نام شما:
ایمیل مقصد:

 29 اسفند؛ روز ملی شدن صنعت نفت ایران/ ملی شدن صنعت نفت و خلع ید به روایت تاریخ/ غلامحسین دهدشتی

29 اسفند؛ روز ملی شدن صنعت نفت ایران/ ملی شدن صنعت نفت و خلع ید به روایت تاریخ/ غلامحسین دهدشتی


گروه: اخبار و چشم انداز ایران
تاریخ درج: 1394/12/29
نویسنده: مدیر سایت
تعداد بازدید: 0

از آغاز قرم بیستم انحصارهایی در رشته‌های بزرگ صنعتی جهان بنام‌تراست و کارتل پیدا شدند که غول آساترین آنان را در رشته صنعت نفت بایستی جستجو کرد. درآمریکا و انگلستان و دیگر کشورهای امپریالیستی‌تر است‌ها هر یک دستگاه عظیمی را تشکیل می‌دهند که درون خود سازمان‌های مختلف امور استخراج، پالایش و عرضه را همگی به عهده دارند.

به عنوان نمونه‌تراست نفتی (استاندار و اویل نیوجرسی) هرم بزرگی است که فرماندهی‌تر است در راس و در رده‌های پایین‌تر سرمایه‌هایش در بنگاه‌های مختلف به نام‌های گوناگون به فعالیت مشغولند.
تشکیل چنین سازمان غول آسا به جهت آن است که زمینه رقابت از میان برداشته شود و برای نفت بهای واحدی نرخ گذاری شود. در سرتاسر جهان فرآورده‌های نفتی مطابق آنچه این کارتلها تعیین می‌نمایند خرید و فروش می‌شوند. اما این هماهنگی در میان‌تراستهای مختلف نفتی کشورهای امپریالیستی همیشه وجود ندارد و با گذشت زمان بعضی از آنان نیرومند‌تر می‌شوند و قدرت تصمیم گیری و در نتیجه توازن قوا میانشان بهم می‌خورد و درون خود به رقابت می‌پردازند، آنکه قویتر است لاجرم سهم زیادتری از منافع را به حکم قانون جنگل به چنگ می‌‌آورد.

در سال 1943 میلادی (1322 شمسی)‌ تراست‌های نفتی آمریکا و انگلستان سراسر مقاومت و بهره‌جويی بیشتر از نفت ایران با یکدیگر به رقابت پرداختند- بعد از مجلس پانزدهم در سال 1328 رژیم وقت ایران برآن شد که مسئله نفت را بنفع انگلستان تمام کند و در این راه تمام امکانات خود را برای حمایت از دولت انگلستان بکار گرفتند. در فروردین 1329 مجلس شانزدهم تشکیل شد و علی منصور مامور تشکیل کابینه گردید. بعلت آگاهی مردم و نطق‌های مخالف دکتر مصدق علیه رژیم در برابر دولت منصور عکس العمل از خود نشان دادند.

یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین مجالس که تا آن تاریخ بشمار می‌آمد و از جمله حوادث مهمی که پیش آمد موضوع ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت انگلیس بود. (دولت برای آنکه لایحه الحاقی را از مجلس بگذراند تمهیداتی بکار برد زیرا چندین دولت بر سر این لایحه سقوط كرده بودند. دکتر مصدق از دولت منصور خواست که پاسخ روشن خود را درباره لایحه الحاقی بیان نماید و در این مورد نوشت: دولت مسوول امور مملکت است و این لایحه نفت هم یکی از مسائل مهم کشور است. باید این لایحه را دولت تایید کند و نظریه‌اش را نسبت به آن بدهد. اکنون می‌بینیم بجای آنکه دولت پیشنهاد کند و بگوید من با این لایحه موافقم و باید طرح شود، عده‌ای از نمایندگان پیشنهاد مطرح شدن آن را می‌دهند. قرارداد الحاقی در کمیسونی مرکب از 18نفر از نمایندگان مجلس از جمله دکتر مصدق، (الهیار صالح، حائری زاده، دکتر شایگان و حسین مکی که از طرف جبهه ملی انتخاب شده بودند مورد بررسی قرار گرفت).

نطق‌های منطقی دکتر مصدق در مورد افشاء نمودن ماهیت اهداف امپریالیسم که می‌رفت بدست رزم آراء پیاده شود، موقعیت رزم آراء را سست نمود و آنگونه که گمان می‌رفت دسیسه‌ها نمی‌توانست کارگر افتد. بنابراین انگلستان می‌خواست جو مملکت را انگونه آشفته کند تا موقعیتی فراهم آورد و از آب گل آلود ماهی بگیرد. حضور مردم در صحنه به نمایندگان واقعی در مجلس قدرت می‌بخشید و باعث می‌شد که بتواند در رد این لایحه الحاقی پس از کشمکش‌های فراوانی سریع‌تر پیروز گردند و سرانجام آن پیروزی ملی شدن نفت بود.

متن موافقتنامه که در اجرای قانون 30مهر ماه 1326 به صورت الحاقی پیوست قرارداد اصلی خواهد بود همراه با ماده واحده به شرح زیر با قید یک فوریت برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی گردید. (ماده واحده مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی را که مشتمل بر یازده ماده است و جزء قانون اعطاء امتیاز نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس محدود می‌باشد تصویب و به دولت اجازه مبادله آن را می‌دهد. نخست‌وزیر محمد ساعد، وزیر دارایی گلشائیان)

مصدق با سنجش میزان نیروهای ملی در سراسر کشور و با ارزیابی موقعیت مجلس که در آن موقع در زیر فشار مردم به پیش می‌رفت، اندیشه ملی کردن نفت را در اذهان زنده می‌کرد، لیکن با درایت و هوشیاری در تلاش بود در هر روز آن شعار سیاسی را عنوان نماید که برای نیروی ملی در خور هضم و مطابق با گسترش آنان باشد تا بدین سان مجلس را یک گام به ملی شدن نفت نزدیکتر کند. در تابستان سال 1329 مصدق در حالی که هدف اصلی را ملی کردن نفت قرارداده بود، شعار (رد قرارداد الحاقی) را در دستور کار روز گذاشت. با آگاهی به اینکه پیروزی در این راه گام بلندی بسوی ملی شدن نفت می‌باشد.

در کارهای سیاسی این دوره مصدق، انگلیسی‌ها بطور جدی عاجز از درک تاکتیک‌های مصدق شدند و با بکار بردن سیاستهای حساب شده و واقع بینانه مصدق، انگلیسی‌ها و عمال دست نشانده آنان را در مجلس دچار یک نوع گیجی بی‌سابقه نمود بطوری که همانگونه ذکر شد مرحله اول نمایندگان با مصدق به صراحت اینکه وی دست از حمله برداشته، همراه گشتند بدون اینکه خود و اربابانشان بدانند چه به سرشان خواهد آمد.

در همان هنگام که در کمیسیون نفت، مصدق به عنوان رئیس کمیسیون و دیگران مشغول گوش فرادادن به گفت‌وگوهای ذکر شده بودند، سئوال‌کننده اصلی (رزم آرا) که از شنیدن جواب‌هایش محروم ماند، زیرا وی در آن موقع در مسجد شاه بود، و سه گلوله سفیر زنان بدن وی را شکافت و وی را نقش برزمین کرد. این واقعه در 15 اسفند ماه سال 1329 اتفاق افتاده. دو روز بعد از این واقعه یعنی روز 17 اسفند ماه کمیسیون نفت بعد از شنیدن گفتار مصدق امضای خود را به نام سعادت ملت ایران به پای طرح ملی شدن صنعت نفت نهادند.

با پخش این خبر شور و هیجان مردم به حد اعلای خود رسید. روز 21 اسفند علاء نخست‌وزیر شد. روز 22 اسفند ماه مصدق در حالیکه اشک شوق در چشم‌هایش جمع شده بود در مجلس گفت: کمیسیون نفت به اتفاق آراء موفق شد که ان دست جدا شده را به پیکر نحیف و ضعیف ایران وصل یعنی ملی شدن صنعت نفت را در تمام کشور اعلان کند و گزارش خود را تقدیم مجلس شورای ملی نموده است که در آن جلسه مطرح است.

مجلس سنا و شورای ملی در تاریخ 29 اسفند ماه 1329 پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را که از سوی دکتر مصدق و یارانش بخصوص دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه مصدق پیشنهاد شده بود و به اتفاق آراء از تصویب قطعی گذراندند پیشنهاد بدین شرح بود: (به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی امضاء کنندگان زیر پیش بینی می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمامی مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد) و بدین سان مردم ایران مژده پیروزی ملی شدن نفت را بعنوان عیدی از دکتر مصدق پذیرفتند و آن عید در واقع مقارن دو عید (نوروز و نفت) برای مردم ایران بود.

قانون خلع ید هم در دهم اردیبهشت ماه 1330 به تصویب مجلسین رسید و مصدق با عقیم گذاشتن توطئه روی کار آمدن سید ضیاء الدین طباطبائی در 14 اردیبهشت ماه 1330 سمت نخست وزیری ملت را پذیرفت و در تاریخ 29 خرداد 1330 از شرکت نفت خلع ید کرد و قسمتی از خاک وطن را که در دست کارشناسان انگلیس بود از دست آنها خارج و به دست صاحبان اصلی آنها داد. با تعیین هئیت خلع ید مرکب از 5 نفر از رجال سیاسی و سرشناس شامل دکتر سید حسین مکی، مهندس محمد بیات، ناصر قلی اردلان، دکتر عبدالحسین علی اکبر و مهندس مهدی بازرگان جدی بودن برنامه‌های مربوط به ملی شدن نفت بر دولت انگلیس ثابت شد. لندن در صدد بر آمد تا برنامه هایش را برای افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی بر مردم ایران که به طور همه جانبه از اهداف نهضت ملی حمایت می‌کردند تدارک ببینند.

در هنگام انجام تشریفات خلع ید دولت انگلستان خود را به نفهمی زده و از دولت ایران جویا می‌شود که (منظور از ملی شده صنعت نفت چیست؟ ) دکتر مصدق در پاسخ به موریسن وزیر خارجه انگلیس در تاریخ 16 اردیبهشت ماه 1330 چنین نوشت: (مقصود از ملی کردن صنعت نفت کاملا روشن است. ملت ایران می‌خواهد از حق حاکمیت ملی خود استفاده و بهره برداری از منابع نفت را خود به عهده داشته باشدو جز اجرای قانون ملی شده صنایع نفت مقصودی ندارد)

بنا به نوشته غلامرضا نجاتی در کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران در روز دوم مهر ماه 1330 به دستور نخست وزیر، هیات موقت شرکت ملی نفت به آن عده از کارشناسان و کارکنان انگلیس شرکت نفت سابق که هنوز در تهران بودند و حاضر بخدمت در شرکت ملی نفت ایران نشده بودند اطلاع داد که باید ظرف یک هفته ایران را‌ترک کنند. چند روز بعد باقیمانده کارکنان انگلیسی شرکت سابق که تعداد آنها حدود 350 نفر بود از ایران خارج شدند.

روز12 مهر دکتر مصدق طی نطقی در مجلس سنا گفت: آخرین کارکنان و کارمندان شرکت سابق نفت جنوب خاک مقدس وطن ما را که 50 سال جولانگاه مطامع اقتصادی و اغراض سیاسی آنها بود‌ترک کردند. دولت انگلیس از ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد و به همین جهت شورای امنیت از ایران خواست که نماینده رسمی خود را به این شورا بفرستد، همزمان با این شکایت لندن شکایت دیگری را تسلیم دیوان دادگستری بین‌المللی در لاهه هلند کرد.

دکتر مصدق مصمم شد تا خود در شورای امنیت حضور یافته و از اهداف نهضت ملی شدن نفت و بی‌پایه بودن شکایت انگلستان از بعد حقوقی به‌ویژه حقوق بین‌الملل دفاع کنند. در نطق مستدل دکتر مصدق، حقانیت سیاسی و حقوقی نهضت مردم ایران، ظلم‌ها و تعدیات شرکت نفت سابق مداخله در امور داخلی و غارت عواید نفت و جلوگیری از رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران با استدلال و آمار بیان شد، آنگاه وی به بیان پیشنهادهای عادلانه دولت ایران و بی‌اعتناء شرکت به خواسته‌های مشروع کشورمان پرداخت و دکتر مصدق در نطق خود در شورای امنیت صریحاً اظهار داشت (شرکت سابق دیگر به هیچ عنوان روی ایران را نخواهد دید، ایران حاضر است از کارشناسان خارجی با شرایط عادلانه استفاده کند و نفت خود را به مشتریان خارجی بفروشد ولی حاضر نیست به کشورهای خارجی حق نظارت در صنعت نفت بدهد. این موضوع علاوه بر آنکه قاطع و بر مسئله حاکمیت ملی ایران بر صنعت نفت استوار بود بر سیاست تنش زدائی و لزوم ارتباط عادلانه دولت ایران با دنیا تاکید داشت.

دکتر مصدق در سوم آذر 1330 گزارش مشروح سفر خود را به اطلاع نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه کرد. وی در بخشی از گزارش خود گفت (... کار هئیت نمایندگی ایران در شورای امنیت این بود که عدم صلاحیت شورای امنیت را در رسیدگی به اختلاف میان دولت ایران و شرکت سابق نفت که دولت انگلیس خود را بدون حق وارد آن نموده بود به اثبات برساند). پیروزی سیاسی دکتر مصدق در این دو جایگاه سیاسی وحقوقی بین‌المللی در شورای امنیت و دادگاه لاهه بیش از پیش موجب ارتقای وجاهت و حقانیت و نهضت ضد استعماری مردم ایران شد و رجال سیاسی و مذهبی پیشرو و در امر نهضت ملی کردن صنعت نفت از این اقدام استقبال و اهداف آن را تایید کردند.

هيات مدیره شرکت ملی نفت به همراه آقایان دکتر حسین فاطمی و الهیار صالح جهت انجام خلع ید در روز 19 خرداد 1330 به آبادان وارد شدند. دهها هزار کارگر ایرانی در آبادان با شور و هیجان به میدان آمدند تا در این افتخار پرچمدار باشنددر این روز با افتخار تمام پرچم ایران که بر روی آن جمله (شرکت ملی نفت ایران نوشته شده بود بر فراز ساختمانهای شرکت ملی نفت ایران به احتزاز در آمدو به این‌ترتیب به سلطه استعمار انگلیس بر صنعت نفت ایران خاتمه داده شد. تحولات سیاسی ایجاد شده از جمله فرازهای برجسته تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران است که بیانگر حقانیت همیشگی موضع مردم ایران در مجامع جهانی است که خاطره شیرین و دلنشین آن باید در ازهان عموم و به خصوص نسل جوان و تحصیل‌کرده زنده و پایدار بماند.

آخرین پیام دکتر مصدق به ملت ایران در بیدادگاه نظامی شاه بعنوان وداع با مردم ایران چنین است: آری تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت را ملی کرده‌ام و بساط استعمار و اعمال نفوذ منابع اقتصادی عظیم‌ترین امپراطوری‌های جهان را از این مملکت بر چیده‌ام و پنجه در پنجه مخوف‌ترین سازمان‌های استعماری و جاسوسی بین‌المللی در افکنده‌ام و به قیمت از بین رفتن خود و خانواده‌ام و به قیمت جان و عرض و حالم خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت و اراده مردم آزاده این مملکت بساط این دستگاه وحشت انگیز را در نوردیدم. من طی این همه فشار و ناملایمات این همه تهدید و تضییقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خودم غافل نیستم و به خوبی می‌دانم که سر نوشت من باید عبرت مردانی بشود که ممکن است درآتیه در سراسر خاورمیانه در صدد گسیختن زنجیر بندگی و بردگی استعمار برآیند و شاید برای آخرین بار در زندگی خود ملت رشید ایران را از حقایق این نبرد وحشت انگیز مطلع سازم و مژده بدهم:
مصطفی را وعده داد الطاف حق گر بمیری تو نمیرد این ورق

بستن http://www.modarair.com/news/1391-07-15-14-25-57/صنعت-نفت.html
مطالب مرتبطمطالب مرتبط:
بازديد کل : 496100     
تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به سايت بنياد مدارا و تدبير مردم ایران ( تأسیس: سال 1384 ) می باشد.
نام شما:
ایمیل مقصد: