی برای زندگی وجود دارد. درست زمانی که این تکثر هویتها در محاصره قرار میگیرد، زمانی که یک روش زندگی انکار میشود، زمانی که آزادی بنیادی برای زندگی کردن چنانکه خود برمیگزینیم به مخاطره میافتد، درگیری و خشونت و رنج اجتنابناپذیر میشود. گفتوگوی تمدنها، در این معنا، نوعی بیان امید و آرزو نیست، بلکه بازتابی از جهان است؛ آنچنان که هست. تکثر پایه و مبنای گفتوگوی تمدنهاست، واقعیتی است که گفتوگو را ضروری میسازد. ما هیچگاه مانند امروز درنیافته بودیم که هرقدر هم با یکدیگر متفاوت باشیم، بهطور کامل انسانیم و کاملا سزاوار حرمت و احترامی هستیم که برای انسانیت مشترک ما ضرورت دارد.»
ماتسورا در فوریه سال 2001 در دانشگاه آکسفورد به تبیین مفهوم گفتوگوی تمدنها از منظری راهبردی پرداخت و گفت: «ایده «گفتوگوی تمدنها» صرفا یک شعار یا تعارف سیاسی پیش پا افتاده نیست، بلکه فراخوانی برای همه ماست که از نظر ذهنی مرزبندیهای کهن فرهنگی را درنوردیم تا بتوانیم نه تنها معیارهای سنجش درست و نادرست و جهانبینیهای دیگر را بهتر درک کنیم، بلکه با سهم خاص و منحصر به فرد خود در میراث فرهنگی مشترک بشری نیز بهتر آشنا شویم؛ زیرا همه تمدنها از یکدیگر تاثیر پذیرفته و بنابراین به یکدیگر غنا بخشیدهاند. به رسمیت شناختن چنین تاثیرات مهمی همواره روشنگر است؛ زیرا به ما میآموزد که تجربه بشری خویش را از زوایای مختلف و منظرهای متفاوت و در نتیجه با برجستگی و عمق بس بیشتری، بنگریم. به همین دلیل است که مفهوم گفتوگو، معنایی بسیار فراتر از رواداری و تسامح دارد.
گفتوگو فعالتر است، ارادیتر است، مبتنی است بر احترام و خواست آموختن و قائل شدن چنین احترامی برای فردیت آشکار و منزلت کامل انسانی همه گروههای فرهنگی و به نوبه خود، یک پیش نیاز اساسی است که ما در یونسکو آن را «فرهنگ صلح» میخوانیم. هرچه عمیقتر یکدیگر را بشناسیم، همدلی بیشتری با یکدیگر مییابیم و کمتر دچار پیشدارویهای سطحی یا تنفر میشویم. تنشهای مداوم بینافرهنگی جهان امروز عموما ریشه در نفرت دیرپای خاصی دارد، که سرچشمهاش بعضی مصیبتها یا بیعدالتیهای تاریخی، واقعی یا غیرواقعی است، که یک جامعه در نتیجه اعمال جامعهای دیگر به آن دچار آمده است. تنها گفتوگو میتواند چنین خصومتهای کهنهای را در معرض قضاوت بگذارد، به آنها توجه کند، راهحلی برایشان بیابد و سرانجام به آنها خاتمه دهد، تا به خیر و صلاح متقابل همه ما بینجامد. تنها گفتوگوست که میتواند زمینه
از سرگیری بدهبستانهای فرهنگی بسیار مبرم جهان امروز را فراهم کند، البته اگر خواستار آن هستیم که جهانی شدن ارتباطات و کالاهای مادی میراث، تمدنهای گوناگون ما را، با همه تنوع خلاقی که دارند، غنای بیشتری بخشد، نه اینکه از میان ببرد.
... دنیای معاصر آشکارا در بحران معنوی و اغتشاش اخلاقی به سر میبرد. دستکم، حدود یک قرن است که دنیا با چنین وضعی روبهروست. فراخوان جمهوریاسلامی ایران برای «گفتوگوی تمدنها» که معنایش گفتوگو میان تمدنهای آشکارا برابر است و جامعه بینالمللی صراحتا به آن پاسخ مثبت داده است، شاید نخستین گام ثمربخش در راه درک عمیقتر متقابل باشد. اما گفتوگوی قابل اعتماد تنها برپایه ارزیابی صادقانه و کاملا منصفانه مسائل است که میتواند شکل بگیرد.»
3) به لحاظ نظری چه بخواهیم و چه نخواهیم«ایده گفتوگوی تمدنها»ی خاتمی در برابر «برخورد تمدنها»ی هانتینگتون فهمیده شده است. ساموئل هانتینگتون، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد در تابستان 1372 با انتشار مقالهای در فصلنامه آمریکایی «فارین افیرز» از «برخورد تمدنها» به عنوان چارچوب مهندسی یا پارادایم تحلیل رخدادهای بینالمللی بعد از جنگ سرد، سخن گفت. در این مقاله او به احتمال نزدیکی یا اتحاد تمدنهای اسلامی و کنفوسیوسی و برخورد آنها با تمدن غرب اشاره کرد، که واکنشهای گستردهای را در محافل سیاسی و علمی جهان به دنبال داشت. هانتینگتون پایان جنگ سرد را نه ختم مناقشههای ایدئولوژیک که سرآغاز دوران جدید برخورد تمدنها انگاشت و براساس آن بسیاری از حوادث و رخدادهای جهان را بهگونهای تعبیر و تحلیل کرد که در جهت تحکیم انگارهها و فرضیههای جدیدش باشد. وی تمدنهای زنده جهان را به «تمدنهای غربی کنفوسیوسی، ژاپنی، اسلامی، هندو، اسلاو، ارتدوکس، آمریکای لاتین» و در حاشیه «تمدن آفریقایی» تقسیم کرد و خطوط گسل میان این تمدنها را منشاء درگیریهای آتی و جایگزین واحد کهن دولت – ملت اعلام کرد.
پایان جنگ سرد از جمله تحولات محوری در دو دهه آخر قرن بیستم است که سیاست و روابط بینالملل را دگرگون ساخت و چالشهای فکری تازهای را در عرصههای سیاست و اندیشه برانگیخت، بهطور خاص دو رویکرد نظری عمده غربی در اینباره در خود تامل است، نخست نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما که با خوشبینی قائل به پیروزی غرب در جنگ سرد و ختم تضادهای ایدئولوژیک و تفوق لیبرال دموکراسی غربی در سراسر جهان است و دوم رویکرد نظری برخورد تمدنهای هانتینگتون که خطر دشمنی جدید و رویارویی میان دو تمدن اسلام و غرب را برجسته میکند. نظر هانتینگتون در سراسر جهان واکنشهای فراوان داشت، بهگونهای که خود او بعدها با نگارش کتاب «برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی» نوشت که «بنا به اظهار تحریریه فاران افیرز از دهه 1940 تا 1993 یعنی زمان نگارش مقاله برخورد تمدنها هیچیک از مقالههای منتشر شده و آن مجله، به اندازه مقاله یاد شده مورد توجه و بحث قرار نگرفته بود.» او مقاله خویش را «فرضیه»ای میدانست که علامت پرسش موجود در عنوان آن نادیده گرفته شده است.
4) در ایران با نقد رویکرد «برخورد تمدنها» در فضای سیاسی پیش از انتخابات سال 1376 زمینه طرح گفتوگوی تمدنها فراهم شده و این مفهوم پیش از آنکه از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد و در قالب یک قطعنامه بینالمللی مطرح شود، نخستینبار در خلال فعالیتهای انتخاباتی سیدمحمد خاتمی به میان آمد. خاتمی خود در اینباره گفته است؛ «فکر میکنم اواخر سال 75 و شاید در اولین مصاحبهای که بنده به مناسبت نامزدی ریاستجمهوری داشتم، این مساله را مطرح کردم، چون بعد از طرحی که آقای هانتینگتون درباره ستیز میان تمدنها مطرح کرده بود، همواره در ذهن من بود و این امر ناشی از احساسی بود که وجود داشت و نگاه به قرنی که امروز آن را پشتسر گذاشتیم و وارد قرن تازهای شدیم.» البته به نظر خاتمی وقتی طرح گفتوگوی تمدنها از حوزه نظر و فرهنگ به میدان عمل و سیاست آمد و از زبان یک سیاستمدار مطرح شد نوع نگاه به آن هم در حوزه عمومی متفاوت شد. به گفته او؛ «وقتی که مساله گفتوگوی تمدنها مطرح شده بهخصوص از آن لحاظ که طرحکننده آن یک فرد سیاسی بود و در عرصه سیاست هم روابط خاصی برقرار است، خیلیها شاید تصور کردند که این بهانهای است برای گفتوگوی سیاسی و بده بستانهای سیاسی در سطح بینالمللی... در حالی که ابدا موقعی که این مساله مطرح شد، در طرح گفتوگوی تمدنها هیچ منظور نظر سیاسی به معنی خاص کلمه نبود... منظور اصلی ایران از پیشنهاد گفتوگوی تمدنها در واقع طرح یک سرمشق جدید در مناسبات بینالمللی بود... سرمشق گفتوگوی تمدنها و فرهنگها اگر از منظر اخلاقی مورد ملاحظه واقع شود، در واقع دعوت به وانهادن اراده معطوف به قدرت و تمسک و گرایش به اراده معطوف به عشق است و در این صورت نتیجه نهایی گفتوگوی تمدنها و فرهنگها نه فقط همسخنی که همدلی و محبت است.»
الف: مکاتبی که بهطور مستقیم به گفتوگو پرداختهاند:
عمدهترین مکاتب و متفکرانی را که در فلسفه، جامعهشناسی، انسانشناسی و روانشناسی به مقوله گفتوگو پرداختهاند و گفتوگو یکی از اجزای مقوم دنیای فکری آنها بوده است، میتوان در گروهبندیهای ذیل مورد مطالعه قرار داد:
یکم: نحلههای فکری هرمنوتیکی و پدیدارشناختی: از آنجا که «فهم» (Understanding) یکی از مقولههای جهتدهنده آنهاست، ناگزیر نوعی گفتوگو را چه با شخص «دیگر»، چه با «متن» یا دوره «دیگر» در کانون توجهات و تلاشهای فکری آنها قرار میدهد. از جمله گشایندگان معاصر این راه، ویلهم دیلتای (1911-1833)، هانس گئورگ گادامر (2002-1900) یورگن هابرمارس، مارتین بوبر (1965-1878) و امانوئل لویناس (1995-1905) هستند.
دوم: نحلههایی از فلسفه تحلیلی و فلسفه زبان: از جمله جریانهای فکری که میتوان با اندکی مسامحه در طبقهبندی فلسفه گفتوگو قرار داد، شاخهای از مکتب تحلیلی و زبان است. در این نحله مقام لودویگ ویتگنشتاین (1951-1889) و ریچارد رورتی (1931) مهم و برجسته است.
در عین اقبال جهانی و نیاز تاریخی به گفتوگوی فرهنگها باید به این واقعیت نیز توجه کرد که بهرغم پیشگامی ایران در طرح «پارادایم گفتوگو به مثابه یک رویکرد تازه نظری و عملی برای ایجاد دنیایی بهتر»، در داخل کشور فضای تیره رقابتها و مناقشههای سیاسی میان گروههای مختلف، نگذاشت که به افقهای اندکی دورتر از پیش پای سیاست نظر شود و آثار و منافع ملی و بینالمللی حاصل از این اقبال و نیاز به چشم درآید. ایده گفتوگوی فرهنگها در عرصه سیاست داخلی نوعی سرگرمی خاص محافل روشنفکرانه و احیانا ابزاری برای دور شدن از ارزشهای انقلابی قلمداد شد و ماجراها در پی داشت. مشهورترین آثارش نه تنها توقف و توقیف فعالیتهای معطوف به گفتوگوی تمدن بلکه محو نامها و نمادهای یادآور آن در دولت اصولگرای آقای احمدینژاد بود. مرکز دولتی گفتوگوی تمدنها منحل شد و نهاد مدنی آن با انواع تضییقات سیاسی روبهرو شد و نشریه علمی و فرهنگی آن یعنی «آیین گفتوگو» تنها با انتشار یک شماره توقیف شد و محدودیت تا آنجا رفت که مطبوعات در این سالها مجاز نبودند در سخن از گفتوگوی تمدنها نام خاتمی را بیاورند.
بحث درباره ایده گفتوگوی تمدنها بدون نام نظریهپرداز آن خود معرف تنگی دایره سیاست در این سالها برای پرداختن به گفتوگوی فرهنگهاست.
علاوه بر این در سطوح فرهنگی نیز گاه گفتوگو تا سطح گپ و گفت و مذاکره و مرافعه و مصالحه فرو کاسته شد و کمتر به عنوان مفهومی مطرح شد که محصول جهان مدرن است و درعینحال تجربههای معرفتشناسانه و هستیشناسانه چندینهزار ساله را به دنبال دارد.
«گفتوگوی فرهنگها» ظرفیت و فرصت جدید نظری است که آثار و نتایج ملموس و عملی نیز دارد.
گفتوگو را میتوان یک کاوش مشترک برای دستیابی به فهم، ارتباط و امکان افزونتر دانست که یک فرصت واقعی در برابر نظرات بدبینانه و خوشبیانه عصر ماست. فرصتی که به گفته علی پایا میتواند در برابر این دو نظر، راهبردی استدلالی و دووجهی ارائه کند:
«نخست در برابر صاحبنظران بدبین که مدعی هستند آنچه در تعامل روزانه میان افراد حائز اهمیت است نه گفتوگو بلکه سیاست متکی به جنبههای عملی و بیعنایت به ملاحظات اخلاقی و عقیدتی است، میتواند این استدلال را عرضه دارد که در جهانی که به نحوی فزاینده دستخوش کثرتگرایی شده است، گفتوگو ابزاری اجتنابناپذیر برای دستیابی به تحولات مطلوب است.
دوم در برابر طرفداران بیش از حد خوشبین که معتقدند گفتوگو همچون عصایی جادویی قادر به حل همه مشکلات است و استدلال خواهد شد که گفتوگو قادر نیست در خلأ اراده جمعی معجزه بیافریند.»
پس گفتوگو نشانهای از میزان عقلانیت و پختگی کنشگران اجتماعی و سیاسی است، هر اندازه عقلانیتر عمل کنند، گستره و قدرت گفتوگو بیشتر خواهد بود و هرچه دایره گفتوگو گشودهتر باشد، عقلانیت و پختگی نیز در جامعه بیشتر جا خواهد داشت. به هر رو رنج دیرپای جامعه ما از تنگی و ناپایداری فضا و فرهنگ گفتوگوست و ذهن و زبان ما در این روزگار چنانکه باید و شاید با گفتوگو در افق معنایی آن سازگار نیست.
6- امکان و امتناع نظری گفتوگو و گفتوگوی تمدنها از آنجا پدید میآید که مفهوم و نسبت میان خود و دیگری چگونه تعریف میشود. مدافعان امتناع گفتوگو براساس مبانی نظری خود استدلال میکنند که گفتوگو میان تمدنهای جهانی براساس مرزهای تشخص و هویت آنها و تمرکزی که روی مقوله «ما» و «دیگری» دارند، ناممکن است و مدافعان امکان گفتوگو از وجود مفاهیم و مضامین مشترکی که در خلال گفتوگو شکل میگیرد، سخن میگویند. در میان دانشهای اجتماعی که به نحو مستقیمتری به این قبیل مسائل مرتبط هستند میتوان از نظر توجه به گفتوگو سه گروه عمده را مدنظر قرار داد. اول حوزهای که مستقیما به گفتوگوهای کلامی و غیرکلامی پرداختهاند، دوم حوزهای که بهطور غیرمستقیم وارد مبحث گفتوگو شدهاند و سوم آنها که التفاتی به این مهم نداشتهاند. برای کشف مبادی گفتوگو اگرچه شناخت گروه اول و دوم ضرورت بیشتری دارد اما نمیتوان بخش سوم را نیز نادیده گرفت، زیرا وجود یا عدم بحث گفتوگو نزد صاحبان اندیشه یا نحلههایی خود میتواند به روشن شدن مبانی و حدود گفتوگو نیز کمک کند.
جامعهشناسی و گفتوگو: غیراز فلاسفه، جامعهشناسان نیز مساله گفتوگو و ارتباط را به وفور مدنظر قرار دادهاند. از جمله مکاتب مهم در این زمینه میتوان از «کنش متقابل نمادی» (symbolic interaction) و «اتنومتدولوژی» (ethnomethodology) نام برد که بهویژه به گفتوگوی غیرکلامی پرداختهاند. متفکرانی نظیر جورج هربرت مید (1931-1863)، هربرت بلومر (1987-1900) و هارولد گارفینکل (1917) در این زمینه نظریههای درخور توجهی دارند.
مردمشناسی و گفتوگو: مردمشناسان از جمله متفکرانی هستند که فهم فرهنگ دیگر و گفتوگو با آن همواره در کانون توجهشان بوده است. اینان بیش از گروههای دیگر به ارتباط غیرکلامی میان فرهنگها التفات داشتهاند و برای روشن شدن آن اهتمام ورزیدهاند. از جمله مردمشناسان بنامی که از هرمنوتیک معاصر نیز تاثیر پذیرفته و به مبانی «گفتوگوی میانفرهنگی» پرداخته است کلیفورد گیرتس (1926) است. کتاب مشهور او تفسیر فرهنگ منبع غنی و سرشاری در اینباره است. کلود لوی اشتروس (1908)، مردمشناس برجسته فرانسوی نیز در کتاب گرمسیریان اندوهگین مباحث مهمی درباره معرفی فرهنگی دیگر در علوم انسانی مطرح میکند، هرچند نگاه مثبتی به گفتوگو ندارد. روش ساختاری او مبتنی بر این است که کوشش شود تا تعدد و گوناگونی فرهنگهای متفاوت به ساختاری واحد منتهی شده و به شیوه علمی توصیف شود. موضع دوگانه اشتروس نیازمند معرفی بیشتر است یعنی اینکه او در مونوگرافیهای خود تفسیر و تصویر درخشانی از فرهنگهای دیگر به دست میدهد اما در آثار نظریاش آنها را به ساختار واحدی تحویل میکند.
روانشناسی و گفتوگو: از میان روانشناسان و روانکاوان در مبحث گفتوگو باید در وهله اول به بررسی اندیشه زیگموند فروید (1939-1856) پرداخت. فروید در وهله اول مساله ارتباط با دیگران، ارتباط با خود و صورتهای سالم و مخدوش این ارتباط را مدنظر قرار داد. البته از نظر فروید ارتباط مخدوش چه با غیر، چه با خود که تا حدی اجتنابناپذیر است، میتواند در صورت شدت یافتن به مساله روانپریشی مبدل شود. مساله مهم در آرای فروید طرح نقش شفادهنده در گفتوگوست که هابرمارس نیز بر آن انگشت گذاشته است. به نظر او راه برطرف کردن ارتباط مخدوش نوعی گفتوگو میان پزشک و بیمار است؛ گفتوگویی که در جریان آن بیمار به نوعی خودآگاهی میرسد و از عقدههای خود رهایی مییابد.
از جمله روانشناسان دیگری که در این باب نظرات درخور توجهی دارند، آر.دی.لینگ (1989-1927) است که از ژان پل سارتر (1980-1905) تاثیر فراوان پذیرفته است. او ارتباط مخدوش را در خانواده موجب بروز روانپریشی و بهطور کلی نابسامانیهای عمیق روانی دوران مدرن میداند. لودویگ بینزوانگر (1966-1881) نیز که متاثر از فروید و هایدگر (1976-1889) است، به مقوله «با دیگران بودن» و ابعاد مختلف آن پرداخته است. مدارد باس (1990-1903) هم که اندیشه هایدگر بر او اثر کمتری داشته است مقوله «با دیگران بودن» را با اهمیت فراوانی مطرح کرده است. مطالعه نظریههای این سه میتواند به مساله «فهم دیگری» و «گفتوگو» در فرآیند «با دیگران بودن» یاری برساند.
گفتوگو و فلسفه علم: گروه دیگری که مساله گفتوگو و نقد را در جهتهای نوینی مورد توجه و تصریح قرار دادهاند، فیلسوفان علم هستند. فلاسفه علم پساتجربیگرایی که بعد از نقدهای مختلف پوزیتیویسم در جستوجوی راهنمای تازهای برآمده بودند، در جریان پیشرفت کار خود هرچه بیشتر عنصر هرمنوتیکی و تفسیری را در کار خود وارد ساختهاند و در نتیجه باب گفتوگو و مباحثه و تاویل را جایگزین روشهای استقرایی پوزیتیویستی کردهاند. اینان از جوانبی بر حوزههای جامعهشناسی، مردمشناسی و فلسفه نیز تاثیر گذاشتهاند. در این گروه نامهای کارل پوپر (1994-1902)، ایمره لاکاتوش (1974-1922)، توماس کوهن و پل فایرابند (1994-1924) برجستهتر است. نزد این گروه، رقابت میان نظریهها با طرحهای تحقیقاتی یا پارادایمها میتواند منجر به گفتوگویی شود که در آن ملاک دقیقی برای سنجش وجود ندارد. در نتیجه، این گروه در جریان پیشرفت خود شباهتهای بسیاری به تاویلگرایان جدید پیدا کردند که میتوان شرح چند و چون آن را بهدقت ترسیم کرد. نقش اینان در طرح گفتوگوی انتقادی انکارناپذیر است.
ب- مکاتبی که بهطور غیرمستقیم به گفتوگو پرداختهاند
حوزه دوم در تبیین مبانی نظری گفتوگو به مطالعه مکاتبی اختصاص دارد که بهطور غیرمستقیم به این مقوله اهتمام ورزیدهاند:
عمده متفکرانی که در این بخش جای میگیرند مارکسی- هگلیهایی هستند که بهطور کلی تحت عنوان هواداران «نظریه انتقادی» میتوان از آنها نام برد. آنان تحتتاثیر دیالکتیک «خدایگانی- بندگی» و «نیرنگ عقل» هگل از یکسو و نظریه مارکس درباره ایدئولوژی به عنوان آگاهی کاذب از سوی دیگر بودهاند و بر این نظرند که سدهایی ساختاری برای تحقق گفتوگو در عصر حاضر وجود دارد. تئودور آدورنو (1969-1903)، ماکس هورکهایمر (1973- 1895)، هربرت مارکوزه (1979- 1898) و والتر بنیامین (1940- 1892) که همگی آلمانی هستند، از این جمله و فیلسوف معاصر فرانسوی، پییر بوردیو (2002- 1930) را نیز میتوان به جمع آنان افزود.
آنان از سویی به جامعه فارغ از هر نوع ایدئولوژی باور دارند، اما از سویی دیگر جامعه حاضر را عصر صنعت فرهنگ و سلطه و اقتدار میدانند که این امکان را از آدمیان دریغ کرده است. شاید بتوان هایدگر را نیز که نه هگلی است و نه مارکسی به نوعی در این بخش قرار داد، زیرا او در آثار اولیهاش «با دیگران بودن» را جزو ساختهای «بودن، در جهان» میداند، اما در آثار بعدی خویش گفتوگو را از نظر انداخته و نوعی گوش کردن به صدای «وجود» را جایگزین آن ساخته است.
ج- مکاتبی که به گفتوگو اعتنایی نکردهاند
در حوزه سوم از تبیین گفتوگو باید مکاتبی را مدنظر قرار داد که به گفتوگو و ارتباط التفاتی نداشتهاند. از این جمله پوزیتیویستها، ساختگرایان و کارکردگرایان هستند که هریک بنا به دلایلی این مقوله را امری مهم و جدی به حساب نیاوردهاند و در نتیجه به آن نپرداختهاند.
به طور کلی متفکران و فیلسوفانی که با تز امتناع امکان گفتوگوی تمدنها توافق دارند، بیشتر بر شواهد عینی تکیه میکنند که عملا گفتوگو را در جهان ناممکن ساختهاند. در برابر آنها میتوان بنیادهای نظری امکان گفتوگوی تمدنها را بر نظریههای فیلسوفانی نهاد که اساسا معرفت و دستیابی به حقیقت جهان را در فرآیندی گفتوگویی میسر میدانند. وجود مفاهیم و مضامین مشترک انسانی یکی از عوامل موثر در تمسک به گفتوگوست و این امر مشترک توانش انسانها را در تعیین چارچوب مشترک برای گفتوگو بالا میبرد. در برابر، گروهی از فیلسوفان و متفکران نیز هستند که معتقدند به دلیل ناهمگنی و ناهمگونی فرهنگها و تمدنها و اسارت هر فرد و ملت و تمدنی در کهکشان ذهنی خویش، گفتوگوی واقعی ممکن نیست و حجابهای زبانی مانع برقراری ارتباطات بین فرهنگی و بین تمدنی میشود... .
7) در عین این تاملهای نظری باید بیش از آنکه در پی آن باشیم که گفتوگوی تمدنها را به عنوان یک نظریه فلسفی و اجتماعی به معنای خاص و آکادمیک آن دنبال کنیم باید آن را به عنوان پارادایم، راهبرد و الگویی برای حل منطقی مسائل مبتلابه جهان و جوامع کنونی پی بگیریم. امکان و اقناع گفتوگو در عالم واقعی علاوه بر نظر نیازمند اعیان نهاد و ساختار مناسب نیز هست. واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نشان میدهد که نسبت میان «گفتوگو» بهطور عام و «گفتوگوی فرهنگها و تمدنها» بهطور خاص با وجود و قوت نهادهای مدنی، نسبتی مستقیم و معنادار است. نهادها و شبکههای گفتوگویی میتوانند دنیاهای فروبسته را روی همدیگر بگشایند و فرهنگ گفتوگو را تولید و بازتولید کنند. تجربه عمومی و حتی فرهنگ نخبگان ما ایرانیان از گفتوگو بهویژه در دوران جدید، تجربه و فرهنگی ناپایدار و گسسته و کوتاهمدت است. با وجود ضرورتها و نیازهای گوناگون تاریخی افقهای اندیشه و میدانهای کنش اجتماعی و سیاسی چنان گشوده نبودهاند، یا گشاده نماندهاند که به گفتوگو در معنای عملی آن امکان نشر و نما دهند.
نظریه گفتوگوی فرهنگها و تمدنها نیز از این آفت و آسیب برکنار نماند. گفتوگوی فرهنگها و تمدنها هرقدر هم که از بار معرفتی و حتی سیاسی و بینالمللی برخوردار میشد، در تحلیل نهایی نیازمند ساختارها و سازوکارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داخلی بود و این ضعف هم در سطح دولت اصلاحات و هم در حوزه جامعه و جامعه مدنی به وضوح احساس میشد، به صراحت میتوان گفت که اهتمام به مقوله گفتوگوی تمدنها و تامین لوازم و اقتضاهای آن در سطح ملی نه به درستی و به موقع صورت پذیرفت و نه به خوبی ادامه یافت. اقبال جهانی به موضوع گفتوگوی تمدنها سرمایهای ملی و معنوی و حتی نمادین قلمداد نشد و در چرخه رقابتهای سیاسی و داوریهای هنجاری حداکثر به محافل نظری و علمی آن هم با مضیقههای بسیار محدود گردید. بار گفتوگوی فرهنگها و تمدنها اگرچه در عرصه سیاست و پیشبرد راهبردهای تنشزدایی امری دولتی است، اما در عالم فرهنگ و اجتماع بیشتر امری غیردولتی و مبتنی بر اندیشهورزی و تفکر در قالب بنیادها و نهادهای مدنی، فرهنگی و اجتماعی است که در این عرصه سهم و نقش دستگاهها و شبکههای دولتی و غیردولتی ما بسیار پایین بود و پایینتر شد.
8- با وجود همه محدودیتها و تنگناها در سطح ملی و ظهور و بروز امواج خشونت و ستیزهجوییهای هویتی، پارادایم و راهبرد گفتوگوی فرهنگها و تمدنها همچنان مطرح و در قیاس با ایده برخورد تمدنها بیشتر قابل اتکاست. علت آن است که جهان در همه عرصهها دو رویه داشته و دارد. رویه رعب و هراس و رویه گفتوگو و مدارا. پارادایم برخورد تمدنها معطوف به رویه نخست است و پارادایم گفتوگوی فرهنگها معطوف به رویه دوم. طرح گفتوگوی تمدنها که در رویکردهای آغازین آن در مقابل برخورد تمدنها فهمیده شد، در همان سطح دوآلیستی نخست باقی نماند. راهبرد «گفتوگو» درباره مناسبات بین تمدنی و ارتباطات میان فرهنگی با اندیشه «نزاع» متفاوت است، اما در بنیانهای نظری خود مشترکاتی نیز با آن دارد... . در پارادایم برخورد تمدنها بیشترین نگرانی به خطر افتادن تمدن برتر به وسیله تمدنهای حاشیهای است و در پارادایم گفتوگوی تمدنها بیشترین نگرانی از شنیده نشدن صدای تمدنها. به این لحاظ «گفتوگوی تمدن» نظریهای نیست که واقعیت برخوردهای تمدنی را در دیروز و امروز جهان نبیند، بلکه راهبردی است که در طول تاریخ به هر دو وجه گفتوگو و ستیز توجه دارد، اما در پی تقویت سازوکارهای گفتوگویی آن هم با تکیه بر عناصر اخلاقی انسانی و فرهنگی است. به این اعتبار ایده گفتوگوی تمدنها بیش از آنکه بنا به تعریفهای آکادمی در قالب فرضیه یا نظریه بگنجد در قالب یک پارادایم سیاستگذاری برای بهبود مناسبات میانتمدنی و رهایی جهان از پرتگاه ستیزهجویی بهتر فهمیده میشود |
- اساسنامه بنیاد باران
- تأكيد آيتالله هاشمي رفسنجاني به اصالت عقلانيت و تفكر در اسلام
- تساهل و تسامح دینی پویایی و بالندگی یا التقاط و انحراف؟!
- بازخوانی پاسخ عبدالعلي بازرگان به عبدالكريم سروش و معجزه قرن 21 قرآن / برگرفته از سایت تابناک
- نسبت علم و دین (1)
- چگونه میتوان تعارضات "علم" و "دین" را برطرف کرد ؟
- علی(ع) به قرائت مدرنيسم / علی رضا خامسیان، مشاور رسانه ای دکتر محمد رضا عارف
- سید محمد خاتمی در دیدار جمعی از اصحاب رسانه:«ما بد کسانیکه سعی کردند صحنه را برما تنگ کنند را نمیخواهیم؛آنها هم باید زندگی خوبی داشته باشند. باید دلها بهم نزدیک تر شود.»
- گفتوگو با هادی خانیکی، مشاور فرهنگی رییسجمهور دوران اصلاحات درباره ضرورت تقویت نهادهای مدنی : کاربردیترین مفهوم اعتدال اصلاح سازمان دولت است
- تحلیل اقتصاددانان درباره ادعای سی ان ان : سال 2014 سالی تعیین کننده برای ایران
- در گزارش صندوق بینالمللی پول مطرح شد؛ اقتصاد ايران رو به بهبود و نیازمند اصلاحات / وال استریت ژورنال: اقتصاد ایران به سوی ثبات می رود
- ملی شدن نفت به مثابه یک الگو/ «سیاست موازنه منفی» در سیاست خارجی و الگوی «اقتصاد بدون نفت»در سیاست داخلی
- انتقاد دکتر معصومه ابتکار از طرح تفکیک جنسیتی؛ در مقدس ترین مکان عبادی، زن و مرد کنار یکدیگرند
- سی ویژگی یک انسان مدنی / دکتر سریع القلم
- مهمترین مشکل کشور چیست؟ این موضوعی است که دکتر محمود سریعالقلم - استاد دانشگاه شهید بهشتی - در یادداشتی به آن پرداخته است.
- 30 حق اصلی و اساسی برای همه انسانها
- تفسیر شهید مطهری بر حدیث" من کنت مولاه فهذا علی مولاه "
- آیت الله هاشمی رفسنجانی ضمن بیان اینکه "فریضه امر به معروف و نهی از منکر، ابزار قدرت نیست"، تاکید کرد: منحصر كردن امر به معروف و نهي از منكر به جمعي خاص کارساز نبوده و نخواهد بود.
- منطق اصلاحطلبی در نهضت امامحسین (ع)
- به بهانه 16 آذر یادمان سه آذر اهورایی؛ پنجره را باز کنیم تا «اندیشه» هوایی بخورد/ احسان یوسفی
- كوارك اولينذره توليدي دراولين ثانيههاي انفجار بزرگ/ 10 ابتکار علمی-فناوری سال 2014
- هیچ دشمنی برای همیشه دشمن نیست و ... هنر دیپلماسی؛ ایده یا واقعیت؟ دکتر حسن اکبری بیرق
- هیچ دشمنی برای همیشه دشمن نیست و ...هنر دیپلماسی؛ ایده یا واقعیت؟ دکتر حسن اکبری بیرق
- هیچ دشمنی برای همیشه دشمن نیست و ... هنر دیپلماسی؛ ایده یا واقعیت؟ دکتر حسن اکبری بیرق
- حلول سال نو ميلادي بر همه مسيحيان هم وطن و جهان مبارك باد/ جهان به سال ۲۰۱۵ سلام گفت
- دولت و پاسداشت حقوق شهروندی/ فرناز قلعه دار
- هفته وحدت/ جلال جلالی زاده: این ظلم بزرگی است که به دلیل تفرقه بین سنی و شیعه، اسلام در جهان مظلوم باشد/ هیچ جامعه و امتی با تفرقه و اختلاف به هدف نرسیده اند
- مروری بر گفتار تازه منتشرشده شهیدبهشتی: نظام قالبی و انسان انتخابگر
- فراستخواه: نباید دین را به یک ایدئولوژی سیاسی خاص فروکاست
- روشن فکری دینی، تقویت دین بر مدار دموکراسی – گفتگو با سیدعلی محمودی
- حسن خمینی: احزاب کارگاه عبور از گسست های نسلی هستند
- آیین نکوداشت خدمات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، مجاهد خستگی ناپذیر عرصه مبارزه و فکر و فرهنگ و سیاست
- رییس جمهور: " اسلام یعنی صداقت، برادری، مدارا، دست هم را گرفتن و طرد افراط و خشونت"
- احسان باکری فرزند شهید حمید باکری در یادداشتی در همشهری جوان درباره 175 شهید غواص نوشت: اگر متولیان اندکی هوشمند می بودند
- مبنای اعتماد مردم به امام (ره) / علیرضا حسینیبهشتی
- بعد از شش سال وقفه، مراسم سالگرد شهادت آیتالله بهشتی برگزار شد؛ سروش محلاتی: شهید بهشتی نامهربانیها را میشنید اما حاضر نبود از مواضع حقطلبانه خود عقبنشینی کند
- وزیر امور خارجه کشورمان: مردم ایران خواستار یک توافق عادلانه و متوازن که برای آنها عزت ملی را به همراه داشته باشد، هستند
- سوغات رمضان، تربیت علوی است: ... آن چه براي خود ميپسندي براي ديگران بپسند و آن چه براي خود نميپسندي براي ديگران مپسند
- کانادا، بریتانیا و سنگاپور؛ برترینهای گردشگری درمانی جهان در 2014
- جمعی از پايگاههای خبری به مناسبت روز خبرنگار با صدور بیانیه ای تاکید کردند که جامعه ای که خبرنگار پرسشگر نداشته باشد از داشتن فضای سالم دموکراسی دور میماند.
- سخنان آقای حمیدرضا موحدی زاده، در جمع ایثارگران، اصحاب رسانه، دانشگاهیان و هنرمندان و فرهنگ دوستان استان خراسان رضوی با حضور حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در حرم مطهر رضوی، تالار آئینه، سوم شهریورماه 1394، مشهد مقدس
- آیت الله طالقانی در حوزه اجتماعی و فرهنگی از تسامح، تساهل و مدارا به عنوان راهکار رفع موانع و مشکلات و حرکت به سوی یک جامعه ایده آل یاد می کند.
- کارگاه آموزشی و جلسه پرسش و پاسخ شاخه جوانان و دانشجویان بنیاد امید ایرانیان استان خراسان رضوی به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله سید محمود طالقانی (ره) با عنوان "یادی از ابوذر انقلاب"
- 8 سال است که از وجود پر مهر مادری محروم شده ایم. عشق، وفاداری، فداکاری و عاطفه، چهارستون شکوه نعمت بی بدیل شخصیت مادر را تشکیل می دهند.
- 36 سال از آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق می گذرد. دفاع جانانه و حماسی جوانان ایران زمین از انقلاب نوپای اسلامی، دین و میهن، قطعه ماندگار و زرینی از تاریخ این مرز و بوم شد/ یادداشتی از حمیدرضا موحدی زاده
- 16 مهر، روز جشن مهرگان/ مهرگان؛ جشن مردمی، حماسی و اخلاقی
- علی شمخانی، دبیر شوای عالی امنیت ملی: گزینه مورد توجه جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام ایجاد شرایط مناسب برای تعامل سازنده منطقهای و بینالمللی مبتنی بر گفتوگو و مفاهمه است.
- پنجم آبان، سالروز رحلت آیت الله سید روح الله خاتمی؛ روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار
- توسط اتحادیه علوم زمین اروپا انتخاب شد؛ جوان ایرانی «دانشمند برجسته جهان در علوم زمین» شد
- در روز تاریخی 13 آبان، روزنامه امید ایرانیان به جمع خانواده بزرگ رسانه کشور افزوده می شود/ محمد حسن پیشبین (مدیر مسئول) درباره "امید ایرانیان"
- مروری بر زندگینامه آیتالله واعظ طبسی؛ واعظ طبسی مردی بود که از سوی آیتالله بروجردی عنوان "طلبه خوش فکر و زبان حوزههای علمیه" لقب گرفت
- محمد نهاوندیان رییس دفتر رییس جمهوری ایران که برای حضور در کنفرانس«بررسی فرصتها و چالشهای اقتصادی ایران»به لندن سفر کرده است در گفت وگو با فایننشال تایمز گفت: ایران به دنبال تعامل سازنده با جامعه جهانی است.
- رئیس دفتر بازرسی ویژه رهبری گفت: در ٣٧ سال گذشته در بسیاری از مسائل سیر قهقهرایی داشته و با این وضعیت نمیتوانیم ادعا کنیم که برای دیگران الگو هستیم.
- ظریف خطاب به کریمی قدوسی: از شما تقاضا می کنم برای ملاحظات زودگذر و کوچک سیاست داخلی، وجهه مبارز و انقلابی مناسبات خارجی جمهوری اسلامی در جهان را خدشه دار نکنید.
- وزیر اطلاعات با بیان اینکه نباید نهضت حسینی به خرافات و فقط برانگیختگی احساسی آلوده شود، گفت: با پررنگ کردن آثار فکری و عقلانی قیام عاشورا در عزاداری ها باید از محتوای انقلاب صیانت کرد.
- هفتم آبان؛ روز بزرگداشت کوروش بزرگ چرا کوروش در سرزمین خود غریب است؟/ سایت بهارنیوز/ علی سبزمیدانی
- تصوير تخت جمشيد با عنوان «پارس ابرقدرت اصیل»؛ اولین ابرقدرت جهان بر روی جلد نشنال جئوگرافیک
- یادی از استاد شریفزاده؛ نغمهای كه غريبانه خاموش شد/ سرو خرامان با صداي جادويي او شنيدني بود، خراسان ديگر نغمه خونپاش او را نخواهد شنيد؛ نغمه مرغي كه فلك بالش را شكسته بود.
- "دانشگاه، مدافع آزادی و اتاق فکر توسعه" در بزرگداشت 16 آذر و روز دانشجو/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو" نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- " سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو " نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده، فعال مدنی اصلاح طلب
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- "سرانجام توافق بین المللی برجام و رابطه آن با قانون داماتو"/ نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده
- به نام خالق بهارآفرین " بهبود اقتصاد، محیط زیست و مشق سرنوشت! " در سال 1396 نویسنده: حمیدرضا موحدی زاده*
- نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهدمقدس: انتقاد ایرادی ندارد ولی رای مردم را نادیده نگیریم / توافق برجام محصول مشترک راهبرد نظام مبتنی بر نرمش قهرمانانه و تیم دیپلماسی دولت
- سال ۱۴۰۰؛ سال بیم و امید مردم ایران/ به قلم حمیدرضا موحدی زاده، نایب رِئیس شورای اسلامی شهر مشهد
- عنوان رساله دکترای مدیریت دولتی، مدیریت منابع انسانی "طراحی الگوی شایسته سالاری مدیران در شهرداری مشهد به روش تحلیل تم"/theme analysis method/ دانشجوی محقق: حمیدرضا موحدی زاده